تقریرات دروس خارج فقه
حضرت آیت الله سیّد محمّد رضا مدرّسی طباطبایی یزدی (دامت برکاته)
سال تحصیلی 94-1393
جلسهی صد و دهم؛ شنبه 9/3/94
کلام صاحب جواهر قدس سره
صاحب جواهر در مقابل مرحوم شیخ طوسی قدس سرهما قرار گرفته و کلمات ایشان در الخلاف و نیز کلام محقق اردبیلی قدس سره در مجمع الفائدة که با جناب شیخ موافقت کرده را نقل و نقد کرده است. کلام صاحب جواهر چنین است:
و ما عن خلاف الشيخ- من الحكم بإسلام المراهق، فان ارتد بعد ذلك حكم بارتداده، و إن لم يتب قتل، بل في الدروس أنه قريب- مناف لمعلومية اعتبار البلوغ في التكليف نصا و فتوى، و سلب عبارته و فعله قبله إلا ما خرج بالدليل كوصيته.
آنچه که از کتاب الخلاف شیخ طوسی قدس سره نقل شده ـ که حکم به اسلام مراهق میشود و اگر بعد از آن مرتد شود حکم به ارتدادش میشود و اگر توبه نکند کشته میشود، بلکه در دروس گفته شده که این حکم قریب است ـ منافی است با آنچه که از فقه معلوم است که نصاً و فتواً بلوغ در تکلیف شرط است و نیز منافی است با اینکه صبی قبل از بلوغ، مسلوب العبارة و الفعل است، مگر آنچه که با دلیل خارج شده است مانند وصیت صبیّ.
و ما أرسله في الخلاف ـ من رواية أصحابنا أن الصبي إذا بلغ عشرا أقيمت عليه الحدود التامة و اقتص منه و تنفذ وصيته و عتقه ـ لا جابر له، بل أعرض عنه الأصحاب، كالمرسل عنه «كل مولود يولد على الفطرة حتى يكون أبواه هما اللذان يهودانه و ينصرانه و يمجسانه حتى يعبر عنه بلسانه فاما شاكرا و إما كفورا» مضافا إلى إجمال دلالته.
امّا روایت مرسلهای که در الخلاف نقل شده که اصحاب ما روایت کردهاند وقتی صبیّ به ده سالگی میرسد، حدود تامه بر او اقامه میشود و قصاص میشود و وصیت و عتقش نافذ است ـ این روایت جابر سند ندارد، بلکه اصحاب از آن اعراض کردهاند. مانند مرسلهی دیگر ایشان که «هر تازه متولدی بر فطرت اسلام متولد میشود و والدینش هستند که او را یهودی، نصرانی و مجوسی میکنند تا اینکه خودش چیزی ابراز کند که یا شاکر است و یا کفور». مضافاً به اینکه دلالت آن هم مجمل است (زیرا نمیدانیم مراد از «حتی یعبر عنه بلسانه» چیست و شاید مراد این باشد که اگر بعد از بلوغ اظهار اسلام کند پذیرفته میشود).
و أما قبول إسلام علي (عليه السلام) قبل البلوغ فهو من خواصه و خواص أولاده المعصومين (عليهم السلام) و أمثالهم، كيحيى و عيسى (عليهما السلام) و الحجة صاحب الأمر روحي له الفداء.
و من الغريب ما في مجمع البرهان من «أن الحكم بإسلام المراهق غير بعيد، لعموم «من قال: لا إله إلا الله محمد رسول الله فهو مسلم» و «قاتلوهم حتى يقولوا: لا إله إلا الله»
اما اینکه اسلام امیرالمومنین علیه السّلام قبل از بلوغ قبول شده، این از خواص و خصوصیات امیرالمؤمنین و اولاد طاهرینشان علیهم السّلام و امثال آنها مانند حضرت یحیی و عیسی علی نبینا و آله و علیهم السلام و حضرت حجّت7 است.
و غریب است آنچه که در مجمع البرهان آمده است از اینکه «حکم به اسلام صبیّ مراهق بعید نیست؛ به خاطر عموم روایاتی که میگوید «کسی که بگوید لا اله الا الله محمد رسول الله صلّی الله علیه وآله وسلّم مسلمان است» و «آنان را بکشید تا اینکه بگویند لا اله الا الله».
استدلال بعض أعلام بر قبول اسلام صبیّ
بعضی از أعلام استدلالهای دیگری بر قبول اسلام صبیّ اقامه کردهاند که ضعیفتر از استدلال شیخ طوسی قدس سره در الخلاف است، از جمله استدلال سید خویی قدس سره که میفرماید: اسلام و کفر، دو امر واقعی هستند که از هر ممیزی صادر میشود هرچند بالغ نشده باشد؛ به همین خاطر است که ولد کافر معنون به عنوان پدرش میشود. عبارت ایشان چنین است:
لأن الكفر و الإسلام أمران واقعيان يصدران من كل مميز و إن لم يكن بالغا، و من هنا يعنون ولد الكافر بعنوان أبيه، و يطلق المجوسي على ولد المجوسي. و يقال النصر انى لولد النصراني. و يطلق اليهودي على ولد اليهودي. و هكذا كما أنه يطلق المسلم على ولد المسلم.
اسلام و کفر، دو امر واقعی است که از هر ممیزی صادر میشود هرچند بالغ نشده باشد؛ به همین خاطر است که ولد کافر معنون به عنوان پدرش میشود و مجوسی بر ولد مجوسی و نیز نصرانی بر ولد نصرانی و یهودی بر ولد یهودی اطلاق میشود، همچنین مسلم بر ولد مسلم اطلاق میشود.
مناقشه در استدلال مذکور
اینکه اسلام و کفر دو امر واقعی هستند، به این معنا نیست که شارع هیچ گونه تصرّفی در آن نکرده و آن را مشروط به چیزی نکرده باشد بلکه ممکن است شارع در آن تصرّف کرده و آن را توسعه داده باشد ـ مثل اینکه بگوید هر کسی که اقرار به اسلام کند، چون این اقرار مطابق واقع است از او پذیرفته میشود هرچند کاملاً خوب نفهمد ـ و یا آن را مضیق کند ـ مثل اینکه بگوید اگر کسی قبل از بلوغ اظهار اسلام یا کفر کند از او پذیرفته نمیشود هرچند ممیز شده باشد ـ بنابراین این کلام که شارع مقدس هیچگونه تصرّفی در اسلام و کفر نکرده، عین مدعاست و شما دلیلی برای اثبات آن اقامه نکردهاید.
امّا اینکه به صبّی ممیز اطلاق یهودی، نصرانی، مسلم و ... میشود، میگوییم: این حرف درست نیست؛ زیرا بر صبیّ غیر ممیز هم اطلاق نصرانی، یهودی و ... میشود، پس معلوم میشود این اطلاق به خاطر ممیز بودن و اقرار به نصرانیت، یهودیت یا اسلام نیست بلکه به خاطر تبعیت است و سؤال این است که این تبعیت تا چه زمانی مستمرّ است ...
براي دريافت متن کامل جلسه صد و چهارم اينـجا را کليک کنيد.