تقریرات درس خارج اصول
حضرت آیت اللّه سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
دورهی دوم ـ سال یازدهم ـ سال تحصیلی 94ـ93
جلسه 99 ـ دوشنبه 4/3/94
اشکال سوم بر فرمایش سید خویی در نقد کلام نائینی رحمهما الله
ثالثاً: مشهور علی ما نُقل، قائل شدهاند که وادی حُسن و قبح عقلی غیر از وادی مدرکات عقل نظری و کمال و نقص است؛ یعنی اینچنین نیست که هر چیزی مصلحت ملزمه داشته باشد حَسَن است و هر چه حَسن است مصلحت ملزمه دارد؛ کما اینکه لازم نیست هر چه مفسدهی ملزمه دارد قبیح باشد و یا هر قبیحی مفسدهی ملزمه داشته باشد.
ظاهر کلام سید خویی رحمه الله که از تقسیمبندی عقل نظری و عملی توسط ایشان بر میآید آن است که ایشان نیز موافق با مشهور هستند و این مبنا را از استاد محقق خویش مرحوم اصفهانی اخذ کردهاند. مرحوم اصفهانی در موارد متعدد بالخصوص در مبحث قطع در حاشیه بر کفایه به تفصیل وارد این مقوله شده است و تبعاً للفلاسفه معتقد شده است که وادی حُسن و قبح مربوط به اموری است که عقلاء برای حفظ نظام خود اعتبار میکنند و این نظریه در دستگاه فلسفی مرحوم علامه طباطبائی قدس سره رشد داده شده است و پذیرفته شده است و مرحوم مظفر نیز از آن متأثر شده است.
اما همانگونه که در کتاب فلسفهی اخلاق بیان نمودهایم این سخن تامّ نیست. با بررسی عمیقترین ریشههای این مبنا و نیز تطوراتی که در اندیشهها نسبت به این مبنا پیدا شده است به این نتیجه رسیدیم که حُسن و قبح عقلی چیزی جز همان مصالح و مفاسد نمیباشد و اینکه در جایی گفته میشود فعلی حَسن است، یعنی مصلحتی دارد که با سعادت انسان سازگاری دارد و منجر به سعادت انسان میشود و اگر امری مفسده دارد یعنی منجر به شقاوت انسان میشود. بنابراین دو نظام عقلی وجود ندارد که یکی مربوط به مصالح و مفاسد و سعادت انسان باشد و دیگری مربوط به حُسن و قبح باشد و در نقد فرمایشات شهید صدر رحمه الله که ایشان نیز مانند سید خویی رحمه الله این دو را دو نظام میداند به بیان مطلب پرداختهایم.
نظیر این اندیشه نیز در گفتار و نوشتار فلاسفهی غربی به ویژه کانت نیز دیده میشود که نقل و نقد آنها نیز به تفصیل در کتاب فلسفهی اخلاق صورت گرفته است.
از آنجا که ورود در این مباحث منجر به خروج از مباحث اصولی میگردد لذا به همین مقدار بسنده میکنیم و علاقمندان را به پیگیری بیشتر این مسأله در کتاب فلسفهی اخلاق ارجاع میدهیم.
بنابراین اساساً اصل مبنای سید خویی رحمه الله که وادی حُسن و قبح را غیر وادی مصالح و مفاسد میدانند، قبول نداریم.
همچنین باید تذکر داد که تقسیم عقل به نظری و عملی به معنای وجود دو قوهی متباین در دستگاه ادراکی انسان نیست و دو عقل در انسان وجود ندارد بلکه عقل، واحد است ولی به اعتبار متعلق آن تقسیم میشود؛ کما اینکه گاهی گفته میشود «عقل فقهی» یا «عقل فلسفی» و... . این تقسیمات به اعتبار متعلق فکر و اندیشه است لهذا تقسیم مذکور به اعتبار متعلق آن است. هرچند ممکن است برخی فلاسفه و منطقیون در مورد عقل نظری و عملی اصطلاحات خاصی داشته باشند کما اینکه قطب الدین رازی در حواشی خود بر شرح اشارات به توضیح این اصطلاحات پرداخته است.
اشکال محقق نائینی رحمه الله بر مقدمهی دوم استدلال شیخ
مقدمهی دوم کلام شیخ رحمه الله این بود که حکم شارع ثبوتاً و نفیاً، وجوداً و عدماً، تابع حکم عقل است و وقتی حکم عقل نباشد حکم شارع نیز نخواهد بود.
بنابر نقل مصباح الاصول محقق نائینی رحمه الله بر این مقدمه نیز اشکال کردهاند هرچند مرحوم آخوند نیز این اشکال را مطرح نمودهاند.
اینکه حکم شرعی وجوداً و عدماً تابع حکم عقلی باشد درست نیست و به تعبیر دیگر، وقتی عقل ادراک کرد ملاکی وجود دارد و حکمی صادر کرد شرع نیز طبق آن ملاک حکمی دارد، ولی وقتی عقل درک نمود ملاکی وجود ندارد و حکمی محقق نیست، لازم نیست که شرع نیز حکمی نداشته باشد؛ زیرا ممکن است ملاکی همچنان وجود داشته باشد که شارع آن را در متن واقع میبیند ولی عقل آن ملاک را نمیبیند و بر اساس همان ملاکی که عقل نمیبیند حکم شرعی امتداد پیدا میکند و لذا با انتفاء حکم عقلی نمیتوانیم یقین به انتفاء حکم شرعی پیدا کنیم.
به تعبیر دیگر عقل کاشف از ملاک است و تا حدّی کشف از ملاک میکند ولی از یک مرحله به بعد کشفی نمیکند در حالی که ثبوتاً ملاک وجود دارد، پس مانعی ندارد که حکم شرعی امتداد داشته باشد ...
براي دريافت متن کامل جلسه نود و نهم اينـجا را کليک کنيد.