تقریرات دروس خارج فقه
حضرت آیت الله سیّد محمّد رضا مدرّسی طباطبایی یزدی (دامت برکاته)
سال تحصیلی 94-1393
جلسهی صدم؛ یکشنبه 20/2/1394
وجه جمع شیخ طوسی قدس سره
شیخ طوسی قدس سره در استبصار بعد از نقل روایت اخیر یونس میفرماید:
«لَكَ أَنْ تَأْخُذَ مِنْهُ مَا يُنْفَقُ بَيْنَ النَّاسِ» يَعْنِي بِقِيمَةِ الدَّرَاهِمِ الْأُولَى مَا يُنْفَقُ بَيْنَ النَّاسِ لِأَنَّهُ يَجُوزُ أَنْ تُسْقَطَ الدَّرَاهِمُ الْأُولَى حَتَّى لَا يَكَادُ تُؤْخَذُ أَصْلًا فَلَا يَلْزَمُهُ أَخْذُهَا وَ هُوَ لَا يَنْتَفِعُ بِهَا وَ إِنَّمَا لَهُ قِيمَةُ دَرَاهِمِهِ الْأَوَّلَةِ وَ لَيْسَ لَهُ الْمُطَالَبَةُ بِالدَّرَاهِمِ الَّتِي تَكُونُ فِي الْحَالِ.
شیخ طوسی قدس سره میفرماید: معنای عبارت «لَكَ أَنْ تَأْخُذَ مِنْهُ مَا يُنْفَقُ بَيْنَ النَّاسِ» این است که مقرض میتواند قیمت دراهم اولی را با دراهم رایج بین مردم استیفاء کند؛ زیرا ممکن است دراهم اولی کلاً از اعتبار ساقط شود به گونهای که اصلاً در بین مردم خرج نشود و کسی آن را قبول نکند. پس بر طلبکار لازم نیست دراهم اولی را که انتفاعی ندارد اخذ کند، بلکه برای اوست قیمت دراهم اولی؛ یعنی قیمت و ارزش دراهم اولی را حساب میکند و با دراهم جدید میگیرد امّا نمیتواند به همان اندازهی دراهم قدیمی از دراهم جدید اخذ کند؛ مثلاً اگر پنج درهم قرض داده، الان نمیتواند پنج درهم جدید بگیرد بلکه باید قیمت پنج درهم قدیم را حساب کند و طبق ارزش و قیمت آن، فرضاً سه درهم جدید بگیرد.
قاعدتاً نظر شیخ طوسی قدس سره باید این باشد که ربا هم لازم نیاید و الا اگر آنچه که مستقرض ردّ میکند وزناً مختلف با دراهمی باشد که قرض گرفته است، ربا پیش میآید و علی القاعده ایشان نباید قبول داشته باشند.
این مطلب را هم تذکر دهیم اینکه شیخ طوسی قدس سره میفرماید: «تسْقط الدَّرَاهِمُ الْأُولَى حَتَّى لَا يَكَادُ تُؤْخَذُ أَصْلًا»، مراد این نیست که دراهم قدیمی اصلاً ارزش و قیمت نداشته باشد، بلکه با توجه به عبارت بعد که میگوید «قیمت آن را به دراهم جدید بگیرد» مراد این است که دراهم قدیمی به عنوان پول اخذ نمیشود، و إلا مادهی آن دارای ارزش ذاتی است و میتوان آن را ذوب و استفاده کرد.
بنابراین خلاصهی وجه جمع شیخ طوسی قدس سره این شد که اگر دراهم قدیمی از پول بودن ساقط شد به گونهای که دیگر در بین مردم به عنوان پول رایج نباشد، مدین باید قیمت دراهم قدیم را با دراهم جدید بپردازد.
نقد وجه جمع شیخ طوسی قدس سره
گرچه وجه جمع شیخ طوسی قدس سره نسبت به سایر وجوه أقرب است، امّا نمیتوان به آن ملتزم شد ـ مگر اینکه مراد ایشان همان جمعی باشد که ما ذکر خواهیم کرد ـ و به نظر میرسد باید در روایات دقت بیشتری کرد، لذا میگوییم:
نظر مختار در حلّ تعارض بین روایات
ابتدا نسبت بین دو روایت یونس را بیان میکنیم و وجه جمعی بین این دو روایت ذکر میکنیم، سپس ملاحظه میکنیم آیا روایت دوم یونس قابل جمع با صحیحهی صفوان است یا نه؟
عرض میکنیم دو روایت یونس با هم تعارض ندارد؛ چراکه اگر در مکاتبهی اوّل ایشان دقت شود، معلوم میشود این مکاتبه مربوط به صورتی است که سلطان دراهم را از اعتبار ساقط کرده و دراهم بهتری را رواج داده است و دراهم قدیمی هرچند نسبت به دراهم جدید افت قیمت پیدا کرده امّا کلاً از پول بودن ساقط نشده و هنوز در بین مردم رواج دارد. بنابراین اینکه حضرت فرمودند همان دراهم اولی را پرداخت کند، شاید به این خاطر بوده که دراهم قدیمی هنوز در بین مردم رایج بوده و فقط کمی افت قیمت پیدا کرده است.
توضیح بیشتر آنکه بخشی از ارزش درهم و دینار، به خاطر اعتبار حکومت است و بخشی به خاطر ارزش ذاتی آن و بخشی هم به خاطر اعتماد مردم به فلان ضرب خاص، لذا وقتی سلطان درهم یا دیناری را از اعتبار ساقط میکند، کلّ ارزش آن از بین نمیرود بلکه هنوز در بین مردم ارزش دارد، به همین جهت پول سلاطین قبل، تا سالیان زیادی در بین مردم رواج داشته و فقط ارزش آن مقداری کاهش پیدا میکرد ـ کما اینکه در این روایت هم به آن اشاره شده است «و له الیوم وضیعةٌ» ـ امّا به گونهای نبود که اصلاً بین مردم رواج نداشته باشد.
امّا یونس در روایت دوم فرض میکند که دراهم قدیمی دیگر مورد معامله قرار نمیگیرد و در بین مردم اصلاً رواج ندارد «وَ لَيْسَتْ تُنْفَقُ الْيَوْمَ»؛ یعنی دیگر به عنوان پول ارزش ندارد.
بنابراین مورد دو روایت متفاوت است و این دو روایت اصلاً متعارض نیستند؛ چراکه مکاتبهی اوّل یونس مربوط به جایی است که سلطان دراهم را از اعتبار ساقط کرده و مقداری از ارزش آن کم شده امّا هنوز به عنوان پول رایج است و مردم از آن استفاده میکنند، لذا حضرت فرمودند مدین باید همان دراهم اولی را ردّ کند، امّا مکاتبهی دوم یونس مربوط به جایی است که دراهم به هیچ وجه پولیت ندارد و در بین مردم مورد استفاده قرار نمیگیرد، لذا حضرت فرمودند باید قیمت آن از نقد رایج پرداخت شود.
اگر در این مسأله فقط دو مکاتبهی یونس وجود داشت، به طریقی که بیان کردیم میتوان بین آن دو جمع کرد، امّا این جمع در صحیحهی صفوان کاربرد ندارد؛ چراکه این صحیحه هر دو شق را بیان کرده است؛ یعنی هم فرض کرده که سلطان دراهم را اسقاط کرده و هم اینکه به جایی رسیده که چیزی به آن دراهم فروخته نمیشود و دیگر در بین مردم مورد معامله قرار نمیگیرد (سَقَطَتْ تِلْكَ الدَّرَاهِمُ أَوْ تَغَيَّرَتْ وَ لَا يُبَاعُ بِهَا شَيْءٌ). آیا میتوان بین صحیحهی دوم یونس و بین صحیحهی صفوان جمع کرد ...
براي دريافت متن کامل جلسه صدم اينـجا را کليک کنيد.