تقریرات درس خارج اصول
حضرت آیت اللّه سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
دورهی دوم ـ سال یازدهم ـ سال تحصیلی 94ـ93
جلسه 89 ـ سهشنبه 8/2/94
مشروح فرمایشات مرحوم امام خمینی قدس سره در حل اشکال محقق نراقی رحمه الله
فرمایشات ایشان تا اندازهای مفصّل است و گرچه به قول خودِ ایشان میتواند توضیحی بر کلام «شیخنا العلامة» یعنی مرحوم محقق حائری باشد و فیالجمله گذشت، امّا از آنجا که بیان ایشان حاوی مطالب مهمی است بهتر است با تفصیل بیشتری نقل شود.
ایشان تحت عنوان «و التحقیق» چنین میفرماید: «إنَّ من فرض معارضة الاستصحاب الوجوديّ و العدميّ يلزمه عدم المعارضة بينهما»؛ از فرض معارضهی استصحاب وجودی و عدمی، عدم معارضه لازم میآید.
مبنای کلام ایشان نیز آن است که معارضهی بین دو اصل، زمانی محقق میشود که موضوعِ حکم آنها واحد باشد و یکی از اصلها حکمی را اقتضاء کند که مقتضای اصل دیگر با آن منافی باشد. البته همانگونه که تصریح میکنند، تعارض بالذات چنین است و إلا تعارض بالعرض که ناشی از تعارض اصلین به حسب علم اجمالی است از بحث خارج است و اصلین میتواند دو موضوع داشته باشد.
با دانستن این مطلب میگوییم:
استصحاب وجودی و عدمی که مرحوم نراقی معتقد است باهم معارضه میکنند، یا دارای موضوع واحد هستند یا اینکه موضوع متعدد دارند. در هر دو فرض، مسأله را بررسی میکنیم:
اگر موضوع دو اصل واحد باشد، گرچه اگر هر دو اصل جاری شود با هم متعارض خواهند بود، ولی در صورتی که موضوعِ واحد باشد اساساً دو اصل جاری نمیشود و فقط یک اصل جاری میشود.
در مثال وجوب جلوس، یا موضوع را برای دو استصحاب، نفس «جلوس» قرار میدهیم یا اینکه موضوع را برای هر دو استصحاب، «جلوس متقیّد به بعد زوال» قرار میدهیم.
اگر موضوعِ هر دو استصحاب را طبیعیِ جلوس قرار دهیم فقط استصحاب وجودی جاری است و استصحابِ عدم جاری نیست؛ زیرا وجوب طبیعی جلوس قطعاً محقق شده است و عدم آن منقلب به وجود شده است و نمیتوان استصحاب عدم وجوب جلوس جاری نمود؛ زیرا شک، متصل به یقینِ به عدم وجوب نیست بلکه یقینِ به عدم، منتقض شده است به یقین به وجود و لذا چگونه استصحاب عدم وجوب جاری گردد؟!!
و اگر موضوعِ استصحابِ وجودی و عدمی، هردو را «وجوب جلوس متقید به بعد از زوال» اخذ کنیم در این صورت نیز یک استصحاب جاری است که همان استصحاب عدم است؛ زیرا وجوب متقید به بعد زوال، مسبوق به عدم بوده است و شکّ در آن متصل به یقینِ به عدم وجوب است پس استصحاب عدم جاری است، امّا استصحابِ وجود جاری نیست؛ زیرا یقین پیدا نکردهایم که جلوس متقید به بعد از زوال، واجب شده باشد.
حال اگر موضوعِ دو استصحاب متعدد باشد، گرچه دو استصحاب جاری است امّا دیگر متعارض نخواهند بود؛ زیرا از اوّل گفتیم که دو اصل در صورتی متعارضند که موضوعِ واحد داشته باشند.
بیان ذلک
موضوع استصحاب وجودی، نفس جلوس است و آنچه که مورد شک است و میخواهیم عدم آن را استصحاب نماییم جلوسِ متقید به بعد زوال است. هر دو میتوانند جاری باشند؛ زیرا جلوس مطلق، حالت سابقهی وجودی داشته و الآن نیز باقی است ولی جلوس متقید به بعد زوال، حالت سابقهی عدمی داشته است و عدم آن استصحاب میشود و همانگونه که بیان شد، ممکن است چیزی مثل جلوس، بما هو جلوسٌ واجب باشد امّا بما هو جلوسٌ متقیدٌ بِبَعد الزوال، واجب نباشد.
برای روشنتر شدن بحث، همین فرمایش مرحوم امام قدس سره را بر مثال ماء متغیر به نجاست تطبیق میکنیم:
ابتدا فرض میکنیم موضوعِ دو اصل، واحد است؛ یعنی موضوعِ نجاست، «ماء متغیر» بدون هیچ قیدی میباشد. در این حالت تنها استصحاب وجودی جاری است و مائی که زَالَ عنه التغیّر، استصحاب عدم در آن جاری نمیشود؛ زیرا ماء بما هو مقیّدٌ بزوال التغیّر مدّ نظر قرار نگرفته است، بلکه تنها ماء بما هو متغیرٌ مدّ نظر قرار گرفته است و لذا تنها دارای استصحاب وجودی است و شک در نجاست ماءِ متقیّد به زوال تغیّر، متصل به یقینِ به عدم نیست؛ زیرا نجاست برای آن ثابت شده است و لذا استصحاب عدم جاری نمیشود ...
براي دريافت متن کامل جلسه هشتاد و نهم اينـجا را کليک کنيد.