تقریرات درس خارج اصول
حضرت آیت اللّه سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
دورهی دوم ـ سال یازدهم ـ سال تحصیلی 94ـ93
جلسه 87 ـ یکشنبه 6/2/93
فرمایشات محقق عراقی رحمه الله در وحدت قضیهی متیقنه و مشکوکه و استفاده از آن برای دفع شبههی فاضل نراقی رحمه الله
خلاصهی کلام ایشان: در استصحاب باید قضیهی مشکوکه و متیقنه وحدت خارجی و وجودی داشته باشند. صِرف وحدت ذاتی و ماهوی در جریان استصحاب کافی نیست؛ زیرا اگر به وحدت ذاتیِ دو قضیه اکتفا نماییم، نمیتوانیم بگوییم قضیهی مشکوکه دنبالهی قضیهی متیقنه است و شکّ در همان قضیهی متیقنه میباشد.
به تعبیر دیگر اگر اتحاد ذاتی دو قضیه کافی بود، معنایش این بود که اگر دو قضیه ذاتاً و ماهیتاً متحد بودند ولی وجوداً و خارجاً متعدد بودند باز استصحاب جاری است؛ زیرا معیار جریان استصحاب موجود است (وحدت ذاتی دو قضیه) چه اتحاد وجودی هم باشد چه نباشد و لازمهاش آن است که در جایی که اتحاد وجودی نیست بتوانیم استصحاب جاری نماییم، در حالی که واضح البطلان است و استصحاب نخواهد بود، بلکه إسراء حکمی از موضوعی به موضوع دیگری است.
بنابراین در احکام کلیه و عالم جعل، چون وجود دخالت ندارد استصحاب جاری نیست تا گفته شود استصحاب عدم جعل، معارض با استصحاب مجعول میشود. نکته در این است که احکام شرعیه به حسب عالم تشریع، موجودات ذهنیه هستند؛ یعنی وقتی گفته میشود «الماء المتغیر نجسٌ» ربطی به خارج ندارد و فقط ذهن یا آنچه به منزلهی ذهنِ حاکم است این امور را تصور میکند. احکام، موجودات ذهنیهی محضه هستند؛ ولو آنکه این مفاهیم بما هی مرآةٌ للخارج مدّ نظر باشند ولی از ذهنیت خارج نمیشوند و ظرف عروض محمولات (نجاست) بر موضوعات (ماء متغیر) محضِ ذهن است و ربطی به خارج ندارد.
در منطق و فلسفه بیان شده است که مفاهیم سه قسم میباشد:
1. مفاهیمی که ظرف عروض و اتصافشان هردو در ذهن است، مانند مفاهیم منطقی: «الانسان نوعٌ».
2. مفاهیمی که ظرف عروض و اتصافشان خارج است، مانند «الماء حارةٌ».
3. مفاهیمی که ظرف عروض آنها ذهن است ولی ظرف اتصاف آنها خارج میباشد، مانند «الانسان ممکنٌ». امکان در خارج عارض انسان نمیشود بلکه ذهن، وصف امکان را از حاقّ ذات انسان بیرون میکشد و انتزاع میکند و بر آن حمل میکند، پس عروض آن ذهنی است امّا این انسان در خارج متصف به این وصف میشود. بر خلاف مفاهیمی مانند «الانسان نوعٌ، کلیٌ و ...» که عروض و اتصاف، هردو ذهنی است نه خارجی.
مرحوم عراقی میفرمایند احکام شرعیه از قسم «الانسان ممکنٌ» میباشد؛ یعنی محمول در ذهن، انتزاع و حمل میشود امّا اتصاف آن خارجی است.
با این توضیحات اگر دو قضیهی شرعیه در نظر گرفته شود، چون موضوع و محمول و عروض آنها ذهنی است به عنوان دو قضیهی ذهنی محسوب میشوند و لذا شکّ در بقاء نخواهند داشت؛ زیرا در دو قضیهی ذهنیه، هیچگاه یکی امتداد دیگری نیست بلکه هر تصوّری خودش مستقل از دیگری است. لهذا اگر گفته شود «الماء المتغیر نجسٌ» و نیز گفته شود «الماء المتغیر الزائل عنه النجاسة بنفسه، نجسٌ» این قضیهی دوم امتداد قضیهی اوّل نیست بلکه یکی تا ابد موجود است و دیگری از ازل مشکوک است و در هر حال امتداد قضیهی سابقه نخواهد بود.
بنابراین وقتی یک قضیه امتداد دیگری نبود دیگر جای استصحاب نخواهد بود؛ به دلیل آنکه استصحاب مربوط به جایی است که دو قضیه خارجاً متحد باشند امّا دو قضیهی ذهنی، خارجی نیستند و وحدتِ معتبر در استصحاب را ندارند و بنابراین قضایای ناشی از جعل شرعی، وجوداً و عدماً استصحاب بردار نیستند.
آری، وقتی به مرحلهی اتصاف نظر کنیم، به اعتبار مرحلهی اتصاف چون پای خارج و وجود در میان است میگوییم این آب خارجی متصف به نجاست شد و اکنون شک داریم آیا این نجاست که وصف خارجی آب است با زوال تغیر وجود دارد یا خیر؟ استصحاب اتصاف جاری است و استصحاب مجعول محقق میشود و استصحاب عدم جعل هم که معنا نداشت.
این کلمات هرچند صریحاً در پاسخ به محقق نراقی رحمه الله بیان نشده است امّا عملاً پاسخی بر فرمایش محقق نراقی رحمه الله است.
نقد و بررسی کلمات محقق عراقی رحمه الله
در ما نحن فیه بحث در این نیست که آیا قضیهی دوم، امتداد قضیهی اوّل است تا استصحاب جاری باشد یا امتداد قضیهی اوّل نیست تا جاری نباشد، بلکه در ما نحن فیه بحث این است که جعلی که توسط شارع بر ماء متغیر صورت گرفته است آیا به گونهای بوده است که وسعت داشته باشد تا آب متغیر بعد از زوال تغیّر بنفسه را نیز شامل گردد یا ضیق بوده است و تنها ماء متغیر مادام متغیراً را شامل میشود ...
براي دريافت متن کامل جلسه هشتاد و هفتم اينـجا را کليک کنيد.