تقریرات دروس خارج فقه
حضرت آیت الله سیّد محمّد رضا مدرّسی طباطبایی یزدی (دامت برکاته)
سال تحصیلی 94-1393
جلسهی چهاردهم؛ سهشنبه 15/7/93
سومین نوع از الفاظی که مرحوم شیخ فرمود قبول با آن محقق میشود الفاظی مثل «اشتریتُ»، «تملّکتُ»، «ابتعتُ» یا «مَلِکْتُ هذا بکذا» و ... میباشد. این الفاظ اگر بر ایجاب مقدم شود شیخ رحمه الله میفرماید قبول محقق میشود؛ چون مشتری میتواند با این الفاظ إنشاء ملکیت و نقل و انتقال کند، اینطور نیست که فقط دالّ بر رضایت و قبول باشد، بلکه در این الفاظ ـ خصوصاً لفظ اشتراء ـ اصلاً قبول وجود ندارد؛ زیرا مشتری با گفتن «اشتریتُ» مانند بایع انشاء نقل و انتقال میکند، فرقشان این است که مشتری با گفتن «اشتریت» انشاء ملکیت مبیع برای خود میکند و در عوض ملک خودش هم به بایع منتقل میشود؛ چون انشاء ملکیت مبیع در مقابل عوض میکند، ولی بایع انشاء تملیک مبیع میکند در مقابل عوض. پس هر دو مالی را اخراج و مالی را ادخال میکنند، بایع اخراج مبیع میکند مطابقةً و با ذکر عوض ادخال ثمن در ملک خود میکند التزاماً، ولی مشتری مطابقةً ادخال مال در ملک خود میکند و التزاماً با ذکر عوض اخراج ثمن میکند.
بنابراین شیخ رحمه الله میفرماید: در حاقّ «اشتریتُ» اصلاً قبول به معنای مطاوعه وجود ندارد، [بلکه مانند «بعتُ» و «شریتُ» دالّ بر إنشاء میباشد با این تفاوت که این إنشاء از جانب مشتری بوده که بالمطابقه دال بر تملّک مبیع و بالالتزام دال بر نقل مالش به بایع است] و اینکه معمولاً به «اشتراء» قبولِ «شراء» میگویند به این خاطر است که به حسب معمول «اشتریتُ» بعد از «بعتُ» واقع میشود و به قرینهی تأخر از ایجاب و انشاء تملیک بایع، مفهوم مطاوعه محقق میشود. پس مفهوم قبول و مطاوعه مربوط به حاقّ لفظ «اشتریتُ» نیست، بلکه مربوط به قرینهی مقامیه است.
پس الفاظی مانند «اشتریتُ» و امثال آن به خاطر اشتمال بر إنشاء نقل مال بالفعل، میتواند مقدم بر ایجاب باشد به خلاف الفاظی مانند «رضیتُ» و «قبلتُ» که فقط مفید رضایت به ایجاب میباشد.
مرحوم شیخ سپس نتیجه میگیرند و میفرمایند:
فقد تبيّن من جميع ذلك: أنّ إنشاء القبول لا بدّ أن يكون جامعاً لتضمّن إنشاء النقل و للرضا بإنشاء البائع تقدّم أو تأخّر و لا يعتبر إنشاء انفعال نقل البائع.
یعنی انشاء قبول در بیع لابدّ است از اینکه مشتمل بر انشاء نقل بالفعل و رضایت به انشاء بایع باشد، فرقی هم نمیکند قبول مقدم باشد یا مؤخر، هر جا این معیار بود قبول محقق است. ولی انشاء انفعال نقل بایع و مطاوعه در قبول لازم نیست بلکه کافی هم نیست؛ یعنی اگر فقط إنشاء مطاوعه باشد و انشاء نقل نباشد کافی نیست.
ملاک تقدم قبول در عقود دیگر
مرحوم شیخ سپس میفرماید: این قاعده که اگر «قبول» مشتمل بر إنشاء نقل و انتقال حالی باشد میتواند مقدم شود جارٍ فی کلِ قبولٍ یؤدی بإنشاء مستقل؛ یعنی هر قبولی که انشاء مستقل دارد ـ به این معنا که مفهوم نقل و انتقال در آن وجود دارد ـ در هر عقدی که باشد میتواند مقدم شود؛ چراکه ملاک اشتمال بر إنشاء نقل و انتقال بالفعل را دارد؛ مثلاً قبول در عقد اجاره اگر به لفظ «تملّکتُ منک منفعة کذا بکذا» باشد میتواند مقدم شود؛ زیرا علاوه بر دلالت بر رضایت به ایجاب، مشتمل بر نقل است، زیرا این عبارت بالمطابقة بیان میکند ملک موجر را [که منفعت عین باشد] به ملک خودش ادخال کرده و ذکر عوض بالالتزام دلالت دارد آن عوض را از ملک خودش اخراج و داخل در ملک موجر کرده است. همچنین در باب نکاح اگر قبول به لفظ «أنکحتُ» و «تزوجتُ» باشد میتواند مقدم شود؛ چون این الفاظ مشتمل بر إنشاء «زوجیت» میباشد؛ یعنی إنشاء کرده زوج برای طرف مقابل باشد.
اما اگر قبول مشتمل بر إنشاء مستقل نباشد نمیتواند مقدم شود؛ مثلاً قبول در رهن چه به لفظ «قبلتُ رهنک کذا» باشد و چه به لفظ «ارتهنتُ»، نمیتواند مقدم شود؛ زیرا قبول در رهن مشتمل بر إنشاء استقلالی و مفهوم نقل نیست، بلکه صرفاً مطاوعهی «أرهنتُک» است که تا «أرهنتُک» گفته نشود معنایی نخواهد داشت؛ چراکه تا رهن ایجاد نشود ارتهان محقق نخواهد شد. به تعبیر دیگر «قبلتُ» و «ارتهنتُ» إنشاء انفعال بوده و دارای مفهوم انفعالی است که قبل از تحقق فعل و إنشاء فعل که همان ایجاب باشد معنایی ندارد؛ چون تقدم انفعال بر فعل نامعقول است.
در باب هبه و قرض نیز شیخ رحمه الله میفرماید چنین است؛ یعنی قبل از ایجابِ واهب، چه بگوید «قبلتُ هبتَک» و چه بگوید «اتّهبتُ کتابک» صحیح نیست. همچنین در قرض اگر قبل از ایجاب مُقرض بگوید «قبلتُ قرضک» یا «اقترضتُ منک» صحیح نیست؛ زیرا قبول در هبه و قرض معنایی جز مطاوعه و انفعال ندارد و همانطور که بیان کردیم انفعال و مطاوعه بدون ایجاب و فعل معنا ندارد. پس قبول در هبه و قرض همیشه باید متأخر باشد ...
براي دريافت متن کامل جلسه چهاردهم اينـجا را کليک کنيد.