تقریرات درس خارج اصول
حضرت آیت اللّه سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
دورهی دوم ـ سال یازدهم ـ سال تحصیلی 94ـ93
جلسه 44 ـ دوشنبه 29/10/93
بررسی حکم دو فرض بنابر اینکه مراد، شک بدوی باشد
فرض اوّل که مستفاد از «اذا شککت فی موضعٍ منه» میباشد آنست که اگر در نجاست موضعی از ثوب شکّ بدوی نمودی و سپس متوجه شدی نجاست موجود است؛ یعنی همان مشکوک متیقن شده است، باید نماز را اعاده کنی؛ زیرا شخص مدتی از نماز را یا دم و نجاست سپری کرده است و بنابر این احتمال، از روایت استفاده میشود همین اندازه در بطلان نماز کافی است، لذا باید اعاده شود. بنابراین از این روایت استفاده میشود که اگر کسی حین صلاة در اصابهی نجاست شک کرد و بعد از آن علم به نجاست پیدا کرد نمازش باطل است و باید اعاده کند.
فرض دوم که مستفاد از «و إن لم تشک ثم رأیته رطباً» میباشد، آنست که اگر احتمال دهد همین الآن نجاستی اصابت کرده است نباید نماز را نقض کرد، بلکه نماز را قطع کند و نگه دارد و نجاست را پاک کند و ادامهی نماز را انجام دهد؛ زیرا علم ندارد که بخشی از نماز با نجاست اتیان شده است «و لیس ینبغی أن تنقض الیقین بالشک».
بررسی حکم دو فرض بنابر احتمال دوم که مراد، شکّ مقرون به علم اجمالی باشد
فرض اوّل که مستفاد از «اذا شککت فی موضعٍ منه» میباشد آن است که شکّ مکلف مقرون به علم اجمالی باشد به قرینهی «فی موضعٍ منه ثم رأیته» یعنی شک کردی در موضعی از ثوب (یعنی با وجود اینکه علم به نجاست ثوب داشتی اماّ موضع نجاست را نمیدانستی) سپس موضع نجاست را یافتی، در این حالت باید نقض نماز کنی و اعاده نمایی؛ زیرا علم اجمالی به نجاست پیدا کرده بودی و با همین علم وارد نماز شده بودی.
فرض دوم که در این احتمال از عبارت «و إن لم تشک ...» استفاده میشود نیز شکّ مقرون به علم اجمالی را بیان میکند؛ یعنی اگر شکّ مقرون به اجمالی نداشتی چه بسا نجاست تازهای بوده که حین نماز بر ثوب عارض شده، لذا نباید نماز را نقض کرد.
در این صورت یک سؤال مطرح میشود که: چرا صورتی که شکّ بدوی باشد و با فاصلهای زمانی نجاست را ببیند و یقین کند با ثوب نجس مقداری از نماز را خوانده است، در احتمال دوم مطرح نشده است؟
در پاسخ به این سؤال گفته شده است که از مفهوم تعلیل امام علیه السلام جواب این صورت نیز استفاده میشود؛ زیرا امام علیه السلام فرمودند: «لأنک لاتدری لعلّه شیءٌ اوقع علیک ...»؛ «شاید چیزی باشد که الآن عارض شده است» و این عبارت مفهوم دارد؛ زیرا امام علیه السلام در مقام تحدید و دقت و بیان علت میباشند، به این صورت که علت صحت نماز در صورتی که شکّ مقرون به علم اجمالی وجود نداشته باشد، آن است که احتمال وقوع نجاست همین لحظه است، در نتیجه اگر احتمال وقوع نجاست همین لحظه نبود بلکه احتمال وقوع نجاستی در سابق داده میشد و مکلف با شک، نماز را ادامه داده بود و سپس یقین نمود که در ثوب نجس نماز خوانده است، نمازش باطل است. بلکه میتوان استفاده کرد حتی اگر نجاست تازه نباشد و شک نیز از قبل نباشد ولی بدانیم که بخشی از نماز در نجاست انجام شده و حین نماز علم به آن پیدا کردیم، طبق این احتمال، نماز باطل است.
احتمال سومی نیز در فقرهی ششم روایت وجود دارد؛ زیرا مُلزمی وجود ندارد که دو شک در عبارت امام علیه السلام را به یک معنا بگیریم و احتمال دارد در عبارت «اذا شککت فی موضع منه» مراد، شکّ مقرون به علم اجمالی باشد؛ یعنی هرگاه علم اجمالی به نجاست ثوب پیدا شد و نماز ادامه یافت و سپس نجاست دیده شد باید اعاده شود، ولی در عبارت «و ان لم تشک» مقصود مطلق شک باشد (حتی شکّ بدوی) یعنی اگر اصلاً شک نکردی و سپس نجاستی دیدی نماز صحیح است؛ زیرا «لعلّه شیءٌ اوقع علیک». در نتیجه هرگاه بخشی از نماز در نجاست بود و مکلف حین نماز متوجه آن شد نماز باطل است.
بررسی دلالت تعلیل در فقرههای سوم و ششم بر استصحاب
بیان کردیم که در فقره و سؤال سوم، چهار احتمال وجود دارد و احتمال اوّل آن را مردود دانستیم و بیان نمویم که احتمال دوم، هم با قاعدهی یقین سازگار است هم با استصحاب و اگر استظهاری نسبت به خصوص استصحاب نشود روایت مجمل خواهد بود. امّا دو احتمال سوم و چهارم با استصحاب سازگار بود و با قاعدهی یقین سازگاری نداشت. احتمال سوم آن بود که گفته شود مکلف بعد از نماز، علم به نجاست پیدا کرده است و نیز علم پیدا کرده است که نجاست مرئیه همان نجاست مظنونه است و احتمال چهارم آن بود که بعد نماز علم به نجاست پیدا کرده ولی هیچ علم دیگری ندارد ...
براي دريافت متن کامل جلسه چهل و چهارم اينـجا را کليک کنيد.