تقریرات درس خارج اصول
حضرت آیت اللّه سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
دورهی دوم ـ سال یازدهم ـ سال تحصیلی 94ـ93
جلسه 42 ـ شنبه 27/10/93
متن صحیحهی دوم زراره به نقل از تهذیب
عَنْهُ (الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيد) عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ أَصَابَ ثَوْبِي دَمُ رُعَافٍ أَوْ غَيْرُهُ أَوْ شَيْءٌ مِنْ مَنِيٍّ فَعَلَّمْتُ أَثَرَهُ إِلَى أَنْ أُصِيبَ لَهُ مِنَ الْمَاءِ فَأَصَبْتُ وَ حَضَرَتِ الصَّلَاةُ وَ نَسِيتُ أَنَّ بِثَوْبِي شَيْئاً وَ صَلَّيْتُ ثُمَّ إِنِّي ذَكَرْتُ بَعْدَ ذَلِكَ قَالَ تُعِيدُ الصَّلَاةَ وَ تَغْسِلُهُ قُلْتُ فَإِنِّي لَمْ أَكُنْ رَأَيْتُ مَوْضِعَهُ وَ عَلِمْتُ أَنَّهُ قَدْ أَصَابَه فَطَلَبْتُهُ فَلَمْ أَقْدِرْ عَلَيْهِ فَلَمَّا صَلَّيْتُ وَجَدْتُهُ قَالَ تَغْسِلُهُ وَ تُعِيدُ قُلْتُ فَإِنْ ظَنَنْتُ أَنَّهُ قَدْ أَصَابَهُ وَ لَمْ أَتَيَقَّنْ ذَلِكَ فَنَظَرْتُ فَلَمْ أَرَ شَيْئاً ثُمَّ صَلَّيْتُ فَرَأَيْتُ فِيهِ قَالَ تَغْسِلُهُ وَ لَا تُعِيدُ الصَّلَاةَ قُلْتُ لِمَ ذَلِكَ قَالَ لِأَنَّكَ كُنْتَ عَلَى يَقِينٍ مِنْ طَهَارَتِكَ ثُمَّ شَكَكْتَ فَلَيْسَ يَنْبَغِي لَكَ أَنْ تَنْقُضَ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ أَبَداً قُلْتُ فَإِنِّي قَدْ عَلِمْتُ أَنَّهُ قَدْ أَصَابَهُ وَ لَمْ أَدْرِ أَيْنَ هُوَ فَأَغْسِلَهُ قَالَ تَغْسِلُ مِنْ ثَوْبِكَ النَّاحِيَةَ الَّتِي تَرَى أَنَّهُ قَدْ أَصَابَهَا حَتَّى تَكُونَ عَلَى يَقِينٍ مِنْ طَهَارَتِكَ قُلْتُ فَهَلْ عَلَيَّ إِنْ شَكَكْتُ فِي أَنَّهُ أَصَابَهُ شَيْءٌ أَنْ أَنْظُرَ فِيهِ قَالَ لَا وَ لَكِنَّكَ إِنَّمَا تُرِيدُ أَنْ تُذْهِبَ الشَّكَّ الَّذِي وَقَعَ فِي نَفْسِكَ قُلْتُ إِنْ رَأَيْتُهُ فِي ثَوْبِي وَ أَنَا فِي الصَّلَاةِ قَالَ تَنْقُضُ الصَّلَاةَ وَ تُعِيدُ إِذَا شَكَكْتَ فِي مَوْضِعٍ مِنْهُ ثُمَّ رَأَيْتَهُ وَ إِنْ لَمْ تَشُكَّ ثُمَّ رَأَيْتَهُ رَطْباً قَطَعْتَ الصَّلَاةَ وَ غَسَلْتَهُ ثُمَّ بَنَيْتَ عَلَى الصَّلَاةِ لِأَنَّكَ لَا تَدْرِي لَعَلَّهُ شَيْءٌ أُوقِعَ عَلَيْكَ فَلَيْسَ يَنْبَغِي أَنْ تَنْقُضَ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ.
در این روایت، زراره شش مسأله را به صورت «قُلتُ» مطرح میکند و امام علیه السلام پاسخ میدهند.
سؤال اوّل زراره: نجاستی به لباس من اصابت کرد و آن را علامتگذاری کردم تا با آب بشویم. وقتی به آب دست یافتم موقع نماز شد و فراموش کردم و با همان لباس نماز گزاردم.
حضرت فرمودند: «تُعِيدُ الصَّلَاةَ وَ تَغْسِلُهُ».
سؤال دوم: دانستم نجاستی به لباس برخورد کرد، ولی ندانستم موضع نجاست کدام قسمت است و هرچه گشتم آن را پیدا نکردم و وقتی نماز خواندم آن را یافتم.
حضرت فرمودند: «تَغْسِلُهُ وَ تُعِيدُ».
در اینجا فرض آن است که فرد علم اجمالی به نجاست داشته است، لذا یقین به نجاست لباس داشته است و با علم به نجاست، نماز خوانده است؛ بر خلاف صورت قبلی که فراموش کرده بود.
از این جهت فتوای مشهور آن است که اگر کسی نجاستی در لباسش باشد و فراموش کند و در آن لباس نماز بخواند، باید اعاده کند؛ کما اینکه اگر علم اجمالی به نجاست داشت و بعداً آن را یافت باید اعاده کند.
سؤال سوم: زراره میپرسد که گمان کردم نجاستی به ثوبم اصابت کرد و یقین به آن پیدا نکردم و فحص از آن کردم ولی چیزی نیافتم، سپس نماز خواندم و نجاست را دیدم.
حضرت فرمودند: «تَغْسِلُهُ وَ لَا تُعِيدُ الصَّلَاةَ»؛ لباس را برای نمازهای بعدی بشوی ولی این نماز اعاده ندارد.
زراره پرسید: چرا در صورت سوم اعادهی صلاة لازم نیست؟
حضرت فرمودند: «لِأَنَّكَ كُنْتَ عَلَى يَقِينٍ مِنْ طَهَارَتِكَ ثُمَّ شَكَكْتَ»؛ زیرا تو یقین بر طهارت داشتی و سپس شک کردی، «فَلَيْسَ يَنْبَغِي لَكَ أَنْ تَنْقُضَ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ أَبَداً».
سؤال چهارم: زراره پرسید اگر بدانم نجاستی به لباس من برخورد کرده است ولی موضع آن را نمیدانم آیا باید لباس را بشویم؟
حضرت فرمودند: «تَغْسِلُ مِنْ ثَوْبِكَ النَّاحِيَةَ الَّتِي تَرَى أَنَّهُ قَدْ أَصَابَهَا حَتَّى تَكُونَ عَلَى يَقِينٍ مِنْ طَهَارَتِكَ»؛ آن قسمتی که میدانی آن نجاست در آن قسمت واقع شده، شستشو کن تا یقین کنی آن نجاست متیقنهی سابقه پاک شده است.
سؤال پنجم: زراره پرسید اگر شک داشتم چیزی از نجاست به من برخورد کرده است، آیا بررسیِ آن لازم است؟
حضرت فرمودند: «لَا وَ لَكِنَّكَ إِنَّمَا تُرِيدُ أَنْ تُذْهِبَ الشَّكَّ الَّذِي وَقَعَ فِي نَفْسِكَ»؛ خیر بررسی لازم نیست، مگر اینکه بخواهی خیال خودت را راحت کنی و از شکی که داشتی رها شوی، ولی مادامی که یقین نداری، نظر کردن و فحص لازم نیست.
لهذا گفتهاند در شبهات موضوعیه فحص لازم نیست هرچند علم آن در آستین شما باشد.
سؤال ششم: زراره پرسید اگر مشغول نماز بودم و خونی در لباس دیدم چه کنم؟
حضرت فرمودند: «تَنْقُضُ الصَّلَاةَ وَ تُعِيدُ إِذَا شَكَكْتَ فِي مَوْضِعٍ مِنْهُ ثُمَّ رَأَيْتَهُ فَلَيْسَ يَنْبَغِي أَنْ تَنْقُضَ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ»؛ هرگاه در موضع نجاست شک داشتی و سپس آن را دیدی، نماز را نقض کن و دوباره بخوان، «وَ إِنْ لَمْ تَشُكَّ ثُمَّ رَأَيْتَهُ رَطْباً قَطَعْتَ الصَّلَاةَ وَ غَسَلْتَهُ ثُمَّ بَنَيْتَ عَلَى الصَّلَاةِ»؛ ولی اگر شک نداشتی و سپس خون تازه دیدی، نماز را قطع میکنی و آن را پاک میکنی و نماز را ادامه میدهی، «لِأَنَّكَ لَا تَدْرِي لَعَلَّهُ شَيْءٌ أُوقِعَ عَلَيْكَ»؛ زیرا چه بسا نجاست در حین نماز به تو برخورد کرده باشد، «فَلَيْسَ يَنْبَغِي أَنْ تَنْقُضَ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ».
این روایت مبارکه با تفصیل مذکور دارای دو فقره است که در هر دو، امام علیه السلام فرمودهاند: «فَلَيْسَ يَنْبَغِي أَنْ تَنْقُضَ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ»، که در فقرهی اوّلی کلمهی «أبداً» ذکر شده است و به هر دو برای حجیت استصحاب تمسک شده است.
باید در این روایت غور بیشتری نمود تا دید آیا واقعاً دلالتی بر استصحاب دارد؟ و اگر دارد غیر باب طهارت را نیز شامل میشود؟ یا احیاناً قاعدهی یقین و یا قاعده دیگری را بیان میکند یا نه؟ ...
براي دريافت متن کامل جلسه چهل و دوّم اينـجا را کليک کنيد.