تقریرات درس خارج اصول
حضرت آیت اللّه سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
دورهی دوم ـ سال یازدهم ـ سال تحصیلی 94ـ93
جلسه 39 ـ یکشنبه 21/10/93
نقد و بررسی فرمایشات محقق اصفهانی رحمه الله
در کلمات محقق اصفهانی رحمه الله نکات صحیح و نیز نکات قابل مناقشهای وجود دارد:
1. اینکه فرمودند حرف فاء و «إنّ» دالّ بر تعلیل نیستند، فی الجمله سخنی قابل تصدیق است و این دو حرف را نمیتوان در همه جا دالّ بر تعلیل دانست.
2. امّا اینکه فرمودند مثل ترکیب «فإنه علی یقین من وضوئه» ترکیبی است که کثیراًما در قرآن کریم به عنوان جزاء آمده است، قابل تأمل است.
ایشان به آیات متعددی مثال زدند: (وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْديهِمْ فَإِنَّ الْإِنْسانَ كَفُور) و ... . در بیشتر این شاهدها میتوان گفت چنین ترکیبی به عنوان شرط و جزاء آمده است، ولی شاهد بودن آیهی اوّل قابل مناقشه است و در (وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْديهِمْ فَإِنَّ الْإِنْسانَ كَفُور) مناسب نیست که «فَإِنَّ الْإِنْسانَ كَفُور» جواب قرار گیرد. معنای آیه آن است که «اگر بدی به آنها رسید به خاطر چیزی است که خودشان انجام دادند» و جزاء این جمله مناسب است چنین باشد که: «فهذه الإصابة علی سبیل الاستحقاق» و علت این استحقاق آن است که انسان کفور است؛ زیرا نعمتهایی را که به او رسیده ناسپاسی میکند و در نتیجه مستحق سیئه میباشد. بنابراین شاهد بودن آیهی اوّل قابل مناقشه است.
البته بقیهی آیاتی که ذکر کردند ظاهر در آن است که فاء و مدخول آن جواب شرط است، با این حال چه بسا کسی میان این آیات و جملهی مذکور در صحیحه ابداع فرق کند.
توضیح ذلک
در ما نحن فیه جملهی مفروض چنین است که: «فإنه علی یقینٍ من وضوئه». خبر «فإنه» ظرف (علی یقین) است بدون اینکه در ظاهر، فعل یا اسم فاعلی ذکر شده باشد و نهایت آن است که گفته شود این ظرف باید به فعل یا مشتقی در تقدیر متعلق باشد، به خلاف آیاتی که مثال زدند؛ زیرا خبر جمله در آن مثالها، اسم فاعل یا اسم فاعلی است که با حرف مجرور شده است و از آنجا که اسم فاعل به معنای مضارع میآید میتواند جواب قرار گیرد، به خلاف جایی که خبر، ظرف لغو است و مشتقی مذکور وجود ندارد، مانند «فإنه علی یقین من وضوئه». اینکه در چنین جایی جملهی اسمیه به عنوان جزاء قرار گیرد جای ابهام است، لذا ما نحن فیه دقیقاً نظیر آیات مبارکه نیست، فتأمّل.
3. مطلب سوم نسبت به کلمات محقق اصفهانی رحمه الله آن است که ایشان بر استاد خودشان اشکال نمودند که در جملهی شرطیه ترتب جزاء بر شرط لازم نیست. این کلام را در بحث مفاهیم و بررسی جملهی شرطیه از حیث داشتن مفهوم رسیدگی کردیم و فیالجمله کلام محقق اصفهانی رحمه الله صحیح و اشکال ایشان وارد است، امّا اینکه شرط و جزاء علی نحو حقیقت در مثل «إن کان الانسان ناطقاً فالحمار ناهق» به کار برده شود به اعتبار فرض ترتب جزاء بر شرط در عقد قضیه، قابل تصدیق نیست و خلاف ارتکاز عرفی از شرط و جزاء است.
ارتکاز عرفی حکم میکند که نوعی ملازمه و التصاق جزاء به شرط وجود دارد (صرف نظر از فرض متکلم در مقام تکلم) و به تعبیری باید به نوعی شرط مستتبع جزاء باشد صرف نظر از فرض متکلم در مقام عقد قضیه. البته هر نوع استتباعی باشد ثبوتاً یا اثباتاً، بلامانع است.
قضیهی شرطیه در واقع إخبار و حکایت از واقعیتی است و آن واقعیت، نوعی استتباع واقعی بین شرط از یک طرف و جزاء از طرف دیگر است و اگر این ملازمه با نفس این کلام بخواهد ایجاد شود، حکایت و إخبار نخواهد بود.
4. مطلب چهارم در مورد فرمایشات محقق اصفهانی رحمه الله آن است که ایشان خواستند با محدود دانستن قضیه که از صدر روایت روشن میشود (یعنی اینکه موضوع مفروض، متوضئی است که ناقضی غیر از نوم بر او وارد نشده است و تنها احتمال نوم میرود) و با فرض اینکه یقین به نوم را به منزلهی رافعِ یقین به وضو قرار دادند و اینکه زمان را نیز الغاء کردند، خواستند بفرمایند ترتب شرط بر جزاء در اینجا نیز وجود دارد. بنابراین جملهی «فإنه علی یقینٍ من وضوئه» یک جملهی خبریه است و چون نباید با شک، یقین را نقض کرد پس باید به یقین عمل نمود. در حالی که باید گفت:
با این مفروضات نمیتوان بر کلام آخوند رحمه الله اشکال کرد؛ زیرا مفروضات مرحوم آخوند با مفروضات محقق اصفهانی رحمه الله متفاوت است. عبارت مرحوم آخوند به نقل از محقق اصفهانی رحمه الله چنین است:
إن الیقین فی الحال بثبوت الوضوء سابقاً (یقین فعلی به ثبوت وضو سابقاً) غیرُ مترتب علی عدم الیقین بالنوم (چنین یقینی مترتب بر عدم یقین به نوم نیست) زیرا یقین به وضوی سابق از قبل وجود داشته است؛ چه عدم یقین به نوم باشد چه یقین به نوم وجود داشته باشد و چنین یقینی معلول عللِ خود بوده است و میتوان بدون عدم یقین به نوم، یقین به وضوی سابق داشت؛ کما اینکه وضوی سابق که متیقن بود میتواند الآن مشکوک باشد بدون عدم یقین به نوم، بلکه با یقین به عدم نوم و به نحو شکّ ساری. بنابراین جناب آخوند رحمه الله زمان را در استصحاب الغاء نکردند در حالی که محقق اصفهانی رحمه الله زمان را ملغیٰ کردند ...
براي دريافت متن کامل جلسه سی و نهم اينـجا را کليک کنيد.