تقریرات دروس خارج فقه
حضرت آیت الله سیّد محمّد رضا مدرّسی طباطبایی یزدی (دامت برکاته)
سال تحصیلی 94-1393
جلسهی چهل و پنجم؛ شنبه 20/10/1393
ب: تمسک به روایتی نبوی
برخی از عامه چون دیدند با استفاده از آیات شریفه نمیتوان وثاقت و عدالت مطلق صحابه را اثبات کرد و از طرف دیگر برخی اصحاب مرتکب بعض کبائری مانند قتل مؤمن، خروج بر امام واجب الاطاعة و ... شدهاند، لذا به روایتی نبوی تمسک کردهاند که چنین است:
«اعْمَلُوا مَا شِئْتُمْ، فَقَدْ غَفَرْتُ لَكُمْ»؛
در این نبوی، حضرت خطاب به اصحاب میفرمایند: هر کاری میخواهید انجام دهید من شما را آمرزیدهام، پس میتوان از این روایت وثاقت تمام صحابه را استفاده کرد.
مناقشه در تمسک به نبوی مذکور
این روایت علی فرض صدور، هیچ دلالتی بر مدعای عامه ندارد. اصل قضیه چنین است که حاطب بن ابی بلتعه، نامهای به قریش مکه نوشت و آنها را از حملهی پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله آگاه کرد. پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله ظاهراً از طریق وحی خبردار شدند و امیرالمؤمنین علیه السلام را فرستادند تا نامه را از زنی که حامل آن بود بگیرند. آن زن نامه را در موهای خود پنهان کرده بود، وقتی امیرالمؤمنین علیه السلام نامه راگرفتند، آن نامه را خدمت پیامبر اسلام آوردند و حاطب بن ابی بلتعه را هم حاضر کردند. پیامبر از او پرسید که آیا تو این نامه را نوشتهای؟ گفت: بله! ولی من بد شما را نمیخواستم و از روی کفر و ارتداد این کار را نکردم، بلکه چون زن و بچهام در مکه بودند، میخواستم با این کار جان آنها را حفظ کنم. خلیفهی دوم (عمر) که حاضر بود شمشیر کشید و إذن خواست که گردن او را بزند ولی پیامبر فرمودند: «لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ يَكُونَ قَدِ اطَّلَعَ عَلَى أَهْلِ بَدْرٍ فَقَالَ اعْمَلُوا مَا شِئْتُمْ، فَقَدْ غَفَرْتُ لَكُمْ».
شاید مراد حضرت این باشد که حاطب با سوابق درخشانی که دارد مورد غفران خداست، و نمیتوان به خاطر خطایی که مرتکب شده، او را به قتل رساند. پس دلالتی بر وثاقت تمام صحابه ندارد.
علاوه آنکه استدلال عامه به این روایت، معارض با بعض روایات دیگر است، از جمله روایتی که ـ از طریق عامه و خاصه ـ دربارهی شرب خمر یکی از مهاجرین اولیه وارد شده است. روایت چنین است:
أُتِيَ بِرَجُلٍ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ الْأَوَّلِينَ وَ قَدْ شَرِبَ فَأَمَرَ بِهِ أَنْ يُجْلَدَ، فَقَالَ: لِمَ تَجْلِدُنِي؟ بَيْنِي وَبَيْنَكَ كِتَابُ اللهِ، قَالَ: وَ فِي أِيِّ كِتَابِ اللهِ تَجِدُ أَنْ لَا أَجْلِدَكَ؟ قَالَ: إِنَّ اللهَ تَعَالَى يَقُولُ فِي كِتَابِهِ: (لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِيمَا طَعِمُوا) الْآيَةَ، شَهِدْتُ مَعَ رَسُولِ اللهِ صلّی الله علیه وآله بَدْرًا وَ أُحُدًا وَ الْخَنْدَقَ وَ الْمَشَاهِدَ، فَقَالَ عُمَرُ: أَلَا تَرُدُّونَ عَلَيْهِ مَا يَقُولُ؟ فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: إِنَّ هَؤُلَاءِ الْآيَاتِ نَزَلَتْ عُذْرًا لِلْمَاضِينَ وَ حُجَّةً عَلَى الْبَاقِينَ، فَعُذْرُ الْمَاضِينَ؛ لِأَنَّهُمْ لَقُوا اللهَ عَزَّ وَجَلَّ قَبْلَ أَنْ تُحَرَّمَ عَلَيْهِمُ الْخَمْرُ وَ حُجَّةً عَلَى الْبَاقِينَ؛ لِأَنَّ اللهَ تَعَالَى يَقُولُ: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصَابُ وَ الْأَزْلَامُ) الْآيَةَ، فَإِنْ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا فَإِنَّ اللهَ قَدْ نَهَى أَنْ تُشْرَبَ الْخَمْرُ، قَالَ عُمَرُ: فَمَاذَا تَرَوْنَ؟ قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ: نَرَى أَنَّهُ إِذَا شَرِبَ سَكِرَ وَ إِذَا سَكِرَ هَذَى وَ إِذَا هَذَى افْتَرَى وَ عَلَى الْمُفْتَرِي ثَمَانُونَ جَلْدَةً فَأَمَرَ عُمَرُ فَجُلِدَ ثَمَانِينَ.
یکی از مهاجرین اولیه که شرب خمر کرده بود پیش عمر آوردند و او دستور تازیانه داد. آن فرد گفت: چرا تازیانه میزنی؟ کتاب الله بین من و تو قضاوت میکند. عمر گفت: در کدام کتاب الله یافتهای که نباید تو را تازیانه بزنم؟! عرض کرد: خداوند متعال در قرآن میفرماید: (لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِيمَا طَعِمُوا) و من همراه رسول الله صلّی الله علیه وآله در جنگ بدر، احد، خندق و سایر مشاهد بودم. عمر به ابن عباس گفت: آیا آنچه را میگوید میتوانی رد کنی؟ ابن عباس گفت: این آیات عذر برای کسانی است که قبل از نزول آیه، شرب خمر میکردند و حجت علیه کسانی است که بعد از نزول، شرب خمر کنند ... عمر گفت: نظرتان [دربارهی حد او] چیست؟ امیر المؤمنین علیه السلام فرمودند: هنگامی که شرب خمر میکند مست میشود، و وقتی مست شد هذیان میگوید و وقتی هذیان گفت افتراء بر خداوند متعال میبندد و بر مفتری، هشتاد ضربه تازیانه است. عمر امر کرد و آن فرد را هشتاد ضربه زدند.
پس وقتی عمر که در آن قضیه از رسول الله شنیده بود «لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ يَكُونَ قَدِ اطَّلَعَ عَلَى أَهْلِ بَدْرٍ فَقَالَ اعْمَلُوا مَا شِئْتُمْ، فَقَدْ غَفَرْتُ لَكُمْ» در این مورد و موارد دیگر ـ که اثبات جرم میشد ـ حدّ را بر صحابه جاری میکرد، پس معلوم میشود آن روایت دلالتی بر مدعای عامه ندارد.
همچنین آیات سورهی احزاب که دربارهی امهات مؤمنین است، کلام ما را تأیید میکند. خداوند متعال میفرماید: (يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زينَتَها فَتَعالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرِّحْكُنَّ سَراحاً جَميلاً * وَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْكُنَّ أَجْراً عَظِيماً)
خداوند متعال در این کریمه بین زنان پیامبر ـ که صحابیة هستند ـ تفصیل میدهد و بیان میکند فقط زنانی که خداوند و پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله و سرای آخرت را انتخاب کنند و محسن هم باشند، مشمول اجر عظیم هستند نه تمام زنان پیامبر.
همچنین خداوند متعال در آیهی بعد خطاب به زنان پیامبر میفرماید: (يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَ كَانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً * وَ مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صَالِحاً نُؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَ أَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقاً كَرِيماً) که ابتدا میفرماید هر کس از شما زنان پیامبر که فاحشهی آشکار بیاورد، دو برابر عذاب میشود و در ادامه میفرماید: آنهایی که برای خدا و رسولش خضوع میکنند و عمل صالح انجام میدهند، دو برابر اجر میگیرند ...
براي دريافت متن کامل جلسه چهل و پنجم اينـجا را کليک کنيد.