تقریرات درس خارج اصول
حضرت آیت الله سیّد محمّد رضا مدرّسی طباطبایی یزدی (دامت برکاته)
سال تحصیلی 94-1393
جلسهی سی و سوم ـ سه شنبه 18/9/93
فرمایش محقق نائینی قدس سره در دفع اشکال
ایشان در اینکه اوسط در صغری (فإنه علی یقین من وضوئه) مقیّد است مناقشه کردهاند. بیان ذلک:
در «فإنه علی یقین من وضوئه»، «من وضوئه» قید برای یقین نمیباشد به گونهای که یقینِ مقیّد مراد باشد تا مشکل مذکور پدید آید؛ زیرا یقین از صفات حقیقیهی ذات اضافه است که حتماً نیازمند متعلّق و مضافٌ الیه است، مانند صفت محبت، عشق و... که بدون محبوب و معشوق معنا ندارند. یقین نیز که همان مرتبهای از علم است متعلق نیاز دارد و بدون معلوم و متیقن معنا ندارد. قید «من وضوئه» برای تقیید نیامده است بلکه از آنجا که طبیعت یقین در عالم خارج بدون متعلق نیست، به خاطر مجارات واقع یقین، متعلق آن را در عالم لفظ نیز ذکر کردهاند و لهذا نمیتوان آن را قید دانست. لامحاله در صغری به طور قطع یا احتمال، یقینِ مطلق حد اوسط قرار گرفته است و در نتیجه در کبری حد اوسط میتواند مطلق باشد پس استصحاب علی الاطلاق حجّت خواهد شد.
إن قلت: چرا در کبری (لاتنقض الیقین بالشک) متعلق ذکر نشده است؟ اگر قرار است مجارات با واقع لحاظ شود باید در اینجا نیز متعلَّق یقین ذکر گردد!
قلت: از آنجا که در صغری میخواهیم یقین را در مورد خاصی تطبیق نماییم، مجارات وجود دارد ولو دخیل نیست، امّا در کبری از آنجا که نمیخواهیم آن را بر مورد خاصی تطبیق نماییم مجارات لازم نیست و لامحاله مناسب آن است که در کبری متعلّقِ خاص حذف شود تا اطلاق استفاده شود و افادهی عموم با حذف متعلق در محاورات عرفیه ساری و جاری است.
در نتیجه: حدّاقلّ صغری در مقیّد بودن ظهوری ندارد و کبری ظهور در عموم دارد پس معلوم میشود که کل قیاس مسوق برای اعطای قاعدهی کلیه است و حتی در صغری هم یقین بما هو یقین اخذ شده است.
بررسی فرمایش محقق نائینی قدس سره
این سخن مرحوم نائینی سخن مفیدی است و لکن باید قدری تقویت شود؛ زیرا صرف اینکه احتمال مجارات واقع داده شود و با این احتمال، قیدیتِ «من وضوئه» را صحیح ندانیم، کافی نیست بلکه نیازمند ضمیمهای است و آن اینکه از آنجا که در بسیاری از روایات و نیز در ارتکاز انسانی، یقین یک دژ و حصن حصین است و برای یقین حسابی جداگانه باز میشود به گونهای که قابل رفع ید نیست و نمیتوان با شک، رفع ید از مقتضای یقین کرد، متوجه خواهیم شد که واقعاً آنچه را که در صغری مرکز حکم و تعلیل است، خودِ یقین بما هو یقین است. این مطلب با تتبع در موارد مختلفی که یقین در روایات آمده است: «الشک لا یدخل الیقین...» یا امثال آن روشن خواهد شد؛ که اساساً در فرهنگ روایات یقین خصوصیتی دارد و شک نیز خصوصیت خود را دارد.
با لحاظ این ضمیمه و فرمایش محقق نائینی کافی است تا معتقد شویم کبری یک امر کلی و مطلق میباشد و نتیجهی قیاس، حجّیّت استصحاب علی الاطلاق است. برای اینکه روشن شود که در فرهنگ روایات یقین چه موقعیتی دارد، روایتی را که جنبهی اخلاقی نیز دارد ذکر میکنیم ...
براي دريافت متن کامل جلسه سی و دوّم اينـجا را کليک کنيد.