تقریرات درس خارج فقه
حضرت آیت الله سیّد محمّد رضا مدرّسی طباطبایی یزدی (دامت برکاته)
سال تحصیلی 94-1393
جلسهی بیست و نهم؛ شنبه 1/9/1393
اشکال دوم بر دلالت روایت «علی الید» و نقد آن
این اشکال فی الجمله در کلمات مرحوم ایروانی نیز آمده بود و آن اینکه روایت شامل اعیان خارجی نمیشود؛ زیرا در نزد عقلاء مادامی که عینِ خارجی موجود است، ضمان در مورد آن معنا ندارد.
در پاسخ این اشکال گفته شده است که معنای روایت در نزد عقلاء چنین است: مادامی که عین باقی است، باید نفس عین ردّ شود و اگر عین تلف شده باشد، ضمان آن به ردّ مثل یا قیمت است. ولی قبلاً گذشت که این پاسخ کافی نیست و اشکال وارد است.
اشکال سوم بر دلالت روایت و نقد آن
دلالت این روایت اخص از قاعدهی «ما یضمن بصحیحه یضمن بفاسده» است؛ چراکه روایت شامل منافع غیر مستوفی و نیز عقد سبق نمیشود.
پاسخ این اشکال هم روشن است و آن اینکه ما به اندازهی دلالت روایت ملتزم به آن میشویم و فرضاً اگر روایت شامل بعض موارد نشود و دلیل دیگر هم موجود نباشد، در آن موارد ملتزم به عدم ضمان میشویم، ولی چون اصل سند روایت را مخدوش دانستیم پرداختن به این امور لزومی ندارد.
دلیل دوم برای اثبات قاعدهی ما یضمن بصحیحه یضمن بفاسده
دومین دلیلی که مرحوم شیخ و بعض دیگر برای اثبات قاعدهی «ما یضمن بصحیحه یضمن بفاسده» ذکر کردهاند، استدلال به بعض روایات است. مرحوم شیخ میفرماید:
و يدلّ على الحكم المذكور أيضاً: قوله علیه السلام في الأمة المبتاعة إذا وُجِدت مسروقة بعد أن أولدها المشتري: إنّه «يأخذ الجارية صاحبها، و يأخذ الرجل ولده بالقيمة»، فإنّ ضمان الولد بالقيمة مع كونه نماءً لم يستوفه المشتري يستلزم ضمان الأصل بطريقٍ أولى.
محصَّل این روایات چنین است: اگر شخصی أمهای خرید و او را امّ ولد کرد و بعداً مشخص شد که أمه مسروقه است و مالک آن مراجعه کرد، در این صورت ذوالید ولد را نگه میدارد، ولی باید أمه و نیز قیمت ولد را به مالک برگرداند.
صاحب وسائل این روایات را در کتاب النکاح، باب هشتاد و هشتم از ابواب نکاح عبید و إماء، تحت عنوان «بَابُ حُكْمِ مَا لَوْ بِيعَتِ الْأَمَةُ بِغَيْرِ إِذْنِ سَيِّدِهَا فَوَلَدَتْ مِنَ الْمُشْتَرِي» ذکر کرده است. این روایات عبارتند از:
1. روایت زرارة:
وَ عَنْهُ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْفَرَّاءِ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ علیهما السلام: الرَّجُلُ يَشْتَرِي الْجَارِيَةَ مِنَ السُّوقِ فَيُولِدُهَا ثُمَّ يَجِيءُ الرَّجُلُ فَيُقِيمُ الْبَيِّنَةَ عَلَى أَنَّهَا جَارِيَتُهُ لَمْ تُبَعْ وَ لَمْ تُوهَبْ فَقَالَ: يَرُدُّ إِلَيْهِ جَارِيَتَهُ وَ يُعَوِّضُهُ بِمَا انْتَفَعَ قَالَ: كَأَنَّ مَعْنَاهُ قِيمَةُ الْوَلَدِ.
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْفَرَّاءِ مِثْلَهُ.
زراره میگوید از امام باقر علیه السلام دربارهی مردی پرسیدم که جاریهای را از بازار میخرد و او را بچه دار میکند، سپس مردی میآید و بینه اقامه میکند که آن جاریه مال اوست و آن را نفروخته و هبه نداده است. حضرت فرمودند: جاریه به او برگردانده میشود و ذوالید عوض آنچه انتفاع برده ـ یعنی قیمت ولد ـ را میدهد.
این روایت از لحاظ سند حداقلّ به خاطر عدم توثیق ابو عبدالله الفراء ناتمام است. روایت بیان میکند که هم جاریه و هم قیمت ولد را باید ردّ کند.
2. مرسلهی جمیل بن دراج:
وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ] بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي رَجُلٍ اشْتَرَى جَارِيَةً فَأَوْلَدَهَا فَوُجِدَتِ الْجَارِيَةُ مَسْرُوقَةً قَالَ: يَأْخُذُ الْجَارِيَةَ صَاحِبُهَا وَ يَأْخُذُ الرَّجُلُ وَلَدَهُ بِقِيمَتِهِ.
وَ رَوَاهُ الْكُلَيْنِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ وَ الَّذِي قَبْلَهُ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ مِثْلَهُ.
این روایت از لحاظ سند مرسله است؛ چراکه جمیل بن دراج عن بعض اصحابنا نقل میکند که معلوم نیست چه کسانی هستند. البته کسانی که مرسلات ابن ابی عمیر را تمام میدانند به این روایت عمل میکنند ولی ما مرسلات ایشان را حجت نمیدانیم.
3. روایت دیگر زرارة:
وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ] بِإِسْنَادِهِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ سُلَيْمٍ الطِّرْبَالِ أَوْ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ سُلَيْمٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام رَجُلٌ اشْتَرَى جَارِيَةً مِنْ سُوقِ الْمُسْلِمِينَ فَخَرَجَ بِهَا إِلَى أَرْضِهِ فَوَلَدَتْ مِنْهُ أَوْلَاداً ثُمَّ إِنَّ أَبَاهَا يَزْعُمُ أَنَّهَا لَهُ وَ أَقَامَ عَلَى ذَلِكَ الْبَيِّنَةَ قَالَ: يَقْبِضُ وَلَدَهُ وَ يَدْفَعُ إِلَيْهِ الْجَارِيَةَ وَ يُعَوِّضُهُ فِي قِيمَةِ مَا أَصَابَ مِنْ لَبَنِهَا وَ خِدْمَتِهَا.
این روایت از لحاظ سند به خاطر مردد بودن بین «سُلیم الطربال» و «عمن رواه عن سلیم» ناتمام است. خود سلیم الطربال نیز توثیق ندارد.
4. موثقهی جمیل بن دراج:
وَ عَنْهُ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الصَّفَّارِ] عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ حُكَيْمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي الرَّجُلِ يَشْتَرِي الْجَارِيَةَ مِنَ السُّوقِ فَيُولِدُهَا ثُمَّ يَجِيءُ مُسْتَحِقُّ الْجَارِيَةِ قَالَ: يَأْخُذُ الْجَارِيَةَ الْمُسْتَحِقُّ وَ يَدْفَعُ إِلَيْهِ الْمُبْتَاعُ قِيمَةَ الْوَلَدِ وَ يَرْجِعُ عَلَى مَنْ بَاعَهُ بِثَمَنِ الْجَارِيَةِ وَ قِيمَةِ الْوَلَدِ الَّتِي أُخِذَتْ مِنْهُ.
جمیل بن دراج از امام صادق علیه السلام نقل میکند که حضرت دربارهی مردی که جاریهای از بازار میخرد و او را أم ولد میکند سپس صاحب جاریه میآید، فرمودند: مالک، جاریه را اخذ میکند و خریدار قیمت ولد را به او میپردازد. خریدار [نیز] در ثمن جاریه و نیز در قیمت ولدی که از او گرفته شده، رجوع به بایع میکند.
سند شیخ به محمد بن الحسن الصفار تمام است. ابن أبی عمیر و جمیل بن دراج هم ثقهاند. معاویة بن حکیم هم ثقه است هرچند در مورد ایشان اختلاف است که شیعهی اثنی عشری بوده یا فطحی. پس این روایت یا صحیحه است و یا به خاطر معاویة بن حکیم موثقه است ...
براي دريافت متن کامل جلسه بیست و نهم اينـجا را کليک کنيد.