تقریرات درس خارج اصول
حضرت آیت اللّه سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
دورهی دوم ـ سال یازدهم ـ سال تحصیلی 94ـ93
جلسه 14 ـ شنبه 26/7/93
استدراک شهید صدر رحمه الله نسبت به کلام سابق در عدم کاربرد لاضرر در حقوق مستجده
شهید صدر رحمه الله معتقد است اگر به دو نکته توجه شود میتوان لاضرر را حتی نسبت به حقوق مستجده به کار گرفت و مشکلی وجود نخواهد داشت.
نکتهی اوّل: اگر فردی از افراد ضرر، در عرف معاصر ضرر تلقّی گردد هرچند در عصر شارع نبوده باشد، امّا راهی وجود دارد که این ضرر مستجده را مشمول لاضرر گردانیم به این نحو که:
اگر نکته و مناط این ضررِ نوپیدا با همان نکتهاش در عصر شارع بوده باشد، کافی است که ما لاضرر را شامل آن بدانیم؛ بدین معنا که اگر نظیر این ضرر در زمان شارع وجود داشته و یا کبرای آن در زمان شارع بوده است و شارع آن را ردع نکرده و امضاء نموده است، کافی است تا عنوان لاضرر شامل این ضرر مستجده بشود. آنچه مهم است همان نکته است که قبلاً بوده و امضاء شده است، و إلا فرد و مصداقها مهم نیستند.
نکتهی دوم: مربوط به این است که احراز نماییم نکتهی کامنه در فرد ضرر اعتباری، در زمان شارع هم وجود داشته است و به همین معنایی که امروز وجود دارد در آن زمان هم بوده است و شارع به گونهای آن را امضاء کرده است که آن نکته شامل ضررهای مستجده در طول زمان هم بشود؛ مطلبی که اثبات آن با دلیل قطعی، غالباً یا متعسر است و یا متعذر.
فرضاً امروزه حق طبع در جامعهی ما پذیرفته شده و سلب آن را ضرر میدانند و در نتیجه عنوان ضرر بر سلب این حق صادق است، ولی از کجا معلوم که مفهوم ضرر به همین سعه در زمان شارع و صدور لاضرر بوده است؛ لعلّ در طول زمان تغییری نسبت به معانی الفاظ حاصل شده است و از زمان شارع وسیعتر شده است، لهذا نمیتوانیم مطمئن شویم که لاضرر شامل أضرار مستجده میشود حتی با وجود نکتهی آن ضرر.
شهید صدر رحمه الله میفرماید: در اینجا یک قاعدهی تعبدی میتواند ما را یاری کند و تعبداً همان سعهی امروزِ مفهوم لاضرر را به زمان صدور سرایت دهیم و آن اصالة عدم النقل و به تعبیر دیگر اصالة الثبات است.
بیان ذلک
اگر لفظی در عرف لغت امروز دارای معنایی بود و ما شک کردیم این معنا از قدیم بوده است یا در گذشته دارای این معنا نبوده و بعداً به معنای جدید منتقل شده است، اصل میگوید نقل پیدا نشده است. و این یک اصل عقلایی است که شارع ردعی از آن نکرده، یعنی امضاء نموده است و لذا قاعدهای تعبدی است.
شهید صدر رحمه الله میفرماید: با توجه به این دو نکته میتوان کثیری از امور عقلائیهی مستجده را که در عصر معصومین علیهم السلام نبوده است اثبات نمود و اختصاصی به عنوان لاضرر ندارد و در عناوین دیگر هم میتوان استفاده کرد.
با این حال شهید صدر رحمه الله تبیینی نسبت به تطبیقات حقوق مستجده به نحو خاص نفرموده است، در حالی که مناسب بود این فرمایش خود را حداقل بر یکی از حقوق مستجده تطبیق نماید.
نقد و بررسی فرمایشات شهید صدر رحمه الله
فرد عنائی و اعتباری قسم سوم با فرد عنائی قسم دوم در لباب فرقی ندارد.
توضیح مطلب: ایشان فرمودند در قسم سوم، فرد اعتباری در جامعهی خاصی معنا پیدا میکند، در حالی که قسم دوم یعنی مثال تعظیم و دلالت نیز در جامعه و عرف خاصی معنا پیدا میکند. آیا کلاه برداشتن در هر جامعهای دالّ بر احترام است؟ خیر، چه بسا در عرفی بیاحترامی محسوب گردد. یا معلوم است که هر لفظی در محیط خودش معنای خاص خود را دارد و چه بسا در محیط دیگری بیمعنا و مهمل باشد.
از سوی دیگر تعظیم و دلالت نیز در طول امر اعتباری دیگری یعنی مواضعه قرار دارد و پس از مواضعه بر اینکه فلان لفظ برای فلان معنا باشد (تعیینی یا تعیّنی) یا فلان عمل برای تعظیم باشد، دلالت پدید میآید یا تعظیم موجود میشود. لهذا بین قسم سوم و دوم تفاوتی از این نظر هم وجود ندارد.
همچنین اگر در فرد دوم گفته شود فرد انشائی، مصداق حقیقی عنوان میشود؛ مثلاً کلاه برداشتن مصداق حقیقی تعظیم میشود یا استعمال لفظ «الماء» مصداق حقیقی دلالت بر آب میشود، در جامعهای که حقّ طبع را اعتبار کرده است یا ملکیت خاصی را اعتبار نموده است نیز بعد از آن اعتبار، سلب حق یا ملک حقیقتاً ضرر است. اگر در جامعهای دانه دادن کبوتران در پشتبام موجد حق یا ملکیت نسبت به کبوتران باشد و شخصی بدون رضایتِ دانهدهنده در آنها تصرف کند و تملک نماید، در آن جامعه صدق میکند که به او ضرر وارد کرده است و در این مثال همانند مثالِ تعظیم و دلالت، مصداق حقیقی ضرر ایجاد شده است. کما اینکه اگر در جامعهای که عربزبان نیستند لفظ «الماء» استعمال شود دلالت صادق نیست و در جامعهای که دانه دادن را موجب حق و ملک نمیدانند اگر کسی کبوترِ دانه دهنده را تملّک کند ضرر صادق نیست ...
براي دريافت متن کامل جلسه چهاردهم اينـجا را کليک کنيد.