پايگاه اطّلاع رساني مؤسّسه علمي، پژوهشي، فرهنگي پرتو ثقلين | qommpth.ir
     
 
فارسي | العربيه | اردو 
 
   
  •  
  • 28 بهمن 1397
  • 2019 Feb 17
 
 
   ویژه ها




 
   اوقات شرعي
 
   آمار پایگاه
امروز: 2204
دیروز: 2249
ماه جاری: 65658
امسال: 572187
کل: 1543168
 
**به پایگاه اطّلاع رسانی مؤسّسه علمي، پژوهشي، فرهنگي پرتو ثقلين (پایگاه انعکاس و انتشار کامل اخبار و آثار حضرت آيت الله سيّد محمّد رضا مدرّسي طباطبايي يزدي دامت برکاته) خوش آمدید.**    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکى وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِىُّ یا عَلِىُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانى فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانى فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ     
تاریخ انتشار: 17/7/1393 - 13:44
کد درس: 462 تعداد بازدید: 1391 تعداد نظرات کاربران: 0  

تقریرات درس خارج فقه
حضرت آیت الله سیّد محمّد رضا مدرّسی طباطبایی یزدی (دامت برکاته)
سال تحصیلی 93-1392
جلسه‌ی پنجم؛ شنبه 29/6/93

3. لفظ «ملّکتُ»

مرحوم شیخ می‌فرماید: نظر اکثر بر وقوع بیع با «ملّکتُ» است، بلکه ظاهر نکت الارشاد این است که وقوع بیع به لفظ «ملّکتُ» مورد اتفاق است؛ [چون شهید اول قدس سره در توضیح کلام ایشان فرموده است]: «يريد أنّ البيع لا ينعقد بالكناية عنه بغير اللفظ المتّفق عليه، كبعتُ و ملّكتُ و شبههما».

شیخ قدس سره در تأیید کلام ایشان می‌فرماید: تعریف بیع به «تملیکُ عینٍ بعوض» که به نوعی برگشت به «مبادلة عینٍ بمال» می‌کند بیان‌گر آن است که «بیع» مرادف با «تملیک» است، لذا إنشاء بیع با «ملّکتُ بعوض» محقق می‌شود.

طبق تعریفی هم که ما ارائه کردیم «تبدیل مالٍ بمالٍ مّا اعتباراً» و بیان کردیم این تعریف اعم از تعریف «تملیک عینٍ بعوض» است؛ زیرا اوّلاً لازم نیست به نحو تملیک باشد، ثانیاً لازم نیست مبیع عین باشد، ثالثاً لازم نیست مبیع حتماً ملک باشد، بلکه می‌تواند حق یا حتی منفعتی که به نوعی ثبات دارد باشد، طبق این تعریف نیز می‌توان با «ملّکتُ بعوض» انشاء بیع کرد، البته در آن مواردی که مبیع ملک بوده و بایع آن را تملیک مشتری می‌کند. در مواردی هم که تملیک نیست [یا مبیع ملک نیست]، اگر علی وجه الحقیقة و به نحو استعمال لفظ در ما وُضع له انشاء‌ بیع کند کلامی اجوف و بی‌معناست. ولی اگر به نحو حقیقت نباشد و قرینه‌ای بر آن نصب کند اشکالی ندارد.

إن قلت:‌ چگونه می‌توان گفت «ملّکتُ بعوض» ظهور در ایجاب بیع دارد در حالی که هبه‌ی معوضه هم تملیک به عوض است؛ یعنی واهب که مثلاً کتابش را هبه می‌کند تا متهب هم قلمش را هبه کند در واقع کتابش را در مقابل قلم تملیک می‌کند. بنابراین چون هبه‌ی معوضه هم تملیک بعوض است با «ملّکتُ بعوض» نمی‌توان انشاء بیع کرد؛ زیرا بین بیع و هبه‌ی معوّضه مردّد می‌شود.

قلت: در هبه ـ حتی هبه‌ی معوّضه ـ تملیک به نحو مجانی است؛ نه در مقابل عوض، نهایت این‌که در هبه‌ی معوّضه تملیک عوض از جانب متّهب به عنوان یک شرط که خارج از ذات هبه می‌باشد قرار داده شده و متّهب باید وفاءاً للشرط آن را تملیک کند، به خلاف بیع که در ذات آن مقابله‌ی بین معوّض و عوض نهفته است که اگر از آن خارج شود دیگر بیع نیست. لهذا ترکیب «ملّکتُ بعوضٍ» فقط مفید بیع است و مفید هبه ـ حتی هبه‌ی معوضه ـ نیست.

4. لفظ «اشتریتُ»

چهارمین لفظی که مرحوم شیخ به عنوان ایجاب بیع ذکر می‌کند لفظ «اشتریتُ» است و می‌فرماید: از بعضی نسخ کتاب‌هایی‌ [مانند تذکره و تعلیق الارشاد] نقل شده که ایجاب بیع با «اشتریتُ» محقق می‌شود. از عبارت کسانی هم که گفته‌اند «بعت» و «ملّکت» و «شبههما» مفید ایجاب بیع است نیز استفاده می‌شود که «اشتریتُ» را مفید ایجاب بیع می‌دانند؛ زیرا مرادشان از «شبههما» خیلی بعید است خصوص «شریتُ» باشد و بعید هم هست که مرادشان، مرادف «بعتُ» و «ملّکتُ» از زبان‌های دیگر باشد. بنابراین طبق این تفسیر، کثیری قائلند که با «اشتریت» ایجاب بیع محقق می‌شود.

طبیعی است آن اشکالی که در مورد لفظ «شریتُ» با این‌که در قرآن کریم جز به معنای فروش به کار نرفته وارد شد [که نیاز به قرینه‌ی معیّنه دارد] به طریق اولی در مورد «اشتریتُ» نیز وارد است؛ زیرا استعمال «اشتریتُ» به معنای «بعتُ» برای ما معهود نیست و در قرآن کریم هم ادعا شده که در همه‌ی موارد استعمال واژه‌ی «اشتراء» از باب افتعال به معنای خرید است؛ نه فروش؛ مثلاً در کریمه‌ی 111 سوره‌ی مبارکه توبه که می‌فرماید:

(إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّة يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذي بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيم‏)

مراد از «اشتری» خرید است؛ یعنی خداوند متعال از مؤمنین جان‌ها و اموالشان را در مقابل بهشت خرید. پس خداوند متعال مشتری است و مومنان بایع هستند. به همین خاطر در ذیل کریمه می‌فرماید: (فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذي بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيم‏)؛ مژده باد بر شما به بیعی که مبایعه کردید؛ یعنی جان و مالتان را به ثمن بهشت (بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّة) فروختید.

همین‌طور در کریمه‌ی ششم سوره‌ی مبارکه‌ی لقمان که می‌فرماید:

(وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَري لَهْوَ الْحَديثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهين‏)

مراد از اشتراء لهو الحدیث، خریدن آن است. یا در آیه‌ی 16 سوره‌ی مبارکه بقره:

(أُولئِكَ الَّذينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى‏ فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما كانُوا مُهْتَدين‏)

یعنی آن‌ها کسانی هستند که ضلالت را خریدند در مقابل هدایت که ثمن آن می‌باشد. همچنین در کریمه‌ی:

(أُولئِكَ الَّذينَ اشْتَرَوُا الْحَياةَ الدُّنْيا بِالْآخِرَةِ فَلا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْصَرُون‏)

و نیز:

(إِنَّ الَّذينَ اشْتَرَوُا الْكُفْرَ بِالْإِيْمانِ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليم‏)

و نیز:

(أُولئِكَ الَّذينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى‏ وَ الْعَذابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّار)

در همه‌ی این موارد روشن است که اشتراء به معنای خریدن است. فقط چند مورد است که اندک ابهامی دارد و آن کریمه‌ی (اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَليلا) و (وَ لا تَشْتَرُوا بِآياتي‏ ثَمَناً قَليلاً) می‌باشد که اگر به معنای خرید باشد بدین معنا می‌شود که ثمن را خریدند ـ مانند آن‌که در فارسی گفته شود پول را خریدند ـ در حالی که ثمن در مقابل فروش واقع می‌شود؛ نه خرید؛ مثمن است که در مقابل خرید واقع می‌شود. ولی در پاسخ گفته‌اند ثمن در چنین جاهایی به معنای عوض و بدل است؛ یعنی در مقابل، بدل قلیلی را خریدند ...
 

براي دريافت متن کامل جلسه پنجم  اينـجا را کليک کنيد.

Share
   لطفا دیدگاه خود را بنویسید!
*نام:
ایمیل:
*نظر:
 
   نظرات کاربران
رنگ زمینه:
         
سایز قلم: سرعت:
جهت حرکت: تنظیم حرکت:    
   حدیث هفته
حتمیت ظهور به قدرت الهی
امام باقر عليه السلام: از امور حتمى و تغيير ناپذير نزد خداوند قيام (انقلاب) قائم ماست. هر كه در گفته من شك كند، خدا را با حال كفر و انكار او ديدار كند.
الغيبة للنعمانی، 86/17 
 
ورود کاربران

 

نام کاربري:
رمز عبور:
مرا به خاطر بسپار!

موجودی سبد:
 
   نظر سنجی
دیدگاه شما درباره کیفیّت تدوین و تنظیم تقریرات دروس خارج حضرت آیت الله مدرّسی یزدی دامت برکاته

عالی
خوب
متوسّط

 
   پیوندها
پایگاه‌های خبری 
وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها 
علمی، پژوهشی 
فرهنگی و اطّلاع رسانی 
برخی سایت‌های مذهبی 
روزنامه‌ها 
حوزوی 
مراکز تحقیقاتی 
مراکز و مؤسّسات 
فروشگاه‌های اینترنتی کتاب 
بازرگاني، بانک و بيمه 
موتورهای جستجوگر 
نشریّات و مجلّات 
وبلاگ‌ها 
شبکه‌های اشتراک لینک 
 
   سایر پیوندها










 
 
 
 
 
 
کليّه حقوق مادّي و معنوي اين پايگاه متعلّق به مؤسّسه علمي، پژوهشي، فرهنگي پرتو ثقلين بوده و در جهت ترويج معارف اسلامي هيچ گونه محدوديّتي
نسبت به برداشت مطالب با ذکر منبع وجود ندارد. با معرّفي اين پايگاه به ديگران در اجر معنوي آن سهيم شويد.
® Copyright © 1397 Qommpth.ir All Rights Reserved