تقریرات درس خارج اصول
حضرت آیت اللّه سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
دورهی دوم ـ سال دهم ـ سال تحصیلی 93ـ92
جلسه 94 ـ سهشنبه 30/2/93
مرحوم آخوند در کفایة تعلیلی بر اینکه چرا روش چهارم را انتخاب کردهاند بیان میکنند، به این صورت که نفی طبیعت ادعاءً به لحاظ حکم و صفت با اسلوب بلاغت سازگارتر است.
توضیح ذلک
اگر اصل یک حقیقت نفی شود به این اعتبار که فاقد صفتی مهم است یا به اعتبار اینکه فاقد حکم است با بلاغت سازگارتر است. در مثال «يَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَ لَا رِجَال» حضرت امیر علیه السلام در صدد بیان این مطلب هستند که شما مردان مردانگی ندارید، حال اگر ابتداءً میفرمودند شما مردانگی ندارید تأثیری را که باید بر مخاطبان داشته باشد نمیداشت، ولی اگر ادعاءً بگویند شما مرد نیستید ابلغ در تأثیر بر مخاطب است. یا در «لَا صَلَاةَ لِجَارِ الْمَسْجِدِ إِلَّا فِي المَسْجِد» اگر گفته میشد برای نمازِ همسایهی مسجد در غیر مسجد کمالی وجود ندارد، تأثیری را که کلام مذکور دارد نمیداشت؛ زیرا در این کلام نفی حقیقت نماز ادعاءً رخ داده است.
بنابراین نفی حکم با لسان نفی موضوع ادعاءًً ابلغ خواهد بود.
نقد و بررسی کلام آخوند رحمه الله در راهکار چهارم
اصل کلام آخوند رحمه الله در اینکه نفی حقیقت ادعاءً فیالجمله ابلغ است از نفی مستقیم، کلام درستی است امّا نمیتوانیم این قاعده را در نفی حقیقت به اعتبار نفی حکم بپذیریم و ملتزم شویم در «لاضرر» حقیقت ضرر ادعاءً نفی شده است به اعتبار نفی حکم؛ زیرا:
اوّلاً: وقتی میخواهیم حکم غسل یا وضوی ضرری را نفی کنیم، اگر خودِ وضو یا غسل را نفی کنیم تا به مقصود برسیم، در این مورد بلاغتی مشاهده نمیشود و تأثیری خاصی بر مخاطب نمیگذارد و مانند «لارهبانیّة فی الاسلام» و «یا اشباه الرجال» نمیباشد.
ثانیاً: جناب آخوند ضرر را عنوان برای موضوعات و متعلّقات قرار دادهاند و آن را مرآت برای مثل غسل یا وضوی ضرری قرار دادهاند، در حالی که در مثل «یا اشباه الرجال ...» یا «لا صلاة ...» خودِ رجال و صلاة نفی میشوند یا در «لا رهبانیّة فی السلام» رهبانیت برداشته میشود امّا در «لاضرر» بیان میفرماید خودِ ضرر حقیقتاً رفع نمیشود بلکه به اعتبار اینکه عنوان برای غسل و وضوء یا غسل ضرری قرار گیرد؟! آنهم حصهی خاصهای از وضوء و غسل و ...!! به چه دلیل باید این همه مؤونه را ملتزم شد تا مجاز در تقدیر یا مجاز در کلمه محقّق نشود؟! هیچ ملزمی برای این کار وجود ندارد و هیچ نکته و بلاغت خاصی در این روش آخوند رحمه الله در ما نحن فیه دیده نمیشود و ظهوری که مرحوم آخوند در «لاضرر» فرمودند (به نحوی که بیان فرمودند) وجود ندارد.
البته اشکالات دیگری نیز به کلام آخوند وارد کردهاند که فعلاً از آنها غمض عین میکنیم.
رویکرد دوم: رویکرد فاضل تونی رحمه الله
فاضل تونی رحمه الله فرمودهاند: مراد از «لاضرر» آن است که «لا ضرر غیر متدارک»؛ ضرری که جبران نشود وجود ندارد.
علما کلام فاضل تونی رحمه الله را به دو نحو تفسیر کردهاند:
تفسیر اوّل از کلمات فاضل تونی رحمه الله
مراد فاضل تونی مجاز در حذف است؛ به این معنا که «غیر متدارک» حذف شده است، و با ذکر مثالهایی توضیح دادهاند که در اسلام ضررها جبران شده است؛ مثلاً دو نفر که به نحو مشاع در ملکی شریک هستند، اگر یکی سهم خود را به نفر ثالثی بفروشد اسلام با قرار دادن حقّ شفعه برای شریک، این ضرر را جبران کرده است یا در برخی موارد، شرع مانع ایجاد ضرر شده است؛ مثلاً در روایت آمده است: «لَا يُمْنَعُ فَضْلُ مَاءٍ لِيُمْنَعَ فَضْلُ كَلَإٍ»؛ کسی نمیتواند مانع آب اضافی شود تا در نتیجه مانع چراگاه اضافی شود. بنابراین اسلام از ابتدا جلوی ضرر را گرفته است و آن را دفع کرده است.
در مثال دیگر بیان شده است اگر کسی مال دیگری را تلف کند، طبق قاعدهی «من اتلف مال الغیر فهو له ضامن» ضامنِ مال اوست و باید جبران نماید و این خود حکمی برای تدارک ضرر است.
نتیجه آنکه ضرری که در شرع تدارک و جبران نشده باشد وجود ندارد؛ زیرا یا از اوّل منشأ ضرر خشکانیده شده است، مثل «لَا يُمْنَعُ فَضْلُ مَاءٍ لِيُمْنَعَ فَضْلُ كَلَإٍ» یا به گونهای جبران شده است ...
براي دريافت متن کامل جلسه نود و چهارم اينـجا را کليک کنيد.