تقریرات درس خارج اصول
حضرت آیت اللّه سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
دورهی دوم ـ سال دهم ـ سال تحصیلی 93ـ92
جلسه 92 ـ یکشنبه 28/2/93
تاکنون با بررسی مفردات حدیث لاضرر به این نتایج دست یافتهایم:
حرف «لا»: ظهور اوّلی آن در نافیه بودن است؛ زیرا بر سر اسم درآمده است.
کلمهی «ضرر»: اسم مصدر به معنای زیان است.
کلمهی «ضرار»: مصدر است و اظهر آن است که همان معنای حدوثی و مصدری ضرر را دارد و نهایت آن است که مردّد بین این معنا و فعل بین الاثنین و إضرار عمدی با مؤونه و إمعان است و در نتیجه مجمل میشود و مطلبی اضافه بر ضرر افاده نمیکند.
بررسی ترکیبی روایت «لا ضرر»
با توجه به آنچه که بررسی شد، تقریباً ابزار لازم از حیث مفردات برای به دست آوردن معنای ترکیبی حدیث لاضرر فراهم شده است و حالت منتظرهای باقی نمانده است.
از حیث معنای ترکیبی، سه رویکرد اصلی در «لاضرَرَ و لاضِرار» وجود دارد:
رویکرد اوّل آنکه «لا» نافیه باشد و ضرر منفی در واقع، نفی حکم ضرری را افاده کند. این رویکرد مشهور است و شیخ انصاری رحمه الله و کثیری از علما آن را پذیرفتهاند.
رویکرد دوم، رویکرد صاحب وافیه یعنی فاضل تونی رحمه الله است که «لا» را نافیه میداند و منفی را «ضرر غیر متدارَک» (جبران نشده) میداند.
و رویکرد سوم مربوط به شیخ الشریعة است که «لا» را ناهیه میداند و در نتیجه آثاری متفاوت از برداشت مشهور بر حدیث مترتب میکند. مرحوم امام قدس سره نیز ملتزم شدهاند که «لا» ناهیه میباشد.
با بررسی این سه رویکرد در معنای ترکیبی «لاضَرَر و لاضِرار» میتوان به نتیجهی مطلوب دست یافت.
بررسی رویکرد اوّل (مشهور)
محور این رویکرد، جناب شیخ انصاری رحمه الله است که فرمودهاند نمیتوانیم لاضرر را به معنای ظاهری اوّلی آن اخذ کنیم؛ زیرا معنای اوّلی لاضرر آن است که هیچ ضرری موجود نیست، در حالی که میدانیم ضرر وجود دارد و در عالم ضررهای زیادی اعمّ از سیل و زلزله و بیماری و ... وجود دارد، پس روایت نفی وجود ضرر در عالم نمیکند، بنابراین مقصود آن است که حکم ضرری وجود ندارد؛ یعنی «لا حکم ضَرَریٍ و لا حکم ضِراریٍ».
این سخن محصّل کلام شیخ بود، امّا اینکه چگونه و با چه روش ادبیِ شناخته شدهای این معنا از لاضرر به دست میآید، توسط صاحبنظران روشهای متفاوتی ارائه شده است که حداقل چهار نظریه برای روش رسیدن به این معنا از حدیث لاضرر ابراز شده است.
روش اوّل: مجاز در تقدیر یا حذف
روش مجاز در تقدیر، نظیر چیزی است که در آیهی (وَ سْئَلِ الْقَرْيَةَ) گفته میشود؛ یعنی قرینهی عقلیه وجود دارد که مراد «و اسئل اهل القریة» است؛ زیرا قریه قابل سؤال کردن نیست و مجاز در حذف امری است که بسیار متداول است. در ما نحن فیه نیز لفظی در تقدیر است؛ یعنی «لا حکمَ ینشأ منه الضرر» یا «لا حکمَ یوجب الضرر» یا «لا حکمَ موجبٌ للضرر».
روش دوم: مجاز در کلمه
مجاز در کلمه یعنی لفظی که دارای معنای حقیقی خاصی است، در غیر معنای حقیقی خود به کار رود؛ مثلاً ضرر در معنای حکم ضرری به کار رفته است، چنانکه در «رأیت اسداً فیالحمام» اسد بنابر نظر مشهور در رجل شجاع به کار رفته است. نهایت اینکه در علاقهی مسوّغ مجازیت، بین ما نحن فیه و مثال «رأیت اسداً فیالحمام» تفاوتی وجود دارد. علاقهی مجاز در «رأیت اسداً فیالحمام» مشابهت است؛ زیرا مثلاً رجل شجاع در شجاعت به شیر شباهت دارد، امّا در ما نحن فیه علاقهی مشابهت وجود ندارد بلکه ملاک سببیت و مسبّیت است که یکی از مسوّغات مجازیت میباشد؛ یعنی مسبّب را در سبب به کار بردن، و چون حکم ضرری، سبب ضرر است بنابراین ضرر که مسبّب است به جای سبب یعنی حکم ضرری به کار رفته است.
روش سوم: مجاز عقلی (روش محقّق نائینی رحمه الله)
عرفاً در کثیری از مواقع، اسمِ وضع شده برای مسبّب در سبب به کار گرفته میشود، البته اگر سبب تولیدی باشد؛ یعنی سببی که اگر محقّق شود قهراً مسبّب نیز محقّق میشود. مثلاً وقتی گفته میشود: «أحرَقَت النارُ فلاناً» اگر زید فردی را در آتش انداخته باشد میتوان گفت «أحرَقَ زیدٌ فلاناً» و هیچ مجازی در کلمه یا إسناد به غیر ما هو له رخ نداده است، بلکه حقیقتاً إسناد به زید داده میشود. هرچند به دقت عقلی و فلسفی آتش آن فرد را سوزانده است و کار زید فقط القاء بوده است، امّا چون کار فاعل (زید) تولیدی بوده و مسبّب بر فعل او قهراً مترتب شده است، صحیح است گفته شود «أحرَقَ زیدٌ فلاناً». ما نحن فیه شبیه مثال فوق است؛ چون سبب نفی شده است به نفی مسبّب و آنچه مربوط به سبب تولیدی است به مسبّب نسبت داده شده است.
توضیح مطلب آنکه: از آنجایی که ضرر، مسبّبِ از حکم ضرری است و حکم ضرری سبب تولیدی ضرر است، نفی به ضرر نسبت داده شده است امّا در واقع مراد از لاضرر همان حکم ضرری است. به عنوان مثال از أنجا که ضرر در وضو مسبّب از وجوب وضوی ضرری است، اگر وجوب وضو محقّق باشد قهراً ضرر مترتب میشود؛ زیرا اثر تولیدیِ وجوب وضوی ضرری است، در نتیجه میتوان ضرر را بر سبب آن یعنی وجوب وضو اطلاق کرد و به جای اینکه گفته شود: «لا وجوبَ لوضوءٍ ضرریٍ» میتوان گفت: «لا ضَرَرَ».
یا مثلاً کسی که گلولهای به طرف انسانی شلیک میکند، هرچند حقیقتاً گلوله انسان را میکشد امّا میتوان گفت شلیک کننده قاتل است؛ زیرا قتل مسبّب تولیدی شلیک گلوله است، لذا میتوان قتل را به سبب نسبت داد.
البته باید توجه داشت این مجاز عقلی همان مجاز عقلی سکّاکی نیست، بلکه مراد آن است که ضرر چون حقیقتاً ناشی از حکم ضرری است، مانعی وجود ندارد که به صورت حقیقی بگوییم «لا ضرَرَ» زیرا ضرر، مسبّبِ تولیدیِ حکمِ ضرری است ...
براي دريافت متن کامل جلسه نود و دوّم اينـجا را کليک کنيد.