تقریرات درس خارج اصول
حضرت آیت اللّه سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
دورهی دوم ـ سال دهم ـ سال تحصیلی 93ـ92
جلسه 90 ـ دوشنبه 22/2/93
مرحوم رضی استرآبادی در ادامه چنین بیان میکنند:
«... أنه قد يعبر عن معنى واحد بعبارتين تخالف مفرداتُ إحداهما مفردات الأخرى معنى من حيث الوضع، وكذا إعراباتها، كما تقول: جاء في القوم إلا زيداً، وجاءني القوم ولم يجئ من بينهم زيد، أو جاءوني وتخلّف زيد، أو لم يوافقهم زيد، ونحو ذلك، والمقصود من الكل واحد، فكذا «ضارب زيد عمرا»: أي شاركه في الضرب، و «تضارب زيد وعمرو» أي: تشاركا فيه، والمقصود من شاركه وتشاركا شئ واحد مع تعدي الأول ولزوم الثاني».
هرگاه با دو عبارت مطلبی گفته شود، لزوماً دالّ بر وجود تفاوتی میان آنها نیست، بلکه چه بسا مقصود اصلی واحد باشد هرچند مفردات و إعراب آنها متفاوت باشد. تفنّن در تعبیر، در عربی و سایر زبانها امر شناخته شدهای است و نباید حتماً به دنبال وجود تفاوت میان تعابیر بود، چه بسا صرفاً تفنّن در تعبیر باشد. به هر حال رضی رحمه الله معتقد است معنای «ضارَبَ زیدٌ عمرواً» و «تَضارَبَ زیدٌ و عمروٌ» یکسان است، هرچند یکی متعدی و دیگری لازم میباشد.
مرحوم شهید صدر نیز در ضمن کلماتشان فرمودهاند: میتوان سخن مشهور را که بیان کردهاند مفاعله برای بیان فعل بین الاثنین است با نوعی عنایت، در مواردی که فعل بین الاثنین نیست و در عین حال مفاعله استعمال میشود جاری بدانیم و آن به خاطر مشابهتی میباشد که با فعل بین الاثنینی دارد و آن وجه مشابهت، امتداد و کشش است؛ یعنی همانطور که فعل بین الاثنین دارای کشش و امتداد است، در هر جای دیگر که این خصوصیت وجود داشته باشد نیز میتوان وزن مفاعله را به کار گرفت.
برخی نیز معتقدند وزن مفاعله مربوط به جایی است که تکرار و اصرار وجود داشته باشد.
ولکن در واقع نمیتوان گفت از فاعَلَ، فعل دارای کشش استفاده میشود. مثلاً گفتهاند سافَرَ با سفَرَ تفاوتی ندارد و هرچند کسی سفر دارای امتدادی را انجام ندهد باز با سافَرَ قابل بیان است، یا اگر کسی کلمهای را با صدای بلند بیان کند، هرچند امتدادی بدان ندهد میتوان در حکایت از آن گفت: «جاهَرَ بحرفٍ واحدٍ» یا «جاهَرَ لحظةً».
و امّا اینکه فاعَلَ در جایی به کار میرود که تکرار باشد، روشن است که صحیح نیست؛ زیرا میتوان گفت: «جاهَرَ بکلمةٍ فی إثناء کلامه» در حالی که تکرار و اصرار خاصی وجود ندارد.
نتایج بررسی معنای مفاعله
از تأمّل در موارد استعمال مفاعله و با تأمّل در کلمات اهل فن، به دست میآید اینکه اقتضاء اشتراک بینالاثنین در وزن مفاعله را حتی به عنوان احد معانی آن منکر شویم قابل پذیرش نیست، ولی اینکه گفته شود چنین اقتضایی در وزن مفاعله غالب نیست اشکالی ندارد. نمیتوان منکر شد در مثل «ضارَبَ زیدٌ عمرواً» زد و خورد رخ داده است و فعل بین الاثنین وجود دارد یا در مثل «کاتَبَ زیدٌ عمرواً» این معنا روشن است، ولی وزن مفاعله در غیر فعلی که از اثنین صادر شود نیز به نحو حقیقت استعمال میشود و امری واضح است؛ مثلاً گفته میشود «عاقبتُ اللصّ»، «جاوَزَ السهمُ القوسَ»، «قاسَی الامر»، «کابَدَ کذا» و ... که در هیچکدام مجازی رخ نداده است
بنابراین اینکه مفاعله فیالجمله فعل بین الاثنین را میرساند قابل انکار نیست و اینکه فعلی که از یک طرف صادر میشود را نیز افاده میکند قابل پذیرش است.
کلامی از صاحب المصباح المنیر در معنای باب مفاعله
فیّومی در المصباح المنیر میگوید: مفاعله همچنان که در فعل صادر از دو طرف به کار میرود، گاهی در فعل صادر از یک طرف نیز به کار میرود، مانند: عاقبتُ اللصَّ، ولی در این موارد هم هرچند فعل از دو طرف صادر نشده است امّا بین دو نفر وقوع یافته است، مانند «آخذتُ زیداً» یا «عاقبتُ اللصّ» و سپس بیان میکند: اگر مفاعلهای دارای فعل ثلاثی از لفظ خود باشد، مفاعله از آن چنین نخواهد بود که فعلی باشد که از یک طرف صادر شده است، بلکه فعل هر دو طرف است مگر موارد نادر؛ مثلاً ضَرَبَه وقتی به باب مفاعله میرود معنایش صدور فعل از دو نفر است: «ضارَبَ زیدٌ عمرواً»، ولی مثل «صادَمَه الحمار» که از صَدَمَ گرفته شده است یا زاحَمَهُ یا شاتَمَهُ که فعل یک طرف است، هرچند بین الاثنین میباشد نادر است.
بررسی این کلام
باید گفت باب مفاعله گاهی نه فعل اثنین است و نه فعل واحد بین الاثنین است، بلکه گاهی کاملاً قائم به فرد واحد است، مانند: سارَعَ الی کذا (سرعت گرفت به چیزی) عانَی الشیء (رنج بُرد از چیزی) قَاسَی و کابَدَ (رنج کشید)، جاوَزَ مکانَ کذا و ...، در این موارد نه فعل دو طرفی است و نه واحد بین دو نفر است.
بنابراین اگر مقصود فیّومی آن است که حتماً باید بین اثنین به معنای دو نفر باشد هرچند فعل واحد باشد، چنین چیزی لازم نیست.
آیا باب مفاعله معنای خاص به خود دارد؟
معنای بین الاثنین یعنی فعل صادر از هر یک از دو طرف را برای باب مفاعله فیالجمله پذیرفتیم. مفاعله در جاهای دیگر نیز به کار میرود و به نظر میرسد با ثلاثی مجرد متفاوت است مگر کاملاً شاذ.
به نظر ما تفاوت مفاعله با ثلاثی مجرد در آن است که اگر فعلی باشد که إمعان یا مؤونهی بیشتری بخواهد با مفاعله ذکر میشود و بیش از این مقدار، فهمیده نمیشود؛ مثلاً «سافَرَ» سفری است که مؤونهی بیشتری میطلبد یا «جاوَزَ السهمُ القوسَ» که با «جازَ» تفاوت دارد، و در سایر موارد که گفته میشود مفاعله با ثلاثی مجرد آن به یک معناست، در حقیقت این تفاوت را دارد که تحقّق فعل توسط فاعل، مؤونهی خاصی میطلبد. این معنا در تمامی موارد کاربرد مفاعله وجود دارد، حتی در مثل «ضارَبَ» که فعل از دو طرف صادر شده است.
اینکه شهید صدر رحمه الله فرمودند مفاعله در امر ممتد به کار میرود، گفتیم ناتمام است؛ زیرا به نظر ما به خاطر امتداد، باب مفاعله به کار نمیرود بلکه به دلیل همان إمعان و مؤونهی خاصی که در امر ممتدّ وجود دارد مفاعله در آن به کار میرود و در مواردی که گفته شده است مفاعله برای تکرار و اصرار به کار رفته است، در واقع در مصداق إمعان و مؤونهی بیشتر استعمال شده است؛ یعنی همان إمعان و مؤونهی بیشتر سبب کاربرد مفاعله شده است. در «جاهَرَ» نیز این تفاوت با «جَهَرَ» وجود دارد که در جاهَرَ عنایتی بوده و مؤونه و توجّه خاصی موجود بوده است و بعید نمیدانم محقق اصفهانی رحمه الله که فرمودند فاعَلَ برای بیان إنهاء مادّه به مفعول به کار میرود و تعبیر به تصدّی فاعل کردند، همین إمعان و مؤونهی بیشتر را مدّ نظر داشتهاند. البته ممکن است در لغت موارد استثناء و شاذّ و نادر یافت شود ...
براي دريافت متن کامل جلسه نودم اينـجا را کليک کنيد.