تقریرات درس خارج اصول
حضرت آیت اللّه سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
دورهی دوم ـ سال دهم ـ سال تحصیلی 93ـ92
جلسه 89 ـ یکشنبه 21/3/93
نقد و بررسی نتیجهگیری شهید صدر رحمه الله
از سه مطلبی که شهید صدر رحمه الله نتیجهگیری کردند، واضح است که برخی از آنها خاصّ باب مفاعله نمیباشد و برخی دیگر از آن مطالب قابل تصدیق نیست.
اینکه فرمودند: مثل «ضارَبَ» دلالت بر مادّهی فعل یعنی طبیعت ضرب میکند، امری روشن و بدیهی است و مناقشهای در آن نیست؛ زیرا روشن است که هر مشتقی دالّ بر معنای مشتقٌ منه به نحو طبیعت لا بشرط است.
خصوصیت دومی که ذکر کردند و بیان کردند: الف زائده دالّ بر تحصیص مستفاد از مادّه است، بدین شکل که ضربین را یک فعل واحد فرض میکنیم که از زید شروع و به عمرو ختم میشود، نیز مطلبی مبهم است. آنچه که از مادّه مستفاد است طبیعت لا بشرط از تعدّد و وحدت و یا انتساب به یکی یا دو نفر است. تحصیص در اینجا چگونه رخ میدهد؟! ظاهر تعبیر شهید صدر رحمه الله آن است که ضربین را یک عملیهی واحده قرار میدهیم، اگر این معنا اراده شده باشد در واقع تحصیص نیست بلکه جعل صورت دیگری است که از دو صورت اوّل منتزع شده است، ولی در باب مفاعله این نسبت واحده منتزع از دو نسبت است. بنابراین تحصیص وجود ندارد؛ زیرا تحصیص یعنی همان مادهی لا بشرط که میتواند حصص مختلفی داشته باشد، منحصر به حصّهی خاصهای گردد، امّا این معنا غیر سخنی است که شهید صدر رحمه الله فرمودند؛ زیرا فرمودند با هیأت مفاعله دو نسبت جداگانه را واحد فرض میکنیم که در واقع چیزی جدا و منتزع از دو نسبت است. بنابراین نمیتوان گفت باب مفاعله چنین تحصیصی انجام میدهد.
در ادامه شهید صدر رحمه الله فرمودهاند: این عملیهی واحده از زید شروع و به عمر ختم میشود. این قسمت سخنان شهید صدر رحمه الله نیز در ادامه توضیح داده خواهد شد.
مطلب دیگری که در باب مفاعله ذکر کردند این بود که هیأت ثلاثی مجرد لا بحدّها در «فاعَلَ» مثل «ضَارَب» موجود است و کار آن چنین است که مجموعه معنای مستفاد از مادّه و تحصیصی که بیان کردند را به فاعل نسبت میدهد و در حقیقت میفرمایند نسبتی که در باب فاعَلَ موجود است مدلول هیأت ثلاثی مجردِ موجود لابحدّه در فاعَلَ است.
این سخن نیز واقعاً عجیب است و مراد ایشان دقیقاً معلوم نیست؛
اوّلاً: اینکه هیأت ثلاثی مجرد لا بحدّها در فاعَلَ موجود است به چه معناست؟ اگر مقصود آن است که همان معنایی که از ثلاثی مجرد استفاده میشود در وزن مفاعله وجود دارد، سخنی غیر از آنست که گفته شود خودِ هیأت ثلاثی مجرد موجود است؛ چگونه موجود است و از کجا کشف میشود؟! آیا وزن فاعَلَ هیچ ایجاد نسبتی میان ماده و فاعل نمیکند؟! نتیجهی سخن شهید صدر رحمه الله این است که وزن فاعَلَ جز تحصیص هیچ کاری انجام نمیدهد، در حالی که این مطلب خلاف وجدان لغوی است؛ زیرا نسبت در مثل «ضارَبَ زیدٌ» از خودِ هیأت به دست میآید، کما اینکه در اوزان دیگر نیز نسبت از هیأت به دست میآید، لذا نمیتوان هیأت را از نقش خود خلع نمود و نسبت را از هیأت ثلاثی مجرّد موجود لابحدّها به دست آورد.
کلمات شهید صدر نسبت به مقطع دوم کلام محقّق اصفهانی رحمهما الله
شهید صدر رحمه الله در بررسی مقطع دوم کلمات محقق اصفهانی رحمه الله فرمودهاند: نسبتی که محقق اصفهانی رحمه الله به مشهور دادهاند که مفاعله برای فعل بین الاثنین است و به دو نسبت منحل میشود و یکی اصالت دارد و دیگری تبعی است، صحیح نیست؛ زیرا مشهور چنین چیزی قائل نیستند، بلکه مشهور گفتهاند باب مفاعَلَه وضع شده است برای نسبت مادّه به فاعل با تطعیم معنای شرکت؛ مثلاً «ضارَبَ زیدٌ عمرواً» با توجه به تطعیم و إشراب معنای شرکت اینگونه خواهد بود که «شارکَ زیدٌ عمرواً فی الضرب». نظیر إشراب و تطعیم مذکور، در ذکر بعد از رکوع گفته شده است؛ یعنی در ذکر «سَمِعَ اللهُ لِمَن حَمِده» با اینکه سمع متعدّی است امّا با حرف لام متعدّی شده است؛ چون معنای «استجابت» در «سَمع» إشراب و تطعیم شده است و معنای آن انشائی میباشد؛ یعنی خدایا هر که حمد تو کرد حمد او را بشنو. لهذا در روایت دارد هر که حمد خدا کند مشمول دعای هر کسی است که «سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ» میگوید.
بنابراین شهید صدر رحمه الله معتقد است باب مفاعله یک معنا دارد و دو نسبت اصلی و تبعی ندارد و لازمهاش نیز سلخ فعل بین الاثنین از معنای مفاعله نیست و در عین حال باعث ترادف باب تفاعل و مفاعله نمیشود.
نقد و بررسی کلمات شهید صدر رحمه الله در بررسی مقطع دوم کلام مرحوم اصفهانی
مهمترین بررسی در کتب صرفی در معنای مفاعلة، سخن ابن حاجب در شافیه و سخن محقق رضیِ شیعی رحمه الله در شرح آن است. ابن حاجب چنین گفته است:
«و فاعل لنسبة أصله إلى أحد الأمرين متعلقا بالآخر للمشاركة صريحا فيجيء العكس ضمنا نحو ضاربته و شاركته و من ثمّ ...»
و در ادامه میگوید مفاعله به معنای فَعَّل و فَعَلَ نیز آمده است. این عبارت ابن حاجب معیاری برای سخنان صرفیون و نحویون قرار گرفته است، لذا مفاعله را برای دو نسبت صریح و ضمنی یا همان اصلی و تبعی دانستهاند و لعّل محقق اصفهانی رحمه الله نیز همین را اراده کرده است و در نتیجه سخن شهید صدر رحمه الله در تطعیم معنای مشارکت، با سخن اصفهانی رحمه الله و نحاه منافاتی ندارد؛ زیرا محقق اصفهانی رحمه الله تصریح کرد مفاعله برای نسبت واحدهای وضع شده که به دو نسبت اصلی و تبعی تقسیم میشود که همان نسبت صریح و ضمنی موجود در کلام ابنحاجب است، مگر اینکه بگوییم کلام ابنحاجب را نمیتوان معیار کلام مشهور دانست ...
براي دريافت متن کامل جلسه هشتاد و نهم اينـجا را کليک کنيد.