تقریرات دروس خارج فقه
حضرت آیت الله سیّد محمّد رضا مدرّسی طباطبایی یزدی (دامت برکاته)
سال تحصیلی93-1392
جلسهی یکصدم؛ دوشنبه 12/3/1393
ارائهی محقق ثانی قدس سره شواهدی از کلمات فقهاء بر تحقق هبه به معاطات
محقق کرکی قدس سره علاوه بر ارائهی شواهدی از کلمات فقهاء بر تحقق إجاره به معاطات که بحث آن به طور مفصل گذشت، شواهدی دیگر از کلمات فقهاء ارائه میکند که هبه نیز به معاطات محقق میشود و آن اینکه اگر کسی بدون عقد لفظی چیزی را به دیگری هبه کند ظاهر کلام فقهاء آن است که متهب میتواند آن را إتلاف کند؛ چه اتلاف حکمی که به دیگری بفروشد و چه اتلاف حقیقی. این جواز إتلاف نشانهی آن است که معاطات در هبه نیز جریان دارد؛ چون هبهی بدون عقد لفظی اگر باطل بود جایز نبود متّهب آن را إتلاف کند، بلکه حتی مطلق تصرف در آن جایز نبود؛ زیرا همانطور که بیان کردیم اگر کسی به عقد فاسد چیزی را تحویل گرفت نمیتواند در آن تصرف کند. حال که میتواند تصرف کند و حتی اتلاف کند نشان از آن دارد که معاطات در هبه نیز جریان دارد.
اشکال شیخ قدس سره به کلام محقق ثانی قدس سره
مرحوم شیخ میفرماید: کسانی که قائلند معاطات مفید إباحه است میتوانند این را شاهد بگیرند که معاطات در هبه نیز جریان دارد، ولی کسانی مثل محقق کرکی قدس سره که قائلند معاطات مفید ملکیت است نمیتوانند این را شاهد بر جریان معاطات در هبه بگیرند؛ زیرا شهید ثانی قدس سره در مسالک ادعای اجماع فرموده که هبهای که مفید ملک است نیاز به ایجاب و قبول لفظی دارد و اگر بدون صیغه هدیهای داده شود مفید إباحه است؛ نه ملکیت و در نتیجه تصرّفات متوقف بر ملک جایز نیست و تصرّفات غیر متوقّف بر ملک جایز است.
ولی شیخ قدس سره از این کلام رفع ید کرده و میفرمایند: حق آن است که هبه هم مثل بقیهی عقود بوده و اجماع خاصی در مورد نیاز هبه به صیغهی لفظی نیست. بنابراین محقق کرکی هم میتواند از این فتوای مشهور برای صحت هبهی معاطاتی استفاده فرماید.
تنبیه ششم: (مُلزِمات معاطات)
تنبیه ششم به این امر اختصاص دارد که مُلزِمات معاطات چیست؟ یعنی چگونه یک معاطات لازم میشود؟ این بحث طبق مبنای کسانی است که قائلند معاطات مفید إباحه است یا مفید ملک متزلزل و قابل رجوع است و لذا بحث میشود در چه صورت لازم و غیر قابل رجوع میشود. اما بنابر مبنای مختار که بیع معاطاتی با بیع بالصیغه تفاوتی ندارد و با معاطات بیع لازم محقق میشود احتیاجی به بحث از مُلزمات معاطات ندارد و لذا از ورود در آن صرف نظر میکنیم.
تنبیه هفتم: (جریان خیارات مختص به بیع در بیع معاطاتی)
تنبیه هفتم نیز به این امر اختصاص دارد که آیا خیارات مختص به بیع، مثل خیار مجلس، خیار حیوان، خیار تأخیر و ... در بیع معاطاتی نیز جاری است یا خیر؟ باز روشن است طبق مبنای ما که بیع معاطاتی مثل بیع بالصیغة و یکی از مصادیق بیع است، مشمول روایات خیار بیع مثل «صاحب الحیوان بالخیار»، «البیعان بالخیار ما لم یفترقا» و ... میشود. بنابراین جایگاه این بحث نیز بنابر مبنای ملک متزلزل یا إباحه میباشد که از ورود در آن هم صرف نظر میکنیم.
تنبیه هشتم: (تحقق معاطات با صیغهی غیر جامع جمیع شرائط)
تنبیه هشتم راجع به این امر است که اگر متبایعین صیغهی غیر جامع جمیع شرائط (صیغهی ناقص) خواندند آیا مانند معاطات اثر بر آن مترتب میشود یا خیر؟ سه احتمال وجود دارد:
احتمال اول: صیغهی غیر جامع جمیع شرائط کار معاطات را انجام داده و اثر بر آن مترتب میشود.
احتمال دوم: صیغهی ناقص کار معاطات را انجام نمیدهد؛ چون در مورد معاطات اجماع وجود دارد که اثر بر آن مترتب میشود، ولی در مورد صیغهی ناقص چنین اجماعی وجود ندارد.
احتمال سوم: اگر به این الفاظ ناقص اکتفا شود بیع فاسد است، ولی اگر بعد از آن قبض و اقباض رخ داد حکم به صحت آن میشود.
از ما ذکرنا سابقاً حکم این مسأله نیز روشن میشود و آن اینکه اگر با این الفاظی که إنشاء بیع شده ـ هرچند مثلاً عربیت، ماضویّت یا بعض شرایط دیگر را ندارد ـ احراز کردیم عرفاً بیع محقق شده است میگوییم این شرعاً بیع است؛ زیرا عمومات آنچه را که عرفاً بیع بر آن صدق کند را امضاء کرده است. ولی اگر احراز نکردیم عرفاً بیع بر آن صادق است شرعاً نیز نمیتوانیم حکم به صحت آن کنیم و اثری بر آن مترتب نمیشود ...
براي دريافت متن کامل جلسه یکصدم اينـجا را کليک کنيد.