تقریرات دروس خارج فقه
حضرت آیت الله سیّد محمّد رضا مدرّسی طباطبایی یزدی (دامت برکاته)
سال تحصیلی93-1392
جلسهی هشتاد و چهارم؛ دوشنبه 8/2/1393
اشکال دور در دخالت قصد در تحقق بیع با إعطاء
مرحوم امام قدس سره اشکال دور را در دخالت قصد در تحقق بیع با إعطاء مطرح میکنند و به آن پاسخ میدهند.
اشکال این چنین است که إعطاء بما هو فعلٌ من الافعال مبهم بوده و هیچگونه دلالتی بر إنشاء بیع ندارد و فقط در صورتی دلالت بر بیع دارد که قصد بیع با آن شده باشد؛ یعنی وقتی بایع به قصد ایجاب إعطاء میکند و مشتری به قصد قبول أخذ میکند بیع محقق میشود. پس بیع معاطاتی از عناوین قصدیه بوده و متقوم به قصد است. از طرف دیگر مُنشئ که میخواهد إنشاء بیع کند در واقع قصدش به بیع تعلق میگیرد در حالی که خود بیع نیز از عناوین قصدیه بوده و متقوم به قصد خود مُنشئ میباشد. پس قصد متوقف بر قصد میشود که دور است.
البته این اشکال نسبت به سائر عناوین قصدیه نیز ساری و جاری است. مثلاً تعظیم که از عناوین قصدی است با صرف بلند شدن صادق نیست. در صورتی بلند شدن میتواند مصداق تعظیم باشد که با بلند شدن قصد تعظیم داشته باشد. پس تعظیم مرکب از «فعل و قصد» است. از طرف دیگر کسی که میخواهد تعظیم کند و قصد تعظیم دارد در واقع قصدش به «فعل و قصد» تعلق میگیرد و این یعنی که قصد هم در مرتبهی قبل است به عنوان موضوع و هم در مرتبه بعد است به عنوان عارض بر موضوع، در حالی که یک شیء نمیتواند مقدم و مؤخر باشد.
پاسخ به اشکال دور
در پاسخ به این شبهه میگوییم: اولاً بدیهی است که این عناوین قصدیه اتفاق میافتد و با یک شبهه نمیتوان از یک امر بدیهی رفع ید کرد. ثانیاً حلش به این است که وقتی شخصی میخواهد مثلاً به دیگری احترام بگذارد میداند که فعل به تنهایی مصداق احترام نیست، کما اینکه قصد احترام هم به تنهایی مصداق احترام به حمل شایع نیست. بدین جهت لازم است هم قصد احترام داشته باشد و هم اینکه این قصد را به گونهای ابراز کند. بنابراین قصد احترام میکند و این قصد احترام متوقف بر شیء خاصی غیر از مبادی قصد و اراده نیست و توقف قصد بر قصد هم لازم نمیآید و این قصدش را نیز با بلند شدن یا هدیه دادن یا کلاه برداشتن ابراز میکند، لذا هیچ مشکلی ندارد و دور لازم نمیآید.
در بیع نیز چنین است؛ کسی که میخواهد چیزی را بفروشد و آن را به عوض تملیک به دیگری کند میداند صرف اینکه مبیع را إعطاء کند مصداق تملیک به عوض نمیشود و نیز میداند صرف قصد تملیک به عوض نیز تأثیری ندارد، لذا قصد خود را با فعل إعطاء ابراز میکند که این تملیک به عوض میشود و توقف بر قصد هم لازم نمیآید؛ چون وقتی به حمل شایع بیع میشود یک قصد بیشتر نیست و آن همراه إعطاء است. قصدی هم که قبل از إعطاء دارد به معنای غایت است و قصد تملیک با آن نمیشود. بنابراین یک قصد بر خودش مترتب نمیشود.
آیا به مجرد ایصال ثمن و أخذ مثمن بدون صدق اعطاء، معاطات محقق میشود؟
شیخ قدس سره بعد از آنکه اثبات کردند معاطات هم به تعاطی محقق میشود و هم به اعطاء یک طرف و أخذ طرف دیگر، این مطلب را بیان میکنند که «ربما يدّعى انعقاد المعاطاة بمجرّد إيصال الثمن و أخذ المثمن من غير صدق إعطاءٍ أصلًا، فضلًا عن التعاطي»؛ ادعا شده گاهی معاطات [یعنی بیع بدون صیغه] به مجرد ایصال ثمن و أخذ مثمن محقق میشود بدون آنکه إعطاء و أخذ رخ دهد فضلاً عن التعاطی؛ مثلاً در زمان شیخ قدس سره که سقّاها آب میفروختند، گاهی ظرف آب را در جایی میگذاشتند و مردم خودشان آب مورد نیازشان را برای رفع تشنگی برمیداشتند و پول آن را در ظرفی که در کنار آن تهیه شده بود میگذاشتند؛ یعنی مشتری متاع را أخذ میکرد و ثمن را به آن مکان معدّ لوضع الفلس ایصال میکرد بدون آنکه إعطاء رخ داده باشد. مثال دیگری که مرحوم شیخ ذکر میکنند این است که فروشندگان بعضی محقرات مانند سبزی خوردن، آن را در جایی قرار میدهند و هر کسی که خواست مقدار معینی را برمیدارد و پولش را آنجا میگذارد. مثال دیگر که در قدیم خیلی مرسوم بود این است که مردم برای استحمام به حمامی که متصدی آن را گرم کرده بود میرفتند و پول حمام را داخل در ظرفی که تهیه شده بود میانداختند بدون آنکه مستقیماً به متصدّی حمام پرداخت کنند. (البته این مثال برای إجارهی معاطاتی است؛ چراکه حمام را اجاره میکردند و اینطور نبوده که آب حمام را بخرند.) ...
براي دريافت متن کامل جلسه هشتاد و چهارم اينـجا را کليک کنيد.