تقریرات درس خارج اصول
حضرت آیت اللّه سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
دورهی دوم ـ سال دهم ـ سال تحصیلی 93ـ92
جلسه 78 ـ یکشنبه 31/1/93
نقد و بررسی اشکال اوّل مرحوم نائینی
اینکه فرمودند خطاب ترتّبی مترتب بر عصیان خطاب اهم باشد، در بحث ترتّب بیان کردیم که در ترتّب، عنوان عصیان موضوعیت ندارد و عصیان تنها طریق آن است که امر به ضدین و غیر مقدور صورت نگیرد و تمام نکتهی عصیان، ترک مأمورٌ به است و لهذا اگر کسی ترک مأمورٌ به کند لامحاله در فعلیت امر مهم در حقّ او کافی است. امّا این سؤال مطرح است که چگونه امر به مهم در حقّ او فعلی شود به گونهای که مکلّف مطلع شود؟ زیرا اگر به مکلّف خطاب شود «أیها التارک للقصر عن الجهل» منقلب به عالم میشود. آیا راهی برای خطاب وجود دارد؟
در بحث ترتّب راهی را بدین صورت ذکر کردیم که به مکلّف خطاب شود: «أیها التارک للقصر صلّ صلاة تامة» و لازم نیست به او گفته شود که تو از روی جهل، نماز قصر را ترک کردهای، بلکه همین که به او گفته شود نماز قصر را ترک کردهای پس نماز تامّه بر تو واجب است، کافی است.
آری، این محذور وجود دارد که اگر کسی عن علمٍ و عمدٍ تارک قصر باشد، از آنجا که وظیفهاش نماز تمام نیست باز مشمول خطاب «أیها التارک للقصر» قرار میگیرد و در حقیقت اطلاق خطاب، شامل او نیز میشود، در حالی که این شمول بیجاست و وظیفهاش نماز تمام نیست.
ولی میتوان در پاسخ این محذور گفت: کسی که از روی علم و عمد ترک قصر میکند، با دلیل خاص از اطلاق خطاب مذکور خارج شده است و لذا با خطاب مذکور، مشکل انقلاب جاهل به عالم حل میشود و محذوری پدید نمیآید.
سؤال: آیا لازم است که این خطاب بالفعل به مکلف واصل شده باشد؟ زیرا ممکن است مکلّفی وجود داشته باشد که اصلاً نداند نماز دو شکل قصر و تمام دارد، بلکه فقط شکل تمام را میداند و مسئلهی قصر به گوش او نرسیده است، لذا خطاب «أیها التارک للقصر» در حقّ او معنایی ندارد.
جواب: باید گفت که اگر چنین خطاب واقعی برای چنین مکلّفی وجود داشته باشد به گونهای که اگر فحص میکرد به آن دست مییافت، کافی است که وقتی نماز تمام را میآورد موضوعش موجود بوده و مجزی باشد. آری، اگر ترک فحص از روی تقصیر باشد، به واسطهی ترک قصر مستحقّ عقوبت است و اگر ترک فحص از قصور بود، مستحقّ عقوبت نیز نمیباشد.
بررسی اشکال دوم محقّق نائینی رحمه الله
فرمودهاند خطاب ترتّبی مربوط به جایی مانند إزاله و صلاۀ است که با یکدیگر قابل جمع نیستند، امّا اگر در موردی وقت موسّع باشد و بتوان هر دو نماز را اتیان کرد و تزاحم و تمانعی میان دو تکلیف نباشد، از مصادیق ترتّب نخواهد بود و اگر تزاحمی که مرحوم آخوند تبیین کردند بپذیریم، تزاحم ملاکها خواهد بود نه تزاحمی که ناشی از عدم قدرت مکلّف است.
به نظر میرسد این اشکال بر فرمایش کاشف الغطاء رحمه الله وارد باشد و ما نحن فیه نمیتواند از طریق ترتّب تصحیح گردد، علاوه بر این اشکال که اگر جاهل نه نماز قصر بیاورد نه تمام، لازمهی کلام کاشف الغطاء رحمه الله آن است که مستحقّ دو عقاب باشد، کما اینکه در بحث ترتّب بیان کردیم که اگر کسی إزاله و صلاۀ هر دو را ترک کند مستحقّ دو عقوبت است و همین نکته مرحوم آخوند را مجبور کرد که دست از ترتّب بردارد و فرمودند: این اشکال را بر استادم سید شیرازی بیان کردم «و کان بصدد تصحیحه ...» که چگونه دو عقاب لازم میآید در حالی که یک امر، مقدور مکلّف است؟
در بحث ترتّب، این اشکال را اینگونه پاسخ دادیم که مانعی ندارد مستحقّ دو عقوبت باشد؛ زیرا عقاب بر جمع بین عصیانین است، در حالی که مکلّف میتوانست اصلاً عصیان نکند یا تنها عصیان اهم را مرتکب شود.
آنچه تا به حال بیان شد مربوط به مسئلهی نماز قصر و اتمام بود، امّا مرحوم نائینی نسبت به اجرای ترتّب در مسئلهی جهر و اخفات، اشکال دیگری نیز مطرح فرمودهاند که در بحث ترتّب آن را نقل و بررسی کردیم و فیالجمله آن را پذیرفتیم و در اینجا از ذکر آن خودداری میکنیم.
نتیجهی نهایی در مسئلهی قصر و تمام
بنابراین پاسخ آخوند با تبیینی که نمودیم میتواند راهکار ثبوتی برای فتوای مشهور باشد و اگر اصل فتوای مشهور به این نحو ثابت نباشد مسئله ساده خواهد بود؛ زیرا میتوان گفت وظیفهی جاهل، نماز قصر است امّا ملاک آن با خواندن نماز تمام عند الجهل، استیفاء میشود و مستحقّ عقوبت نیز نخواهد بود ...
براي دريافت متن کامل جلسه هفتاد و هشتم اينـجا را کليک کنيد.