تقریرات دروس خارج فقه
حضرت آیت الله سیّد محمّد رضا مدرّسی طباطبایی یزدی (دامت برکاته)
سال تحصیلی93-1392
جلسهی بیست و ششم؛ شنبه 9/9/1392
بررسی اشکال سید خویی بر پاسخ شیخ قدس سرهما
اگر مراد شیخ از ضمنی بودن تملیک مشتری همان دو احتمالی که سید خویی قدس سره مطرح کردند باشد اشکال ایشان بر پاسخ شیخ وارد است، اما به نظر میرسد مراد شیخ غیر از آن دو احتمالی است که سید خویی قدس سره فرمودند و آن اینکه:
مراد از ضمنی بودن تملیک مشتری و اصلی بودن تملیک بایع این است که در فرایند بیع، بایع عنصر فعّال بوده و مشتری دارای انفعال است؛ یعنی عمل بایع (بیع) هم در تملیک مبیع و هم در تملّک ثمن، فعل است و عمل مشتری (اشتراء) در هر یک از تملّک مبیع و تملیک ثمن، انفعال و مطاوعه است؛ زیرا اشتراء به معنای پذیرفتنِ بیع بایع است و به همین جهت میتوان لفظ «قبلتُ» به جای «اشتریتُ» به کار برد.
بیع و اشتراء نظیر کسر و انکسار است ـ گرچه تفاوتهایی نیز دارند ـ یعنی همانگونه که کسر بدون انکسار و انکسار بدون کسر معنا ندارد و هر دو، شکستن همزمان را افاده میکنند، ولی مفهوماً متفاوت بوده و آن نیرویی که میشکاند جنبهی فاعلیت دارد و آن چیزی که میشکند جنبهی قبول دارد، در بیع و اشتراء نیز بایع جنبهی فاعلیت دارد و مشتری جنبهی پذیرش و قبول. به همین خاطر ایجاب بیع بر عهدهی بایع و قبول بر عهدهی مشتری است.
در اصطلاح اقتصاددانان نیز که به فروشندگان «عرضه کننده» و به خریداران «متقاضی» اطلاق میشود، عَرضه حالت فعلیت داشته و تقاضا مناسب با پذیرش بوده و به نوعی حالت انفعال و مطاوعه دارد، گرچه تقاضا دقیقاً به معنای پذیرش نیست. در نکاح نیز زن عرضه کننده است و مرد متقاضی ـ لذا مرد باید مهر بپردازد و حتی لفظ اشتراء بر عمل مرد در روایات اطلاق شده است «یشتریها بأغلی الثمن» ـ به همین جهت ایجاب بر عهدهی زن و قبول بر عهدهی مرد میباشد و حتی اگر مرد ابتدا بگوید «تزوّجتکِ» سپس زن بگوید «قبلتُ»، در واقع زن با لفظ «قبلتُ» ایجاب کرده است؛ چون در هر حال عرضه کننده زن است و متقاضی مرد.
پس «اشتراء» به معنای پذیرش تملیک بایع یا به تعبیر دیگر دریافتِ ارسال بایع است. فرقی هم نمیکند ایجاب مقدم باشد یا قبول؛ چون زمان در تحقق بیع و شراء در عالم اعتبار ملغی است و هر دو با هم محقق میشود.
بنابراین این اشکال بر تعریف شیخ از بیع که بر اشتراء به عین نیز صادق است وارد نیست؛ چون همانطور که شیخ فرمود و با عرف سازگاری دارد: بیع تملیک است و حالت فعل، ایجاب، تهاجم و عرضه دارد، ولی اشتراء تملّک است و حالت پذیرش، مطاوعه و انفعال دارد.
إن قلت: به هر حال تملیک و ارسال بایع، و تملّک، قبول و انفعال مشتری پژواک نیز دارد؛ یعنی مشتری نیز همزمان ثمن را که در اکثر موارد عین است تملیک و ارسال میکند و بایع حالت انفعال به آن دارد. بنابراین تعریف شیخ بر اشتراء نیز صادق است.
قلت: تملیکی که از جانب مشتری صورت میگیرد باز ناشی از انفعال است؛ چون بایع با ایجاب، مبیع را ارسال و ثمن را تملّک میکند و مشتری نیز با قبول، در واقع همان ارسال و تملّک بایع را قبول میکند و خود حقیقتاً ارسالی ندارد. بدین جهت میگوییم بایع همیشه فعّال است و مشتری منفعل. بیع، چه نسبت به تملیک مبیع و چه نسبت به تملّک ثمن فعل است و اشتراء چه نسبت به تملّک مبیع و چه نسبت به تملیک ثمن انفعال است.
انفعالی بودن تملیک ثمن از جانب مشتری و فعلی بودن تملّک ثمن از جانب بایع، نظیر آن است که کسی دست دراز کند و چیزی را از دست دیگری بگیرد و شخص از دست دهنده اعتراض نکند بلکه راضی باشد، در این حالت گرچه صدق میکند مالش را در اختیار دیگری گذاشته است، اما این در اختیار گذاشتن انفعالی است؛ نه فعلی، به خلاف آنکه خودش ابتداءً مال را در اختیار دیگری بگذارد ...
براي دريافت متن کامل جلسه بیست وششم اينـجا را کليک کنيد.