تقریرات درس خارج فقه
حضرت آیت الله سیّد محمّد رضا مدرّسی طباطبایی یزدی (دامت برکاته)
سال تحصیلی 93-1392
جلسهی هشتم؛ سهشنبه 9/7/1392
محقق اصفهانی قدس سره در حاشیهی مکاسب و حاشیهی کفایه، مطالبی را در تحلیل حقیقت حق، حکم و ملک بیان کردهاند و شاگرد ایشان علامه طباطبائی قدس سره در کتب مختلف خود، آن را تبیین کردهاند. برخی اعاظم دیگر هم مطالب مفیدی ذکر کردهاند که ما خلاصهی کلام این بزرگان خصوصاً محقق اصفهانی قدس سره را در اینجا ذکر میکنیم.
بحث روانشناختی فلسفی در پیدایش ملک اعتباری
همانطور که بیان کردیم، ملکیت سه مرتبه دارد: «ملکیت بالاضافة الاشراقیة، ملکیت تکوینی و ملکیت اعتباری». ملکیت به اضافهی اشراقیه، حقیقتی است که انسان آن را با تدبّر در وجود و فهم آن، درک میکند. ملکیت تکوینیه نیز حقیقتی است که انسان با توجه کافی به آن پی میبرد و نیاز به تدبّر برای درک آن نیست. امّا ملکیت اعتباریه چون واقعیتی ورای فرض و اعتبار معتبِر ندارد، باید نحوهی اعتبار و پیدایش آن را تحلیل و بررسی کنیم. بنابراین برای درک بهتر این معنا میگوییم:
بشر با نگاه به تکوین و فهم آن، چیزهایی را از تکوین اقتباس میکند که این اقتباس به دو صورت است؛ گاهی آنچه از تکوین اقتباس میکند خودش تکوینی، ملموس و محسوس است؛ مثلاً با نگاه به پرواز سنجاقکها، هلیکوپتر را طراحی کرده که هم خودش تکوینی است و هم اثر تکوینی دارد.
گاهی هم آنچه از تکوین نسخه برداری و اقتباس میکند، فقط امری اعتباری و قراردادی است و چیزی بر حقیقت تکوین نمیافزاید و با این اعتبار تلاش میکند آثاری را که بر اصل تکوینی مترتب است، بر آن مقتبَس هم مترتب کند؛ مثلاً با تأمّل در وجود انسان میبیند که پیکر انسان یک واحد است که هر عضوی نقشی را ایفاء میکند؛ مثلاً پا برای جابهجایی است، دست برای تصرّفات و تقلّبات در خارج و رفع بعض حوائج است و ... و در مجموع درک میکند سر نقش مدیر را داشته و ابزار فکر است که در حقیقت بدن را تدبیر و تنظیم میکند و حوائج هر عضو را تشخیص داده و آن را برآورده میکند و نیز به اعضاء فرمان میدهد هر کدام وظیفهی خاصی انجام دهند، و بدن هم نسبت به سر فرمانپذیر است. ذهن انسان از این رابطه نتیجه گرفته که جامعه را هم میتوان به عنوان یک پیکر واحد فرض کرد که هر فردی، عهدهدار وظیفهی خاصی است و این افراد نیازمند شخصی هستند که جامعه را مدیریت کند و مانع از مختل شدن امور شود و به تعبیر دیگر وظیفهی سر را انجام دهد، لذا عنوان «رئیس القوم» را از رابطهی سر نسبت به بدن اقتباس و اعتبار میکند. بنابراین رأس اعتباری، نسخهای مقتبس از تکوین است که همه ـ صریحاً یا ضمناً ـ آن را پذیرفتهاند. البته همانطور که قبلاً توضیح دادیم، این فرض و اعتبار بیملاک نیست، بلکه بر اساس اغراض متفاوته است.
با توجه به این مقدمه میگوییم: به نظر میرسد تلقی عموم یا اکثر فلاسفه، متکلمین و فقهاء این است که ملک معنایی اعتباری دارد که بلا واسطه از تکوین اقتباس شده است.
آیا ملکیت اعتباری از مقولات فلسفی است؟
محقق اصفهانی قدس سره میفرماید: ملکیت اعتباریه از باب مقولات عرضیه نیست؛ نه از مقولهی جده، نه کیف، نه اضافه و ... . ما هم با توضیحاتی که بیان کردیم روشن نمودیم که ملک از اعراض متأصلهی واقعی نیست، بلکه امری اعتباری است که از تکوین اقتباس شده است، گرچه ظاهر عدهای آن است که ملک را از باب مقولات میدانند، ولی بعید است مراد جدّی آنان باشد و باید مقصودشان آن باشد که ملک مقتبس از فلان مقوله است. به هر حال باید احتمالات مطرح شده را بررسی کنیم إن شاء الله.
احتمالات مطرح شده در نحوهی اعتبار ملک
احتمال اوّل: مقتبس از مقولهی جده
ارسطو و عموم مشائین، تمام ماهیات عالم را به حسب استقراء به ده ماهیت تقسیم میکنند به این بیان که:
ماهیت یا جوهر است یا عرض، جوهر آن است که قائم به نفسش باشد و در مقابل آن اعراض نُه گانه است که قائم به غیر است؛ هفتتای آنها اعراض نسبیهاند (أین، متی، وضع، جده، اضافه، فعل و انفعال) و دو تا هم مقولهی غیر نسبیه هستند (کم و کیف) که هر کدام باز تقسیماتی دارد؛ مثلاً کمّ متصل و کمّ منفصل، کیف محسوس و غیر محسوس و ...
براي دريافت متن کامل جلسه هشتم اينـجا را کليک کنيد.