تقریرات درس خارج فقه
حضرت آیت الله سیّد محمّد رضا مدرّسی طباطبایی یزدی (دامت برکاته)
سال تحصیلی93-1392
جلسهی سوم؛ دوشنبه 1/7/1392
آیا عمل حُرّ قبل از معاوضه مال است؟
خیلی از اعلام از جمله سید یزدی قدس سره، محقّق اصفهانی رحمه الله ، مرحوم امام قدس سره ، سید خوئی رحمه الله ، و برخی دیگر این رأی را اختیار کردهاند که عمل حُرّ قبل از معاوضه مال است و مالیّت آن در گرو تحقق معاوضه نیست. در این میان محقّق اصفهانی رحمه الله و مرحوم امام قدس سره بهتر و فنّیتر از دیگران وارد بحث شدهاند.
محقّق اصفهانی قدس سره ابتدا دو وجه از جانب منکرین مالیّت عمل حُرّ قبل از معاوضه ارائه کرده، سپس هر دو را نقد میکند.
ارائه و نقد وجوه عدم مالیّت عمل حُرّ قبل از معاوضه از جانب محقّق اصفهانی رحمه الله
وجه اول
هر وصف ثبوتی باید موضوعش نیز ثبوت و وجود داشته باشد، البتّه باید در نظر داشت که ثبوت کل شئ بحسبه؛ اگر چیزی جوهر باشد ثبوتش به نحو ثبوت جوهری است، عرض باشد به نحو عرضی است، امر انتزاعی و معقول ثانی فلسفی باشد ثبوتش به ثبوت منشأ انتزاع آن است و اگر اعتباری محض باشد ثبوت موضوعش نیز به همان نحو مناسب اعتباری است.
مالیّت (کون الشیء مالاً) نیز از آنجا که وصفی ثبوتی است، موضوع آن نیز باید به نحوی از أنحاء موجود باشد؛ چراکه معنا ندارد موضوعی که معدوم است دارای وصفی ثبوتی باشد. به همین خاطر عمل حُرّ چون بالفعل معدوم است و تحقق پیدا نکرده ـ نفس عمل معدوم است، هرچند توانایی آن بالفعل موجود است ـ پس هیچ وصف ثبوتی حتّی به نحو اعتباری نمیتواند داشته باشد؛ چه رسد به وصف انتزاعی، عرضی یا جوهری. بنابراین وصف «مالٌ» بر عمل حر عارض نمیشود و عمل حر مالیّت ندارد.
نقد وجه اول
محقّق اصفهانی رحمه الله میفرماید: این وجه حلّاً و نقضاً قابل جواب است.
جواب نقضی
1. عمل حُرّ بعد از معاوضه که همه قبول دارند مالیّت دارد، آن هم معدوم است و به صرف معاوضه و أجیر شدن، عمل معدوم موجود نمیشود. پس معلوم میشود ملاکی که گفته شد درست نیست.
2. بیع کلی در ذمّه در باب سلف ـ مانند بیع یک تُن گندم که در سال آینده در تیرماه تحویل دهد ـ با اینکه گندم بالفعل معدوم است، ولی بیع آن صحیح میباشد.
3. اجارهی منافع أعیان؛ مانند سُکنای دار، رکوب دابّه و ... در حالیکه این منافع بالفعل معدوم بوده و متدرّج الحصول میباشد، ولی با این حال مالیّت دارد؛ چرا که مورد اجاره باید مال باشد.
جواب حَلّی
مالیّت یک اعتبار عقلائی است که از اشیاء به اعتبار رغبت و میلی که عقلاء به آن دارند انتزاع میشود. به عنوان مثال از یک مَنّ حِنطه عنوان مالیّت انتزاع میشود؛ چرا که مورد رغبت عقلاء است و علامتش این است که «یبذلون بإزائه شیئا» به خلاف یک مَنّ خاک در جایی که خاک فراوان است؛ چون مورد رغبت عقلاء نیست «و لا یبذلون بإزائه شیئا» لذا مالیّت هم ندارد.
بنابراین مالیّت گرچه وصفی ثبوتی است ولی اعتباری بوده و بر هر چیزی که فی حدّ نفسه و فی حدّ ذاته متعلق رغبت عقلاء بوده و متحیّث به آن حیث باشد عارض میشود و لازم نیست آن ماهیت بالفعل موجود باشد، بلکه تارة موجود و تارة معدوم است.
بنابراین همین که ذات و ماهیت شیء، مورد رغبت عقلاء باشد کافی است که متصف به مالیّت شود.
بله! آن ماهیت تا لباس وجود به تن نکند ـ حقیقتاً یا تقدیراً ـ بالفعل ثمن در مقابلش پرداخت نمیشود. بنابراین طبق این بیان، عمل حُرّ چون مورد رغبت عقلاء میباشد مالیّت دارد، ولی بذل ثمن در مقابل آن موقوف است به این که وجود تقدیری پیدا کند و آن وقتی است که شخص توانا تعهّد به انجام عمل دهد ...
براي دريافت متن کامل جلسه سوّم اينـجا را کليک کنيد.