تقریرات درس خارج اصول
حضرت آیت اللّه سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
دورهی دوم ـ سال دهم ـ سال تحصیلی 93ـ92
جلسه نهم ـ شنبه 13/7/92
پاسخ برگزیده در انحلال علم اجمالی در أقل و أکثر ارتباطی
به نظر میرسد پاسخی که محقّق عراقی رحمه الله مطرح کردند، با تقریری که بیان نمودیم راهحلّ مناسبی است و هرچند عبارات و کلمات محقّق عراقی رحمه الله به نحوی که ما بیان نمودیم گویا نیست، امّا اطمینان وجود دارد که غرض نهایی ایشان نیز همان است که بیان نمودیم.
در واقع اغراض متفاوت هستند؛ اگر غرضی وجود داشته باشد که علم و جهل در آن دخالتی ندارد، با شکّ در تحقّق آن باید احتیاط نمود؛ زیرا اشتغال یقینی مقتضی برائت یقینی است. امّا اگر از ابتدا غرض مولا یقیناً یا احتمالاً محدود بود و غرض معلوم، به گونهای است که نمیتوان احراز کرد در حالت جهل به آن یا حتّی جهل به مقدمات آن لازمالتحصیل است، در این شرایط در حالت جهل، تحصیل غرض لازم نیست. آری، تعلّق امر به افعال اختیاریه اصل غرض را اثبات میکند، امّا اینکه چه غرضی را اثبات میکند (غرضی که مستتبع احتیاط است و حتّی حالت جهل باید تحصیل شود یا خیر) به دست نمیآید، لذا احتیاط لازم نیست.
وجهی دیگر در انحلال علم اجمالی با تصویر دیگری از غرض
آنچه بیان شد مبتنی بر این بود که غرض را چیزی حاصل از مقدمات بدانیم که خارج از مأمورٌ به است و با اتیان اجزاء و شرایط به دست میآید، چنان که تلقّی بسیاری اینگونه است. امّا به نظر ما میتوان غرض را به گونهای دیگر تصویر نمود.
توضیح ذلک
به چه دلیل غرض همیشه خارج از ذات مأمورٌ به و بسیط است و مأمورٌ به مقدمهی رسیدن به آن است؟! چه آیه و روایت و دلیل عقلی بر این معنا دلالت دارد؟!
میتوان گفت عبادات و غیر عبادات، مجموعهای از اعمال جوانحی و جوارحی است که به خودی خود غرض هستند و به واسطهی اینکه خودشان غرض هستند به آنها امر شده است، نه اینکه وسیلهای برای وصول به غرض باشند.
در مورد صلاة طبق آنچه در روایت صحیحه وارد شده است، چنین است که: «الصَّلَاةُ قُرْبَانُ كُلِّ تَقِيٍّ»؛ نماز نزدیک بودن هر فرد متّقی است؛ ذات نماز تقرّب است. یا در مورد دعا نیز نظیر این معنا وارد شده است. حتّی عبارت متّخذه از روایات که بیان میکند: «الصّلاة معراجُ المؤمن» علیرغم اینکه «مِفعال» اسم آلت است و نوعاً «معراج» به «وسیلهی عُرُوج» معنا میشود، امّا میتوان گفت معراج در اینجا به معنای مصدری، یعنی «عُرُوج» است و استبعادی وجود ندارد؛ زیرا مِفعال به معنای مصدر نیز استعمال شده است و لهذا برخی میثاق، میعاد و ... را به معنای مصدری دانستهاند.
بنابراین نفس این عبادات، هدف و غرض هستند، بلکه اجزاء آنها نیز اینچنین هستند؛ مثلاً سجده خودش غرض است، یا تسبیح و تکبیر و تحمید حضرت حق به خودی خود غرض است؛ چنانکه در روایت آمده است: «أَقْرَبُ مَا يَكُونُ الْعَبْدُ مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ سَاجِدٌ»؛ حالت سجده نزدیکترین موقعیت بنده به خداوند است.
البته در این تصویر از غرض باید گفت خداوند متعال خواسته است این قُربها به طور موالات و پی در پی با ترتیب خاص تحقّق پیدا کند تا بالاترین اثر، مترتب بر هر یک از آنها گردد. لذا نمازی که اوّلش تکبیر و آخرش تسلیم است واجد این اثر خواهد بود.
با دانستن این معنا در ما نحن فیه میگوییم:
میدانیم مولا از ما خواسته است نُه جزء از اغراض باید در کنار یکدیگر آورده شوند تا بالاترین اثر ممکن را داشته باشند، امّا آیا جزء دهم نیز در این مجموعه أخذ شده است؟ این جزء مشکوک است و مجرای برائت است. به تعبیر دیگر یقین داریم وجوب منبسط بر نُه جزء شده است و تردید وجود دارد که این وجوب تا جزء دهم آمده است یا خیر، شکّ بدوی است که مجرای برائت است.
و باید توجه داشته باشیم همین که احتمال دهیم أغراض بدینگونه میباشند، کافی است که قبح عقاب بلا بیان جاری گردد؛ زیرا علم وجود ندارد که غرض بسیط منفصل از مقدّمات وجود دارد ...
براي دريافت متن کامل جلسه نهم اينـجا را کليک کنيد.