تقریرات درس خارج اصول
حضرت آیت اللّه سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
دورهی دوم ـ سال دهم ـ سال تحصیلی 93ـ92
جلسه پنجم ـ شنبه 6/7/92
اشارهای به بیان امام قدس سره در انحلال علم در أقل و أکثر ارتباطی
چنانچه از أنوار الهدایة و تهذیب الأصول برمیآید إتکال حضرت امام قدس سره بر همان بیانی است که محقق اصفهانی ذکر کردهاند. حضرت امام در أنوار الهدایة که به قلم ایشان است با ذکر چهار مقدمه برائت عقلیه در أقل و أکثر ارتباطی را اثبات میکنند.
در مقدمهی اوّل سعی در تبیین این معنا دارند که مرکّب اعتباری، صورتی غیر از صورت اجزاء دارد و چنین نیست که مرکّب اعتباری مجموعهای از صور باشد.
و در مقدمهی دوم تلاش دارند تا بیان کنند تحصّل مرکّب در ذهن آمر و مأمور چگونه است و به گونهای حیثیت روانشناختی فلسفی بحث را توضیح میدهند که البتّه تأثیر سرنوشت سازی در اصل مطلب ندارد.
در مقدمهی سوم که جوهرهی استدلال ایشان را در بر میگیرد بیان میکنند در أقل و أکثر ارتباطی، امری واحد وجود دارد که دارای یک متعلّق است و أجزاء مرکّب متعلّق امر نمیباشند؛ زیرا اجزاء شیئیت ندارند و آمر اجزاء را مورد غفلت قرار میدهد و این اجزاء فانی در صورت مرکّب هستند، پس به هیچ وجه امر ندارند، در عین حال امر متعلّق به مرکّب، داعی به اتیان اجزاء نیز میباشد و حجّت بر مرکّب، حجّت بر اجزاء نیز هست؛ به دلیل آنکه مرکّب همان اجزاء است به لحاظ وحدت و اضمحلال.
مرحوم امام در مقدّمهی چهارم بیان میکنند که حجّت بر مرکّب، حجّت بر اجزاء معلومه است نه بیش از آن.
بنابراین أقل دارای حجّت است و أکثر مورد برائت است.
مناقشه در مقدمهی سوم
به نظر ما أجزاء مغفولٌعنها نمیباشند. گرچه در مرکّبات اعتباریه صورت مورد نظر است امّا صورت مرکّب چیزی جز صورت اجزاء بالأسر با قید انضمام نمیباشد و اینکه أجزاء مورد غفلت باشد وجداناً مورد پذیرش نیست. کسی که خانهای را تصوّر یا امر به آوردن معجونی میکند که مرکّب بما هو مرکّب مورد امر است، لفظ مرکّب به معنای عدم غفلت از اجزاء است، هرچند توجه به اجزاء ضمنی است نه اضمحلالی؛ زیرا اگر بگوییم اجزاء مضمحل میشود نتیجه آن خواهد شد که این اشکال وارد میشود که أقل غیر از أکثر است و امر دائر بین متباینین است.
بنابراین اجزاء مورد نظر است و عنوان کلّی و امر به کل به اجزاء پخش شده است و تا محدودهی خاصی میدانیم این کل منبسط شده است و إنبساط عنوان و در نتیجه امر به بیش از آن حدّ مورد شک است که مجرای برائت است.
بیان دیگری متّخذ از امام خمینی قدس سره بر عدم منجزیّت علم اجمالی در أقل و أکثر
در مسائل علم اجمالی روشن است که زمانی علم اجمالی منجّز است که تمام اطراف آن قابل تنجیز باشد، بنابراین اگر بعضی اطراف علم اجمالی به گونهای باشد که قابل تنجیز نباشد آن علم اجمالی فاقد اثر خواهد بود. مثلاً اگر کسی علم اجمالی داشته باشد که یا باید یک لیوان آب بنوشد و یا وزنهای دو تُنی را با دست خود بردارد، این علم اجمالی فاقد اثر است؛ زیرا یک طرف آن غیر مقدور است و قابل تنجیز نیست و علم به تکلیف فعلی علی کلّ تقدیرٍ حاصل نمیشود.
حال اگر یکی از اطراف علم اجمالی مجهولالعنوان باشد به گونهای که به هیچ وجه آن عنوان به ذهن مکلّف خطور نکند، آن علم اجمالی نیز منجّز نیست؛ زیرا نسبت به طرف مجهول العنوان باعثیتی ندارد و به دلیل آنکه مکلّف نمیتواند مجهول مطلق را تحصیل کند.
ما نحن فیه نیز از این قبیل است؛ زیرا أکثر (جزء مشکوک زائد) میتواند متعدد باشد و مثلاً احتمال وجود دارد که یا نماز نُه جزئی واجب است یا نماز چهارده جزئی، ولی جزء دهم تا چهاردهم آن اصلاً به ما نرسیده است و تمام روایات مربوط به آن از بین رفته باشد و در بسیاری از مرکّبات شرعیه چنین احتمالی وجود دارد، در این شرایط اطاعت آن مرکّب چگونه ممکن است؟! چه چیزی و چه جزئی را باید اتیان کرد؟! این موارد قابل احتیاط نیست، لذا یا باید در کل واجب برائت جاری کنیم و یا به أقل اکتفا شود. اگر برائت جاری شود به معنای سدّ باب اطاعت است؛ زیرا در بسیاری از واجبات مرکّبه این احتمال وجود دارد، همچنین احتیاط نیز ممکن نیست و اکتفاء به أقل همان انحلال علم اجمالی مذکور است.
باید توجه داشت اصل این بیان توسط امام خمینی قدس سره در مبحثی دیگر ارائه شده است، امّا در اینجا نیز قابل استفاده است.
و میتوان به این بیان اضافه کرد که اگر احتیاط در هر أقل و أکثری واجب باشد معنایش آن است که حتّی در مواردی که عنوان مجهول نیست، ممتثلین دچار مشکل در اطاعت میشوند؛ زیرا هر کسی میتواند این احتمال را ایجاد کند که مثلاً در نماز صبح باید سورهی بقره اتیان شود یا نظیر آن ... و با این احتمالات لم یبق حجرٌ علی حجر و از اینجا کشف میکنیم که در این موارد برائت جاری میشود ...
براي دريافت متن کامل جلسه پنجم اينـجا را کليک کنيد.