تقریرات درس خارج فقه
حضرت آیت الله سیّد محمّد رضا مدرّسی طباطبایی یزدی (دامت برکاته)
سال تحصیلی92-1391
جلسهی نود و پنجم؛ یکشنبه 29/2/1392
آیا تعمیر یا تغییر کاربری اراضی عامرهی بالاصالة موجب ملکیت میشود؟
اگر حیازت کنندهی اراضی عامرهی بالاصالة، ارض را تعمیر کرده و بهره وری آن را افزایش دهد؛ مثلاً قبلاً که با رطوبت طبیعی آبیاری میشد، کانال کشی کرده و آب کافی به همه جای زمین برساند یا درختانش را پیوند زند یا اینکه درختان طبیعی را کنده به جای آن درختان پربار و بهتری کاشته و ساختمانی در آن بنا کند یا اینکه اصلاً تغییر کاربری دهد؛ مثلاً باغ را تبدیل به کارخانه کند، آیا با این تغییراتی که میدهد موجب ملکیت وی میشود یا خیر و به همان اولویت قبلی باقی است؟
استدلال بعضی به روایات احیاء ارض بر اثبات تملّک
بعضی گفتهاند بر این اعمالی که حیازت کننده انجام میدهد، احیاء صادق است و در نتیجه مشمول روایاتی مانند «أَيُّمَا قَوْمٍ أَحْيَوْا شَيْئاً مِنَ الْأَرْضِ وَ عَمَرُوهَا فَهُمْ أَحَقُّ بِهَا وَ هِيَ لَهُمْ» قرار گرفته و مالک زمین میشود.
نقد این استدلال
به نظر میرسد احیاء حقیقتاً صادق نیست و اگر هم گفته شود به نحو مجاز است؛ زیرا ارض به طور طبیعی عامره و محیاة است و زنده کردن دوبارهی آن معنا ندارد و حداقل آن است که اطلاق احیاء بر آن مشکوک است، لذا نمیتوان به روایاتی مانند «أَيُّمَا قَوْمٍ أَحْيَوْا شَيْئاً مِنَ الْأَرْضِ وَ عَمَرُوهَا فَهُمْ أَحَقُّ بِهَا وَ هِيَ لَهُمْ» تمسک کرد.
استدلال به روایت تعمیر ارض برای اثبات تملّک
بدین جهت قائل این کلام نیز از آن تنزل کرده و فرموده است: اگر احیاء بر آن صادق نباشد حداقل آن است که تعمیر صادق است، لذا طبق روایتی که میفرماید تعمیر موجب ملکیت است، موجب ملکیت ارض عامرهی بالاصالة میشود. آن روایت صحیحهی محمد بن مسلم است که میفرماید: «أَيُّمَا قَوْمٍ أَحْيَوْا شَيْئاً مِنَ الْأَرْضِ وَ عَمَرُوهَا فَهُمْ أَحَقُّ بِهَا وَ هِيَ لَهُمْ».
نقد این استدلال
بعید نیست بر کارهای مذکوری که حیازت کننده انجام میدهد، «عَمَرُوهَا» یا «عَمَّرُوهَا» صادق باشد، خصوصاً اگر نسخهی روایت به نحو «عَمَّرُوهَا» باشد، ولی سخن در آن است که آیا صحیحهی محمد بن مسلم واقعا ًدلالت میکند هرجا عمران صادق بود موجب تملّک میشود؟!
در «أَيُّمَا قَوْمٍ أَحْيَوْا شَيْئاً مِنَ الْأَرْضِ وَ عَمَرُوهَا فَهُمْ أَحَقُّ بِهَا وَ هِيَ لَهُمْ» آیا إحیاء و عمران دو چیز محسوب شده و هر کدام مملّک است؟ یا اینکه عمران در حقیقت توضیح همان إحیاء میباشد، همانطور که در روایات دیگر با توضیح بیشتری دربارهی إحیاء میفرماید: «سُئِلَ وَ أَنَا حَاضِرٌ عَنْ رَجُلٍ أَحْيَا أَرْضاً مَوَاتاً فَكَرَى فِيهَا نَهَراً وَ بَنَى فِيهَا بُيُوتاً وَ غَرَسَ نَخْلًا وَ شَجَراً»؟ به نظر میرسد «وَ عَمَرُوهَا» در صحیحهی محمد بن مسلم در عرض «أَحْيَوْا» نیست و توضیح همان میباشد، پس استدلال به این صحیحه درست نمیباشد.
استدلال به نسخهی دیگر مشتمل بر «أَوْ عَمَرُوهَا»
شاید نظر مستدل به نسخههایی از روایت باشد که در آن «أَوْ عَمَرُوهَا» به جای «وَ عَمَرُوهَا» ذکر شده که در این صورت ظهور در آن دارد که عمران در عرض احیاء بوده و به تنهایی مملّک است.
نقد این استدلال
اگر نظر مستدل به این نسخه باشد در نقد آن میگوییم: صحیحهی محمد بن مسلم به پنج شکل مختلف نقل شده است: «وَ عَمَرُوهَا»، «أَوْ عَمَرُوهَا»، «فَعَمَرُوهُ»، «وَ عَمِلُوهَا» و «أَوْ عَمِلُوهُ» ...
براي دريافت متن کامل جلسه نود و پنجم اينـجا را کليک کنيد.