تقریرات درس خارج فقه
حضرت آیت الله سیّد محمّد رضا مدرّسی طباطبایی یزدی (دامت برکاته)
سال تحصیلی92-1391
جلسهی نود و چهارم؛ شنبه 28/2/1392
استدلال به روایت «مَنِ اسْتَوْلَى عَلَى شَيْءٍ مِنْهُ فَهُوَ لَه» بر تملّک
دلیل دیگری که ممکن است بر مفید ملک بودن حیازت اراضی عامرهی بالاصالة اقامه شود، این بخش از روایت یونس بن یعقوب است که میفرماید «مَنِ اسْتَوْلَى عَلَى شَيْءٍ مِنْهُ فَهُوَ لَه». کامل روایت اینچنین است:
وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَن] بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي امْرَأَةٍ تَمُوتُ قَبْلَ الرَّجُلِ أَوْ رَجُلٍ قَبْلَ الْمَرْأَةِ قَالَ: مَا كَانَ مِنْ مَتَاعِ النِّسَاءِ فَهُوَ لِلْمَرْأَةِ وَ مَا كَانَ مِنْ مَتَاعِ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ فَهُوَ بَيْنَهُمَا وَ مَنِ اسْتَوْلَى عَلَى شَيْءٍ مِنْهُ فَهُوَ لَه.
یونس بن یعقوب میگوید امام صادق علیه السلام دربارهی زنی که قبل از مرد [شوهر] یا مردی که قبل از زن [همسر] از دنیا میرود فرمودند: چیزهایی که از متاع زنان [و مربوط به زنان است] متعلّق به زن میباشد و آنچه که از متاع مشترک زنان و مردان میباشد، متعلّق به هر دو میباشد و هر کسی که بر چیزی استیلاء داشته باشد مال اوست.
فراز آخر این روایت میفرماید «هر کسی بر چیزی استیلاء پیدا کرد، مال اوست» بنابراین از این روایت استفاده میشود اگر کسی بر اراضی عامرهی بالاصالة استیلاء پیدا کرد، مالک میشود.
نقد استدلال به این روایت
اولاً: این روایت از لحاظ سند به خاطر عدم تمامیت سند شیخ به علی بن الحسن بن فضال ناتمام است.
ثانیاً: این حکم مربوط به زمان شک است؛ یعنی اگر تردید وجود داشت مالی متعلق به زید است یا همسرش، این حکم کاربرد دارد، ولی در ما نحن فیه که میدانیم زمین متعلق به امام علیه السلام و از انفال میباشد، دیگر این حکم کاربرد ندارد. همانطور که در مورد مالی که میدانیم مال زید، بکر، عمرو یا ... میباشد نیز کاربرد ندارد.
به عبارت دیگر در این روایت استیلاء به عنوان مملّک شمرده نشده، بلکه به عنوان کاشف ملکیت در مقام شک و اشتباه به نحو شبههی موضوعیه و خارجیه ذکر شده است.
استدلال به روایت «لِلْعَيْنِ مَا رَأَتْ وَ لِلْيَدِ مَا أَخَذَتْ» بر تملّک
دلیل دیگری که ممکن است کسی بر تملّک اقامه کند، تمسک به این بخش از روایت سکونی است که میفرماید: «لِلْعَيْنِ مَا رَأَتْ وَ لِلْيَدِ مَا أَخَذَتْ» یعنی حظ چشم همان نگاه است، ولی حظ ید همان چیزی است که آن را اخذ کرده است؛ یعنی اگر کسی چیزی را اخذ کرد مالک میشود. بنابراین اگر کسی ید بر اراضی عامرهی بالاصالة گذاشت و آن را حیازت کرد، از آن جا که به نوعی آن را اخذ کرده ـ چون اخذ کل شیء بحسبه ـ پس مالک است؛ زیرا «لِلْيَدِ مَا أَخَذَتْ» و لام ظهور در ملکیت دارد.
کامل روایت سکونی اینچنین است:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام قَالَ: فِي رَجُلٍ أَبْصَرَ طَيْراً فَتَبِعَهُ حَتَّى وَقَعَ عَلَى شَجَرَةٍ فَجَاءَ رَجُلٌ فَأَخَذَهُ فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ7: لِلْعَيْنِ مَا رَأَتْ وَ لِلْيَدِ مَا أَخَذَتْ.
وَ رَوَاهُ الشَّيْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ.
سکونی از امام صادق علیه السلام نقل میکند که امیرالمؤمنین علیه السلام دربارهی مردی که پرندهای را دید و آن را دنبال کرد تا اینکه روی درختی نشست، امّا شخص دیگری آمد و آن را گرفت فرمودند: برای چشم همان مقدار دیدن است و برای ید آن چیزی است که اخذ کرده است. [یعنی آن رجلی که اخذ کرده مالک شده؛ نه آن کسی که آن را دید و دنبالش کرد ولی نتوانست بگیرد].
نقد استدلال به این روایت
اولاً: از لحاظ سند به خاطر الحسین بن یزید النوفلی ناتمام است.
بعضی برای اثبات وثاقت نوفلی از این روش استفاده کردهاند که روایات سکونی غالباً [بیش از نود درصد] از طریق نوفلی به دست ما رسیده و از طرفی شیخ طوسی قدس سره در مورد سکونی که از ابناء عامه است فرموده که طائفه به آنچه او روایت کند عمل میکنند. پس معلوم میشود که راوی از سکونی یعنی نوفلی نیز مورد وثوق طائفه است و الا طائفه چطور به روایات سکونی عمل میکند، در حالی که غالب روایات ایشان از طریق نوفلی میباشد؟! ...
براي دريافت متن کامل جلسه نود و چهارم اينـجا را کليک کنيد.