تقریرات درس خارج فقه
حضرت آیت الله سیّد محمّد رضا مدرّسی طباطبایی یزدی (دامت برکاته)
سال تحصیلی 92-1391
جلسهی هشتاد و نهم؛ دوشنبه 16/2/1392
آیا پرداخت طسق و خراج بر محیی لازم است؟
تا اینجا بیان کردیم که محیی مالک ارض میشود و در عین حال منافات ندارد که پرداخت طسق نیز بر او لازم باشد؛ زیرا طسق به معنای اجرت ارض نیست تا با مالکیت تضاد داشته باشد، حال این مسأله را مورد رسیدگی قرار میدهیم که آیا واقعاً پرداخت طسق بر محیی لازم است یا خیر؟
اصل اولی در ملکیت آن است که هیچ چیزی بر عهدهی مالک نیست، کما اینکه بنابر اولویت نیز ظاهر روایات، افادهی اولویت مجانی و احقیت بلاعوض است، نظیر احقیتی که کسی نسبت به نشستن در مسجد یا استفادهی از اوقاف عامه پیدا میکند که اولویت بدون پرداخت وجه است.
از سه روایت صحیح ذیل نیز استفاده میشود پرداخت طسق و خراج لازم نیست که عبارتند از:
روایات دال بر عدم لزوم پرداخت طسق بالاطلاق المقامی
1. صحیحهی معاویة بن وهب:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ: أَيُّمَا رَجُلٍ أَتَى خَرِبَةً بَائِرَةً فَاسْتَخْرَجَهَا وَ كَرَى أَنْهَارَهَا وَ عَمَرَهَا فَإِنَّ عَلَيْهِ فِيهَا الصَّدَقَةَ فَإِنْ كَانَتْ أَرْضٌ لِرَجُلٍ قَبْلَهُ فَغَابَ عَنْهَا وَ تَرَكَهَا فَأَخْرَبَهَا ثُمَّ جَاءَ بَعْدُ يَطْلُبُهَا فَإِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ وَ لِمَنْ عَمَرَهَا.
در این روایت میفرماید: هر کسی ارض خربهی بائری را آباد کند، صدقه [زکات] بر عهدهی اوست. اطلاق مقامی روایت اقتضاء میکند چیز دیگری غیر از صدقه لازم نیست و اگر لازم بود بیان میفرمودند؛ چراکه در مقام بیان بودند. پس معلوم میشود احیاء، غیر از زکات ـ آن هم با شرایطی که در جای خودش مشخص است ـ مستتبع امر دیگری نیست.
مراد از ارض خربة همانطور که قبلاً بیان کردیم، اعم از موات بالاصالة و موات بالعرض بوده و اختصاص به موات بالعرض ندارد؛ خصوصاً با تشقیقی که بعداً مطرح میفرماید «فَإِنْ كَانَتْ أَرْضٌ لِرَجُلٍ قَبْلَهُ ...» که استفاده میشود مطالب قبل اعم بوده و برای احیاء زمینی که قبلاً مال کسی نبوده نیز میباشد.
2. صحیحهی سلیمان بن خالد:
وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَن] بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ الرَّجُلِ يَأْتِي الْأَرْضَ الْخَرِبَةَ فَيَسْتَخْرِجُهَا وَ يُجْرِي أَنْهَارَهَا وَ يَعْمُرُهَا وَ يَزْرَعُهَا مَا ذَا عَلَيْهِ؟ قَالَ: الصَّدَقَةُ قُلْتُ: فَإِنْ كَانَ يَعْرِفُ صَاحِبَهَا؟ قَالَ: فَلْيُؤَدِّ إِلَيْهِ حَقَّهُ
وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مِثْله.
سلیمان بن خالد میگوید: از خدمت امام صادق علیه السلام سؤال کردم دربارهی کسی که زمین خرابی را استخراج میکند به این صورت که انهار بر آن جاری میکند و آباد میکند و در آن کشت میکند، چه چیزی بر عهدهی اوست؟ فرمودند: صدقه [زکات] بر عهدهی اوست. عرض کردم اگر صاحبش را میشناسد چه؟ فرمودند: حقش را به او أداء کند.
در این روایت نیز وقتی از حضرت سؤال میشود چه چیز بر عهدهی کسی که زمین را إحیاء میکند میباشد، در پاسخ فقط میفرمایند: صدقه [زکات] بر عهدهی محیی است و چیز دیگری نمیفرمایند ...
براي دريافت متن کامل جلسه هشتاد و نهم اينـجا را کليک کنيد.