تقریرات درس خارج فقه
حضرت آیت الله سیّد محمّد رضا مدرّسی طباطبایی یزدی (دامت برکاته)
سال تحصیلی92-1391
جلسهی هشتاد و هفتم؛ سهشنبه 10/2/1392
ادلّهی قائلین به اولویت
بیان کردیم ادلّهی عامه مفید جواز احیاء بوده و به گونهای است که ظهور در ملکیت دارد، لذا ادلّهی قائلین به اولویت باید به قدری قوی باشد که بتواند این ظهور را از بین ببرد. ادلّهی قائلین به اولویت عبارتند از:
دلیل اول قائلین به اولویت
روایاتی که بیان میکند محیی باید طسق بپردازد. این روایات دلالت دارد بر اینکه محیی مالک رقبه نشده؛ زیرا طسق به معنای اجرت است و پرداخت اجرت با مالکیت سازگاری ندارد، چراکه معنا ندارد کسی نسبت به اموال خودش اجرت پرداخت کند و اصلاً به چه کسی پرداخت کند، در حالی که خودش مالک است؟!
این روایات گرچه در نهایت میفرماید طسق برای شیعیان تحلیل شده است، ولی همین اثبات میکند که اصل اولی بر پرداخت طسق است و طسق حق امام علیه السلام میباشد.
نقد
در نقد این استدلال که مهمترین دلیل قائلین به اولویت است میگوییم:
اولاً: لفظ طسق که فقط در دو روایت ذکر شده ـ در صحیحهی مسمع بن عبدالملک و عمر بن یزید، ولی در روایت کابلی به جای طسق، خراج ذکر شده است ـ گرچه شاید استعمال آن در اجرت ارض همانطور که لغویین گفتهاند بیشتر باشد، امّا بعض لغویین معتبر مانند القاموس المحیط دو معنای دیگر نیز برای طسق ذکر کردهاند که یکی مناسب با ما نحن فیه است. در قاموس آمده:
الطَّسْقُ، بالفَتْحِ و يَلْحَنُ البَغاددَةُ (یعنی بغدادیون، مانند حنابله یعنی حنبلیون) فَيَكْسِرونَ و هو: مِكْيالٌ أو ما يوضَعُ من الخَراجِ على الجُرْبانِ أو شِبْهُ ضَريبَةٍ مَعْلومَةٍ و كأَنه مُوَلَّدٌ أو مُعَرَّبٌ.
«الطسق» به فتح طاء ـ ولی بغدادیون به اشتباه به کسر طاء تلفظ میکنند ـ در یکی از معانیاش یک نوع مکیال است، معنای دیگر آن چیزی است که به عنوان خراج بر جریبهای زمین وضع میشود یا یک مالیات معلومی است که میگیرند. کلمهی طسق یا مولَّد است یعنی کلمهای است که عربها خودشان درست کردهاند و عربی اصیل نیست و یا معرّب است یعنی از لغت دیگری به عربی وارد شده است. بعض لغویین گفتهاند اصل آن فارسی بوده، ولی معنای فارسی مناسب با آن پیدا نکردیم.
در کتاب المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام ـ که مشتمل بر مطالب عجیب و غریبی است که فعلاً درصدد ارزیابی صحت و سقم آن نیستیم ـ چندین بار کلمهی طسق را مطرح کرده، از جمله در جلد 9 میگوید: و أطلق التلمود على ضريبة الأرض اسم «طسقه طسقا»؛ تلمود ـ که کتاب احکام یهودیان است ـ طسق را بر ضریبهی ارض یعنی آن مقداری که از زمینها اخذ میشده اطلاق کرده و به زبان لاتین طسک taska نوشته شده است و احتمال داردtax به زبان انگلیسی از همین طسقِ تلمود گرفته شده باشد. پس اینکه گفته کلمهی طسق معرّب است، درست است، امّا اینکه از فارسی گرفته شده یا از لاتین خیلی معلوم نیست و مناسبتر آن است که بگوییم از تلمود اخذ شده، هرچند باز قابل اعتماد نیست و باید بررسی بیشتری شود.
به هر حال اینکه در روایات از لفظ طسق به جای کلمهی «اجرت» استفاده شده، معلوم میشود که عنایتی روی آن بوده و دقیقاً به معنای اجرت نیست و پرداخت آن با ملک هم سازگاری دارد؛ زیرا به هر حال زمین قبلاً مال امام علیه السلام و از انفال بوده و امام علیه السلام به عنوان ولی مسلمین و رئیس حکومت که باید جامعه را تنظیم کند، اختیاراتی دارد و وقتی اجازه میدهد کسی با احیاء مالک شود که در مقابل ـ متناوباً یا دفعةً یا به نحو دیگر ـ چیزی پرداخت کند.
بنابراین دلیلی وجود ندارد که طسق به معنای اجرت الارض باشد به حدّی که با روایاتی که بیان میکند احیاء مملّک است تعارض کرده، یا قرینه باشد بر اینکه آن روایات مفید اولویت است؛ نه بیشتر.
امّا در مورد روایت کابلی که در آن لفظ خراج ذکر شده نیز میگوییم: اولاً: از لحاظ سند ناتمام است. ثانیاً: گرچه خراج به یک معنا به منزلهی اجرت ارض در اراضی خراجیه گفته شده، ولی بر مطلق آنچه از ارض اخذ میشود نیز اطلاق میشود.
بنابراین نمیتوانیم بگوییم در حدّی است که بتواند قرینه برای صرف آن ظهورهای قوی در ملکیت باشد ...
براي دريافت متن کامل جلسه هشتاد و هفتم اينـجا را کليک کنيد.