تقریرات درس خارج فقه
حضرت آیت الله سیّد محمّد رضا مدرّسی طباطبایی یزدی (دامت برکاته)
سال تحصیلی92-1391
جلسهی هشتاد و سوم؛ سهشنبه 3/2/1392
2. روایت یونس بن ظبیان یا معلی بن خنیس:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ صَالِحِ بْنِ حَمْزَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ مُصْعَبٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ أَوِ الْمُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السّلام: مَا لَكُمْ مِنْ هَذِهِ الْأَرْضِ؟ فَتَبَسَّمَ ثُمَّ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ جَبْرَئِيلَ وَ أَمَرَهُ أَنْ يَخْرِقَ بِإِبْهَامِهِ ثَمَانِيَةَ أَنْهَارٍ فِي الْأَرْضِ مِنْهَا سَيْحَانُ وَ جَيْحَانُ وَ هُوَ نَهَرُ بَلْخٍ وَ الْخشوعُ وَ هُوَ نَهَرُ الشَّاشِ وَ مِهْرَانُ وَ هُوَ نَهَرُ الْهِنْدِ وَ نِيلُ مِصْرَ وَ دِجْلَةُ وَ الْفُرَاتُ فَمَا سَقَتْ أَوْ أَسْقَتْ فَهُوَ لَنَا وَ مَا كَانَ لَنَا فَهُوَ لِشِيعَتِنَا وَ لَيْسَ لِعَدُوِّنَا مِنْهُ شَيْءٌ إِلَّا مَا غَصَبَ عَلَيْهِ وَ إِنَّ وَلِيَّنَا لَفِي أَوْسَعَ فِيمَا بَيْنَ ذِهْ إِلَى ذِهْ يَعْنِي بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ (قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا) الْمَغْصُوبِينَ عَلَيْهَا (خالِصَةً) لَهُمْ (يَوْمَ الْقِيامَةِ) بِلَا غَصْبٍ.
اینکه حضرت اوّل تبسم فرمودند سپس نهرهای معروف جهان را نام بردند و فرمودند «فَمَا سَقَتْ أَوْ أَسْقَتْ فَهُوَ لَنَا» این کنایه از آن است که تمام زمین مال ائمه علیهم السّلام است و موارد مذکور از باب مثال بوده، به خاطر آنکه مسکن بشر در آن زمانها در این بخشها بوده است. بنابراین تمام زمین مال ائمه علیهم السّلام و بالتبع مال شیعه است و برای دشمنان اهل بیت علیهم السّلام ـ که در اینجا به خاطر تقابل با شیعه مراد منکرین مقام امامت است و همهی غیر شیعه را شامل میشود ـ چیزی نیست مگر آنچه را که غصب کردهاند.
مرحوم امام قدس سره در مورد این روایت فقط از حیث سند مناقشه میکنند و از لحاظ دلالت مناقشه نمیکنند. ظاهراً دلالت روایت بر اینکه فقط برای شیعیان تحلیل شده و دیگران حق تصرّف در اراضی ندارند تمام بوده و قابل مناقشه نیست.
3. روایت الحارث بن المغیرة النصری:
عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ عَمْرٍو الْخَثْعَمِيِّ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ النَّصْرِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ علیهما السّلام فَجَلَسْتُ عِنْدَهُ فَإِذَا نَجِيَّةُ قَدِ اسْتَأْذَنَ عَلَيْهِ فَأَذِنَ لَهُ فَدَخَلَ فَجَثَا عَلَى رُكْبَتَيْهِ ثُمَّ قَالَ: جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَكَ عَنْ مَسْأَلَةٍ وَ اللَّهِ مَا أُرِيدُ بِهَا إِلَّا فَكَاكَ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ فَكَأَنَّهُ رَقَ لَهُ فَاسْتَوَى جَالِساً فَقَالَ لَهُ: يَا نَجِيَّةُ سَلْنِي فَلَا تَسْأَلُنِي الْيَوْمَ عَنْ شَيْءٍ إِلَّا أَخْبَرْتُكَ بِهِ قَالَ: جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا تَقُولُ فِي فُلَانٍ وَ فُلَانٍ؟ قَالَ: يَا نَجِيَّةُ إِنَّ لَنَا الْخُمُسَ فِي كِتَابِ اللَّهِ وَ لَنَا الْأَنْفَالَ وَ لَنَا صَفْوَ الْأَمْوَالِ وَ هُمَا وَ اللَّهِ أَوَّلُ مَنْ ظَلَمَنَا حَقَّنَا فِي كِتَابِ اللَّهِ وَ أَوَّلُ مَنْ حَمَلَ النَّاسَ عَلَى رِقَابِنَا وَ دِمَاؤُنَا فِي أَعْنَاقِهِمَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ بِظُلْمِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ إِنَّ النَّاسَ لَيَتَقَلَّبُونَ فِي حَرَامٍ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ بِظُلْمِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَقَالَ نَجِيَّةُ: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ هَلَكْنَا وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ قَالَ: فَرَفَعَ فَخِذَهُ عَنِ الْوِسَادَةِ فَاسْتَقْبَلَ الْقِبْلَةَ فَدَعَا بِدُعَاءٍ لَمْ أَفْهَمْ مِنْهُ شَيْئاً إِلَّا أَنَّا سَمِعْنَاهُ فِي آخِرِ دُعَائِهِ وَ هُوَ يَقُولُ: اللَّهُمَّ إِنَّا قَدْ أَحْلَلْنَا ذَلِكَ لِشِيعَتِنَا قَالَ: ثُمَّ أَقْبَلَ إِلَيْنَا بِوَجْهِهِ وَ قَالَ: يَا نَجِيَّةُ مَا عَلَى فِطْرَةِ إِبْرَاهِيمَ علیه السّلام غَيْرُنَا وَ غَيْرُ شِيعَتِنَا.
حارث بن مغیرة النصری میگوید: خدمت امام باقر علیه السّلام شرفیاب شدم و در کنار حضرت نشستم. در آن هنگام شخصی به نام نجیه نیز اذن دخول گرفت که حضرت به او اذن دادند و داخل شد و روی دو زانو نشست سپس عرض کرد: فدایتان گردم! میخواهم از شما مسألهای را بپرسم، به خدا قسم که قصدی از آن ندارم جز اینکه نفسم را از آتش رها کنم. حضرت که کأنّ دلشان برای او سوخته باشد محکم و استوار نشستند و فرمودند: ای نجیّه سؤال کن، هر چیزی امروز سؤال کنی پاسخ خواهم داد. عرض کرد: فدایتان شوم! دربارهی فلانی و فلانی [که به قرینهی جواب حضرت، مراد اولی و دومی است] چی میفرمایید؟ فرمودند: ای نجیه! خمس در کتاب الله برای ماست، انفال برای ماست، خالص مال برای ماست و آن دو به خدا قسم اولین کسانی بودند که حق ما را در کتاب الله ظلم کردند و اوّلین کسانی بودند که مردم را بر گردن ما سوار کردند، خون ما تا روز قیامت به خاطر ظلمی که به ما اهل بیت روا داشتند بر گردن آن دو است و مردم تا روز قیامت به خاطر ظلمی که به ما میکنند در حرام غوطهورند. نجیه سه مرتبه عرض کرد «انا لله و انا الیه راجعون» به خدای کعبه قسم هلاک شدیم! [حارث] میگوید: حضرت ران مبارکشان را از روی وساده بلند کردند و رو به قبله نشستند و دعایی کردند که من از آن چیزی نفهمیدم إلا اینکه در آخر دعایشان این را شنیدم که میفرمودند: خدایا! ما آن را برای شیعیانمان حلال کردیم. سپس حضرت رو به ما کردند و فرمودند ای نجیه! کسی بر فطرت ابراهیم غیر از ما و شیعیان ما نیست.
این روایت از لحاظ سند به خاطر جعفر بن محمد بن حکیم که توثیق ندارد، بلکه تضعیف ضعیفی هم دارد ناتمام است [علاوه آنکه سند شیخ به علی بن الحسن بن فضال نیز ناتمام است] ...
براي دريافت متن کامل جلسه هشتاد و سوّم اينـجا را کليک کنيد.