تقریرات درس خارج فقه
حضرت آیت الله سیّد محمّد رضا مدرّسی طباطبایی یزدی (دامت برکاته)
سال تحصیلی 92-1391
جلسهی هشتاد و یکم؛ یکشنبه 1/2/1392
آیا ائمه علیهم السّلام اجازهی تصرف در موات به نحو احیاء صادر کردهاند؟
بعد از اثبات اینکه اراضی موات از انفال بوده و ملک امام علیه السّلام میباشد، این سؤال پدید میآید که آیا ائمه علیهم السّلام اجازهی تصرف در ملکشان به نحو احیاء صادر کردهاند یا خیر؟
در اینکه فیالجمله ائمه علیهم السّلام اذن دادهاند به حسب ادلّه جای هیچ مناقشهای نیست و همه بر آن اتفاق دارند، امّا در محدودهی این اذن بحثهای سنگینی بین فقهاء رخ داده که آیا اجازهی حضرات ائمه علیهم السّلام اختصاص به شیعه دارد یا غیر شیعه از مسلمانان را نیز شامل میشود، بلکه بالاتر شامل کافر و حتّی کافر حربی نیز میشود؟
مسألهی دیگری که در اینجا مطرح شده آن است که بر فرض صدور اذن از جانب ائمه علیهم السّلام آیا مأذونین، با احیاء ارض مالک آن زمین میشوند و در نتیجه هر استفادهای از آن میتوانند ببرند و به حسب طبع اوّلی پرداخت اجاره، خراج و مالیات لازم نیست یا آنکه مالک زمین نمیشوند و تنها حق اولویت نسبت به آن پیدا میکنند؟ نظیر اینکه کسی در ملک وقفی یا اراضی خراجیه با اذن مطلق، ساختمان بنا کند که در این صورت مالک زمین نمیشود ولی اولویت نسبت به آن پیدا میکند؛ چون ساختمان در آن بناء کرده است.
آنگاه این سؤال مطرح شده که بنابر اولویت، آیا پرداخت اجارهبها ـ یا تعبیرات دیگر که بعداً خواهد آمد ـ بر همگان لازم است یا اینکه شیعه معاف شده و دیگران باید بپردازند، هرچند عملاً نمیپردازند یا اینکه همه معاف شدهاند؟
مسألهی دیگر آنکه بنا بر فرض ملکیت آیا این ملکیت ابدی است، مانند ملکیت نسبت به کتاب، دفتر و ... ـ مگر اینکه مخرج ملکیت مانند بیع، هبه و ... اتفاق بیفتد ـ یا اینکه با طروّ خرابی و عروض موتان زائل میشود؟
اینها رؤوس مسائلی است که باید پیرامون آن بحث کنیم.
تمسک شیخ قدس سره به دو روایت برای اثبات اذن ائمه علیهم السّلام بر احیاء موات
همانطور که بیان کریم به حسب روایات، اصل اذن ائمه علیهم السّلام بر احیاء موات مسلّم بوده و شکی در آن نیست، لذا بعضی از جمله مرحوم شیخ مسأله را سهل گرفتهاند و در نتیجه به روایاتی تمسک کردهاند که قابل مناقشه است.
روایت اوّلی که مرحوم شیخ ذکر میکند اینچنین است:
مَوَتان الأرض للّه و لرسوله صلّی الله علیه وآله ثمّ هي لكم منّي أيّها المسلمون.
اینطور که مرحوم شیخ این روایت را نقل کردهاند، ظاهراً در هیچ کتابی نقل نشده و شاید در ذهن مبارک شیخ عبارت علامه قدس سره در تذکره باشد که این روایت را به این صورت از عامه نقل کرده است. ولی در کتب شیعه به این صورت نقل نشده، بلکه در عوالی اللئالی آمده است:
فِي الْحَدِيثِ عَنْهُ صلّی الله علیه وآله: مَوْتَانُ الْأَرْضِ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ فَمَنْ أَحْيَا مِنْهَا شَيْئاً فَهُوَ لَه.
روایت دیگری که مرحوم شیخ نقل کرده و آن نیز در عوالی اللئالی آمده، به این صورت است که:
وَ قَالَ صلّی الله علیه وآله: عَادِي الْأَرْضِ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ ثُمَّ هِيَ لَكُمْ مِنِّي فَمَنْ أَحْيَا مَوَاتاً فَهِيَ لَهُ.
ارض قدیم [که گفتهاند کنایه از موات است و از زمان قدیم عادی باقی مانده است] برای خدا و رسولش است، سپس برا شماست از طرف من.
دلالت روایت قبل و چه بسا روایت اخیر بر مدعا مشکل است؛ چراکه ظاهرش این است که موات ملک جمیع مسلمین شده ـ مانند اراضی خراجیه که ملک جمیع مسلمین است ـ نه اینکه هر کسی آن را احیاء کرد مالک میشود، در حالی که این قطعاً درست نیست و همین باعث شده مرحوم شیخ آن را توجیه کرده بفرماید: مراد همان چیزی است که در عوالی اللئالی آمده که «مَوْتَانُ الْأَرْضِ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ فَمَنْ أَحْيَا مِنْهَا شَيْئاً فَهُوَ لَه». علاوه بر آنکه هر دو روایت از لحاظ سند ناتمام است.
بنابراین تمسک به این دو روایت برای اثبات اذن ائمه علیهم السّلام در احیاء موات تمام نیست و باید به روایاتی که صاحب وسائل قدس سره در کتاب احیاء الموات جمعآوری کرده استناد شود ...
براي دريافت متن کامل جلسه هشتاد و یکم اينـجا را کليک کنيد.