تقریرات درس خارج اصول
حضرت آیت اللّه سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
دورهی دوم ـ سال نهم ـ سال تحصیلی 92ـ 91
جلسه 96 ـ شنبه 28/2/92
اشکال دوم محقّق اصفهانی رحمه الله بر نظریهی سوم وارد است و بنابراین سه مبنای مذکور در لزوم اجتناب از ملاقی شبهه، قابل قبول نمیباشد و همگی دارای مناقشه بودند.
نظریهی چهارم
اجتناب از ملاقی مستقل از اجتناب از ملاقا میباشد و ملاقات تنها حیثیت تعلیلیه در پیدایش فرد دیگری از نجس و جریان احکام نجاست بر آن است.
همانگونه که شارع نجاسات عینیه را اعتبار کرده و احکامی بر آن مترتب فرموده است، ملاقی این امور را با شرایطی، نجس اعتبار کرده است و امر به اجتناب از آن نموده است و ملاقات تنها سبب پیدایش این فرد جدید از نجس است.
با پذیرش این مبنا راه برای عدم لزوم اجتناب از ملاقی باز میشود ولو اینکه این مبنا با عدم لزوم اجتناب از ملاقی ملازمهای ندارد و این مبنا با لزوم اجتناب و عدم لزوم اجتناب هر دو سازگار است.
نقد و بررسی مبنای چهارم
بالطبع با بطلان سه مبنای قبلی تنها این مبنا باقی میماند که به نظر مبنای صحیح است؛ زیرا نجاست یک امر اعتباری است و ملاقات نیز در اعتبار شارع سبب پیدایش فرد دیگری از نجاست میشود و لذا باید بررسی کرد که در این حالت، ملاقیِ با احد اطراف لزوم اجتناب دارد یا خیر.
بنابر مبنای چهارم گاهی علم اجمالی ابتدائی مدّ نظر قرار میگیرد؛ یعنی میدانیم یا إناء «الف» نجس است و یا إناء «ب» و شیء دیگری با احدهما ملاقات میکند، در این حالت آیا آن علم اجمالی کافی است در اینکه از ملاقیِ «الف» نیز اجتناب کنیم؟
چه بسا گفته شود همان علم اجمالی اوّل کافی است؛ زیرا بازگشت آن مثلاً به این است که یا «ب» و ملاقیِ آن و یا «الف» و ملاقی آن نجس است، که توضیح آن خواهد آمد..
گاهی نیز چنین بحث میشود که با غمض عین از علم اجمالی اوّل، به هر حال علم اجمالی دیگری پدید میآید به این صورت که یک طرف علم اجمالی جدید، خصوص ملاقی است و علم داریم یا ملاقیِ «الف» نجس است یا إناء «ب» نجس است و ظرف «الف» که ملاقیٰ باشد را کنار مینهیم.
بنابراین در دو مرحله باید بحث صورت گیرد:
الف) آیا نفس علم اجمالیِ اوّل در لزوم اجتناب از ملاقی کافی است؟
ب) با صرف نظر از علم اجمالیِ اوّل آیا علم اجمالیِ جدیدِ منجّزی پدید میآید بدین صورت که یا ملاقیالملاقیٰ واجب الإجتناب است و یا طرفالملاقیٰ.
بررسی صورت الف
گفته شده روشن است که نفس علم اجمالی اوّل در لزوم اجتناب از ملاقی کافی نیست؛ زیرا موضوع وجوب اجتناب احراز نشده است. طبق مبنای چهارم باید از ملاقیالنجس اجتناب شود و وقتی مکلّف علم دارد یا «الف» نجس است یا «ب» و علم دارد شیء با «الف» ملاقات کرده است، گرچه علم به تحقّق نجس و علم به ملاقات دارد ولی علم به ملاقات شیء با نجس ندارد، در نتیجه شکّ در نجاست ملاقی حاصل میشود و اصل مؤمّن شامل آن خواهد شد.
آری، ممکن است توهم شود اصل مؤمّن در ملاقی با اصل مؤمّن در اطراف علم اجمالی معارضه میکند، و لکن میتوان گفت اصل در ملاقی در طول اصول اطراف است و با یکدیگر معارضه ندارند، و بحث بیشتر این جهت خواهد آمد.
ما نحن فیه نظیر آن است که دو إناء وجود دارد که یکی خمر و دیگری آب است و مشتبه شدهاند، طبق قاعده باید از هر دو اجتناب کرد. حال اگر کسی یکی از دو إناء را تناول کند آیا میتوان حدّ شرب خمر بر او جاری کرد؟ خیر؛ زیرا حدّ بر کسی که خمر خورده است جاری میشود ولی در ما نحن فیه نمیدانیم او شرب خمر کرده است و اگر شک شود استصحاب میشود که او هنوز شرب خمر نکرده است و اگر حاکم در وجوب اجرای حدّ بر چنین شخصی شک کرد «رُفع ما لایعلمون» نیز شامل میشود.
بنابراین طبق علم اجمالی اوّل، اجتناب از ملاقیِ احد اطراف لزومی ندارد ...
براي دريافت متن کامل جلسه نود و ششم اينـجا را کليک کنيد.