تقریرات درس خارج اصول
حضرت آیت اللّه سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
دورهی دوم ـ سال نهم ـ سال تحصیلی 92ـ91
جلسه 87 ـ شنبه 7/2/1392
نقد و بررسی فرمایش محقّق نائینی رحمه الله و تتمیم آن
کلام محقّق نائینی رحمه الله به نحوی که در دورهی اخیر فرمودهاند تام نیست؛ زیرا گرچه تمام موضوع تنجیز، علم است و بدون علم تنجیزی رخ نمیدهد، ولی این نتیجه که «علمی که حاصل میشود علم به تکلیف فعلی علیٰ کلّ تقدیرٍ نیست» قابل قبول نیست؛ به دلیل آنکه خود ایشان معتقدند فعلیت و تنجیز دو مرتبه و مرحله است؛ فعلیت تابع تحقّق موضوع است و تنجیز تابع علم است. اگر علم به تکلیف نباشد مانعی از فعلیت تکلیف در متن واقع وجود ندارد و ما نیز اکنون علم پیدا میکنیم که تکلیف فعلی در ظرف خودش وجود داشته است.
آری، این تکلیف فعلی بر این فرض که در إناء شرقی باشد اکنون نمیتواند فعلیت داشته باشد، امّا در ظرف خودش فعلی بوده است و علیالفرض تکلیف تابع علم و جهل مکلّف نیست. لذا بیان دوم مرحوم نائینی; به گونهای که ایشان ذکر کردند در تبیین عدم منجّزیت علم اجمالی کافی نخواهد بود.
ولی از آنجا که جریان اصول عملیه هنگامی است که مکلّف شکّ فعلی در تکلیف داشته باشد (زیرا اصول عملیه خاصیت کاشفیت و طریقیت ندارند و تنها برای رفع مشکل در مقام عمل هستند) زمانی که به واسطهی ملاقات، تکلیفی در متن رخ میدهد اصل عملی جریان ندارد؛ زیرا مکلّف علم به تکلیف ندارد تا شکّ در مکلّفٌبه آن کند و اگر شکّی هم داشته باشد ناشی از علم اجمالی نخواهد بود و هنگامی که اضطرار حادث میشود از آنجا که مکلّف علم اجمالی به تکلیف ندارد اصول عملیه جاری نیستند و یا به نحو تعارض جاری نیستند و زمانی که مکلّف علم به تکلیف در یکی از دو طرف پیدا میکند اصل عملی نسبت به إناء مضطرٌ الیه جاری نیست؛ به دلیل آنکه قطع به جواز ارتکاب آن وجود دارد و بلا شبهه میتواند مرتکب إناء شرقی شود و تنها إناء غربی مشکوک خواهد بود که بلامعارض مجرای اصل مؤمّن است و لامحاله علم اجمالی در این صورت منجّز نخواهد بود.
بنابراین اگر این مطلب به بیان دوم مرحوم نائینی ضمیمه گردد میتواند در تبیین منجّزیت علم اجمالی صحیح باشد.
بیانی از محقّق خویی رحمه الله در عدم تنجیز علم اجمالی و پاسخ آن
محقّق خویی رحمه الله وجهی در تنجیز علم اجمالی در صورتی که علم به تکلیف متأخّر از تکلیف و سپس اضطرار به آن باشد، ذکر میکنند و خود به آن پاسخ میدهند و معتقدند در این صورت علم اجمالی منجّز نیست، امّا از آنجا که بیانی فنی است باید رسیدگی شود.
بیان سید خویی رحمه الله
اگر نجاست به إناء «الف» در صبح برخورد کند و ظهر مورد اضطرار قرار گیرد، در واقع یک فرد قصیر از تکلیف محقّق میشود که تنها تا ظهر ادامه دارد، و اگر نجاست به إناء «ب» برخورد کند که مورد اضطرار قرار نمیگیرد فرد طویل تکلیف محقّق میشود. در حقیقت ما نحن فیه نمونهای از مردّد بودن تکلیف بین تعلّق تکلیف به «بقّ» یا «فیل» و مصداقی از استصحاب کلّی قسم دوم میباشد.
اکنون که مکلّف علم پیدا میکند ابتدای صبح یا نجاست به إناء «الف» اصابت کرده یا به إناء «ب»، در حقیقت شک دارد که وظیفهی او «إجتنب عن النجسی» است که قصیر میباشد و تا زمان اضطرار ادامه دارد یا اجتناب از نجاستی میباشد که طویل است و تا اکنون نیز ادامه دارد. پس جامع بین قصیر و طویل، قطعی است و شک میکنیم آیا با عروض اضطرار که پایان فرد قصیر است این کلّی از بین رفته است یا خیر، به مقتضای «لا تنقض الیقین بالشک» میتوان گفت هنوز حکم به اجتناب از نجاست باقی است. البته با این حکم نمیتوانیم اثبات کنیم که نجاست به إناء غربی اصابت کرده است؛ زیرا مثبت خواهد بود، امّا همین مقدار که خود حکم «إجتنب عن النجس» یک حکم شرعی است و دارای اثر عقلی احتیاط است در جریان استصحاب کفایت میکند ...
براي دريافت متن کامل جلسه هشتاد وهفتم اينـجا را کليک کنيد.