تقریرات درس خارج فقه
حضرت آیت الله سیّد محمّد رضا مدرّسی طباطبایی یزدی (دامت برکاته)
سال تحصیلی92-1391
جلسهی هفتاد و چهارم؛ شنبه 17/1/1392
انفال بودن اراضی مفتوحِ در زمان خلفاء بنا بر اشتراط اذن امام
بیان کردیم طبق صحیحهی محمد بن مسلم که فرمود: امیرالمومنین علیه السلام در مورد ارض عراق به سیرهای عمل کردند که آن سیره، امام برای سایر اراضی مفتوح بعد از زمان رسول الله صلّی الله علیه و اله میباشد، پس هر زمینی که در زمان خلفاء فتح شده، گرچه بدون اذن امام علیه السلام باشد، تعبداً و تنزلاً ارض خراجی محسوب شده و مانند ارض عراق است که به نص روایت، ملک مسلمین میباشد. ولی کسانی که به صحیحهی محمد بن مسلم استناد نکردهاند، دچار مشکل شده و بعضی مانند شیخ طوسی قدس سره ملتزم به انفال بودن اراضی مفتوح در زمان خلفاء شده است. عبارت ایشان در المبسوط اینچنین است:
و على الرواية التي رواها أصحابنا أن كل عسكر أو فرقة غزت بغير أمر الإمام فغنمت يكون الغنيمة للإمام خاصة هذه الأرضون و غيرها مما فتحت بعد الرسول إلا ما فتح في أيام أمير المؤمنين إن صح شيء من ذلك يكون للإمام خاصة، و يكون من جملة الأنفال التي له خاصة لا يشركه فيها غيره.
امّا بعضی مانند شیخ انصاری قدس سره وجوه دیگری برای اثبات خراجی بودن مفتوحات بیان کردهاند که به شرح ذیل میباشد:
وجوه مرحوم شیخ قدس سره برای اثبات خراجی بودن اراضی مفتوح در زمان خلفاء
1. فتوحات در زمان خلیفهی ثانی ـ که اغلب فتوحات را تشکیل میدهد ـ به اذن امیرالمؤمنین علیه السلام بوده است که دو شاهد میتوان بر آن اقامه کرد:
الف: روایت جابر الجعفی در خصال شیخ صدوق قدس سره:
أَتَى رَأْسُ الْيَهُودِ عَلِيَ بْنَ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام عِنْدَ مُنْصَرَفِهِ عَنْ وَقْعَةِ النَّهْرَوَانِ وَ هُوَ جَالِسٌ فِي مَسْجِدِ الْكُوفَةِ فَقَالَ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَكَ عَنْ أَشْيَاءَ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا نَبِيٌّ أَوْ وَصِيُّ نَبِيٍّ قَالَ: سَلْ عَمَّا بَدَا لَكَ يَا أَخَا الْيَهُودِ قَالَ: إِنَّا نَجِدُ فِي الْكِتَابِ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا بَعَثَ نَبِيّاً أَوْحَى إِلَيْهِ أَنْ يَتَّخِذَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ مَنْ يَقُومُ بِأَمْرِ أُمَّتِهِ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْ يَعْهَدَ إِلَيْهِمْ فِيهِ عَهْداً يَحْتَذِي عَلَيْهِ وَ يَعْمَلُ بِهِ فِي أُمَّتِهِ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَمْتَحِنُ الْأَوْصِيَاءَ فِي حَيَاةِ الْأَنْبِيَاءِ وَ يَمْتَحِنُهُمُ بَعْدَ وَفَاتِهِمْ فَأَخْبِرْنِي كَمْ يَمْتَحِنُ اللَّهُ الْأَوْصِيَاءَ فِي حَيَاةِ الْأَنْبِيَاءِ وَ كَمْ يَمْتَحِنُهُمُ بَعْدَ وَفَاتِهِمْ مِنْ مَرَّةٍ وَ إِلَى مَا يَصِيرُ آخِرُ أَمْرِ الْأَوْصِيَاءِ إِذَا رَضِيَ مِحْنَتَهُمْ؟
امیرالمومنین علیه السلام بعد از بازگشتشان از واقعهی نهروان، در حالی که در مسجد کوفه نشسته بودند، بزرگ یهودیان خدمت حضرت آمد و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین میخواهم از شما دربارهی چیزهایی سؤال کنم که جز نبی یا وصیّ نبی، پاسخ آن را نمیداند. حضرت فرمودند: هرچه میخواهی بپرس ای برادر یهود! عرض کرد: ما در کتاب [خودمان] مییابیم که خداوند عزوجل وقتی پیامبری مبعوث میکند به او وحی میکند که از اهل بیت خودش کسی را برگزیند که بعد از او قائم به امر امّتش باشد و عهد ببندد که طبق آن دربارهی امتش بعد از او رفتار کند و خداوند عزوجل اوصیاء را هم در حیات انبیاء و هم بعد از وفات آنان امتحان میکند، پس به من بگویید چند بار خداوند اوصیاء را در زمان حیات انبیاء و چند بار بعد از وفات آنان امتحان میکند و بعد از اینکه راضی به امتحان آنان شد، چه اتفاقی میافتد؟
فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ علیه السلام: وَ اللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ غَيْرُهُ الَّذِي فَلَقَ الْبَحْرَ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ وَ أَنْزَلَ التَّوْرَاةَ عَلَى مُوسَى علیه السلام لَئِنْ أَخْبَرْتُكَ بِحَقٍّ عَمَّا تَسْأَلُ عَنْهُ لَتُقِرَّنَّ بِهِ؟ قَالَ: نَعَمْ قَالَ: وَ الَّذِي فَلَقَ الْبَحْرَ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ وَ أَنْزَلَ التَّوْرَاةَ عَلَى مُوسَى علیه السلام لَئِنْ أَجَبْتُكَ لَتُسْلِمَنَّ؟ قَالَ نَعَمْ.
حضرت به او فرمودند: قسم به آن خدایی که الهی غیر او نیست و دریا را برای بنی اسرائیل شکافت و تورات را برای موسی علیه السلام نازل کرد، آیا مسائلی که پرسیدی به حق جواب دهم به آن اقرار میکنی؟ عرض کرد: بله. فرمدند: قسم به آن خدایی که دریا را برای بنی اسرائیل شکافت و تورات را برای موسی علیه السلام نازل کرد، اگر جواب بدهم اسلام میآوری؟ عرض کرد: بله.
فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ علیه السلام: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَمْتَحِنُ الْأَوْصِيَاءَ فِي حَيَاةِ الْأَنْبِيَاءِ فِي سَبْعَةِ مَوَاطِنَ لِيَبْتَلِيَ طَاعَتَهُمْ فَإِذَا رَضِيَ طَاعَتَهُمْ وَ مِحْنَتَهُمْ أَمَرَ الْأَنْبِيَاءَ أَنْ يَتَّخِذُوهُمْ أَوْلِيَاءَ فِي حَيَاتِهِمْ وَ أَوْصِيَاءَ بَعْدَ وَفَاتِهِمْ وَ يَصِيرَ طَاعَةُ الْأَوْصِيَاءِ فِي أَعْنَاقِ الْأُمَمِ مِمَّنْ يَقُولُ بِطَاعَةِ الْأَنْبِيَاءِ ثُمَّ يَمْتَحِنُ الْأَوْصِيَاءَ بَعْدَ وَفَاةِ الْأَنْبِيَاءِ علیهم السلام فِي سَبْعَةِ مَوَاطِنَ لِيَبْلُوَ صَبْرَهُمْ فَإِذَا رَضِيَ مِحْنَتَهُمْ خَتَمَ لَهُمْ بِالسَّعَادَةِ لِيُلْحِقَهُمْ بِالْأَنْبِيَاءِ وَ قَدْ أَكْمَلَ لَهُمُ السَّعَادَةَ.
حضرت به او فرمودند: خداوند عزوجل اوصیاء را در زمان حیات انبیاء در هفت موطن آزمایش میکند تا اطاعت پذیری آنان را امتحان کند، پس اگر راضی به طاعت و امتحانشان شد، به انبیاء امر میکند آنان را به عنوان دوست در حیاتشان و وصی بعد از وفاتشان قرار دهند و طاعت اوصیاء بر عهدهی امتهایی که طاعت انبیاء را قبول دارند میآید. سپس بعد از وفات انبیاء نیز در هفت موطن اوصیاء را امتحان میکند تا مقدار صبر آنان را مورد آزمایش قرار دهد. پس اگر راضی به امتحانشان شد، امر آنان را به سوی سعادت ختم میکند تا آنان را به انبیاء ملحق کند در حالی که سعادت را برای آنان کامل کرده است.
قَالَ لَهُ رَأْسُ الْيَهُودِ: صَدَقْتَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَأَخْبِرْنِي كَمِ امْتَحَنَكَ اللَّهُ فِي حَيَاةِ مُحَمَّدٍ مِنْ مَرَّةٍ وَ كَمِ امْتَحَنَكَ بَعْدَ وَفَاتِهِ مِنْ مَرَّةٍ وَ إِلَى مَا يَصِيرُ آخِرُ أَمْرِكَ؟ ... .
بزرگ یهودیان گفت: راست گفتی یا امیرالمؤمنین، پس خبر بده چند بار خداوند شما را در حیات [حضرت] محمد صلّی الله علیه و اله و چند بار بعد از وفات ایشان امتحان کرد و آخر امر شما به کجا ختم میشود؟ ...
حضرت از اینجا به بعد شروع میکنند به بیان هفت امتحانی که خداوند عزوجل در زمان حیات رسول الله صلّی الله علیه و اله از ایشان کردند و سپس هفت امتحان بعد از وفات رسول الله صلّی الله علیه و اله. محل کلام در امتحان رابع بعد از وفات رسول الله صلّی الله علیه و اله است که میفرماید: ...
براي دريافت متن کامل جلسه هفتاد و چهارم اينـجا را کليک کنيد.