تقریرات درس خارج فقه
حضرت آیت الله سیّد محمّد رضا مدرّسی طباطبایی یزدی (دامت برکاته)
سال تحصیلی 92-1391
جلسهی پنجاه و هفتم؛ دوشنبه 23/11/1391
نظر مرحوم اما قدس سره در اشعار یا دلالت روایتی بر وجوب أداء خراج به سلطان
مرحوم امام قدس سره در مکاسب محرمه فرمودهاند: روایتی وجود دارد که اشعار یا دلالت دارد بر اینکه بعد از مزارعه و قرارداد با سلطان در مورد اراضی خراجیه، أداء خراج به سلطان واجب است، هرچند سلطان از لحاظ تکلیفی مرتکب حرام شده است. آن روایت، صحیحهی ابی بصیر و محمد بن مسلم است.
ـ صحیحهی ابی بصیر و محمد بن مسلم:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ جَمِيعاً عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیهما السلام أَنَّهُمَا قَالا لَهُ: هَذِهِ الْأَرْضُ الَّتِي يُزَارِعُ أَهْلُهَا مَا تَرَى فِيهَا؟ فَقَالَ: كُلُّ أَرْضٍ دَفَعَهَا إِلَيْكَ السُّلْطَانُ فَمَا حَرَثْتَهُ فِيهَا فَعَلَيْكَ مِمَّا أَخْرَجَ اللَّهُ مِنْهَا الَّذِي قَاطَعَكَ عَلَيْهِ وَ لَيْسَ عَلَى جَمِيعِ مَا أَخْرَجَ اللَّهُ مِنْهَا الْعُشْرُ إِنَّمَا عَلَيْكَ الْعُشْرُ فِيمَا يَحْصُلُ فِي يَدِكَ بَعْدَ مُقَاسَمَتِهِ لَكَ.
ابی بصیر و محمد بن مسلم به امام باقر علیه السلام عرض کردند: نظرتان دربارهی این زمینی که با اهلش مزارعه میشود [یا اهلش آن را مزارعه میکنند] چیست؟ فرمودند: هر زمینی که سلطان به تو واگذار کرده، از آنچه خداوند از این زمین بعد از حرث تو خارج میکند [و محصول میدهد] آن مقداری که سلطان با تو مقاطعه کرده، بر عهدهی توست و اینطور نیست که عُشر [زکات] از جمیع محصولی که به دست آمده بر عهدهی تو باشد، بلکه فقط عُشر در آن محصولی که بعد از مقاسمهی سلطان برای تو باقی میماند، بر عهدهی توست.
مرحوم امام قدس سره میفرماید: این بخش از روایت که حضرت فرمودند «فَعَلَيْكَ مِمَّا أَخْرَجَ اللَّهُ مِنْهَا الَّذِي قَاطَعَكَ عَلَيْهِ» اشعار یا دلالت دارد بر اینکه اگر کسی با سلطان مقاطعه کرد و قرارداد بست، باید آن مقدار را به سلطان پرداخت کند.
بررسی دلالت صحیحهی ابی بصیر و محمد بن مسلم
به نظر ما نیز این روایت در حدّ اشعار است که حداقل بعد از مقاطعه و قرارداد با سلطان، باید سهم سلطان را أداء کرد، ولی نمیتوان ملتزم شد روایت بر آن دلالت دارد؛ زیرا بعید نیست حضرت فقط در صدد بیان این مطلب بوده باشند که محاسبهی عُشر (زکات) که بر عهدهی حارث است، بعد از مقاسمهی سلطان است که به هر حال سهمش را خواهد گرفت؛ نه اینکه عُشر را از مجموع محصول حساب کند و در صدد بیان این مطلب نیستند که واجب است سهم سلطان را به او أداء کند، بلکه از واقعیتی که سلطان به هر حال از او خواهد گرفت سخن میگویند که در این صورت عُشر از مقدار باقی مانده محاسبه میشود.
بنابراین به صرف این روایت که اشعار ضعیفی دارد، نمیتوانیم از آن قاعدهی کلیه خارج شویم که باید خراج را به امام عادل یا نائبش أداء کرد و در صورت عدم دسترسی به امام یا نائبش، حسبةً در مصالح مسلمین خرج کند ...
براي دريافت متن کامل جلسه پنجاه و هفتم اينـجا را کليک کنيد.