تقریرات درس خارج اصول
حضرت آیت الله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
دورهی دوم ـ سال دوازدهم ـ سال تحصیلی 95ـ94
جلسه 91 ـ سهشنبه 4/3/95
ادامهی تبیین راهحل دوم شهید صدر رحمه الله
شهید صدر رحمه الله در راهحل دوم با مقدماتی فرمودند استصحابی که در حکم جاری میشود مربوط به عالم مجعول است؛ یعنی عالم خارج و عالم عروض حکم بر موضوع. و از اینجا معلوم میشود که لسان دلیل که مربوط به عالم جعل است نمیتواند دخیل در تعیین موضوع استصحاب باشد، تا اگر به نحو تقیید اخذ شد کذا و اگر به نحو تعلیل اخذ شد کذا باشد. بلکه جاعل، مفاهیم را استحضار میکند و به نحوی که مورد نظرش است تنظیم میکند و ربطی به استصحاب ندارد، پس استصحاب مربوط به عالم خارج میشود لذا باید ببینیم موضوع در واقع چگونه محدد است؟ در چنین جایی ممکن است ملاک را دقت عقلی بگیریم و ممکن است ملاک را عرفی بگیریم. اگر ملاک را دقت عقلی بگیریم، حتی با ادنی تغییری نمیتوانیم استصحاب حکم جاری کنیم.
شهید صدر رحمه الله مثالی ذکر میکند: اگر حکم مشکوک را اعتصام آب بگیریم، یعنی عدم انفعال آن، که موضوعش کریت است، و فرض کنیم ماء کرّی بوده است و جزء یسیری از آن زائل شده است، احتمال میدهیم ذهاب این جزء یسیر ضربهای به کرّیت و در نتیجه به اعتصام نزند. اینجا محل بحث است که معروض اعتصام یعنی کریت را چگونه تشخیص بدهیم؟
اگر ملاک را عقل بدانیم متوجه میشویم با ذهاب جزء یسیری از ماء، موضوع اعتصام باقی نیست؛ چون عقل حتی برای آن جزء یسیر هم حسابی باز میکند و آن را جزئی از معروض میداند.
ولی اگر معروض را از دیدگاه عرفی نگاه کنیم، با زوال این جزء یسیر، موضوع از دیدگاه عرف هنوز باقی است و عرف، معروض اعتصام را نفس ماء سابق میداند و کریت را حیثیت تعلیلیه میبیند. پس استصحاب جاری میشود، اما با دقت عقلی نمیشود استحصاب جاری کرد.
در اینجا شهید صدر رحمه الله میفرماید حتی اگر موضوع (یعنی کرّیت به عنوان کریت نه اعتصام) را بخواهیم استصحاب کنیم، همین دو احتمال وجود دارد؛ زیرا اگر از دیدگاه عقلی نگاه کنیم، جزء یسیری که برداشته شده است دخیل در موضوعیت موضوع است و دیگر نمیتوانیم استصحاب جاری کنیم؛ چون عقلاً وحدت قضیهی متیقنه و مشکوکه نیست. ولی اگر ملاک را نگاه عرف بدانیم، عرف میگوید که موضوع خود آب است و کرّیت حیثیت تعلیلیه است یا چیزی مثل آن و با ذهاب جزء یسیر، استصحاب کریت جاریست.
شهید صدر رحمه الله در ادامه به طرح یک شبهه میپردازد که در تطبیقات، مسامحات عرفیه نباید دخالت داده شود و عرف در اقتناع مفاهیم، مرجع است ولی در تطبیق مفاهیم، مرجع عقل است، در حالی که به نظر میرسد حتی در تطبیق عنوان کریت، تسامح عرفی دخالت داده شده است. ایشان به حسب آنچه که در تقریرات ایشان است پنج تخلص ذکر میکند که بعضی از آنها همانهایی بود که در کلمات آقا ضیاء رحمه الله ذکر شده بود و به هرحال برگشت آن به این است که ما در مقام تطبیق تسامح نمیکنیم، بلکه بازهم برگشتش به عالم مفهوم است. در هر حال متعرض آن مباحث نمیشویم.
نقد و بررسی راه حل دوم شهید صدر
به نظر فرمایش دوم ایشان هم مشکلات متعددی دارد که برخی از آنها را بیان میکنیم:
1. اینکه ایشان عالم جعل را کلاً از عالم مجعول جدا کرد، صحیح نیست.
اینگونه فرمودند که عالم جعل عالمی است که مولا در تنظیم مفاهیم، گاهی آنها را تقییدی میگیرد و گاهی تعلیلی میگیرد، و ربطی به عالم مجعول که مربوط به واقعیات است ندارد. در عالم واقعیات است که حکم واقعاً مترتب میشود و باید موضوع محدد شود. صدور این کلام از سید محقق بزرگوار عالیمقدار که حق بسیاری بر حوزههای شیعه و بر عالم تشیع دارد، جای بسی تعجب است!! عبارت ایشان چنین است:
«و الصحيح: ان أخذ الحيثية في الحكم و كذلك كيفية أخذها انما يكون بيد الشارع في عالم الجعل إذ في عالم الجعل يستحضر المولى مفاهيم معينة كمفهوم الماء و التغير و النجاسة فبإمكانه ان يجعل التغير قيدا للماء و بإمكانه ان يجعله شرطا في ثبوت النجاسة تبعا لكيفية تنظيمه لهذه المفاهيم في عالم الجعل غير ان استصحاب الحكم في الشبهات الحكمية لا يجري بلحاظ عالم الجعل بل بلحاظ عالم المجعول ...»
آیا شارع یا هر حاکم دیگری مفاهیم را بیجهت و گسسته از تأثیرش در عالم مجعول میچیند؟ در حقیقت حاکم که عالم جعل را انشاء میکند، میخواهد بگوید عالم مجعول من هم اینچنین است. چرا مثلاً در عالم مجعول ماء را موضوع نجاست میدانیم؟ چون در عالم جعل مولا گفته است: «الماء یتنجس». لذا در عالم جعل اگر تغیر را اخذ کرده باشد چرا به نحوی که ماء موضوع است آن را موضوع ندانیم؟ عالم مجعول انعکاس خارجی عالم جعل است. اگر در عالم جعل چیزی حیثیت تقییدیه بود یعنی در عالم مجعول هم باید تقییدیه باشد، چون عالم مجعول یعنی عالم مجعولات شرعیه، نه عالم تکوین یا اعتبارات عقلاء، اینها مراد نیست. پس اگر چیزی در عالم جعل، حیثیت تقییدیه بود باید در عالم مجعول هم تقییدی باشد و اگر چیزی در عالم جعل، حیثیت تعلیلیه بود در عالم مجعول هم باید حیثیت تعلیلیه باشد ...
براي دريافت متن کامل جلسه نود و یکم اينـجا را کليک کنيد.