علم نافع و شایسته از منظر امیرالمؤمنین علیه السّلام

انسان باید همیشه به‌دنبال علوم مهم و کاربردی باشد و آن‌ها را برای فرا‌گیری انتخاب کند. البتّه فایده و کاربرد علوم بر‌اساس افراد، زمان‌ها و شرایط مختلف می‌تواند متفاوت باشد. ممکن است بعضی علوم در برخی شرایط یا برای برخی افراد هیچ فایده‌ای نداشته باشد، ولی در شرایط دیگر یا برای افراد دیگر فایده داشته باشد.

بیانات

آیت الله سیّد محمّد رضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته

درس اخلاق، سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲

جلسهٔ ۱۱ (۲۶/۱۰/۱۴۰۱)

هر علمی شایستگی آموختن ندارد

در شرح و توضیح وصیّت‌نامهٔ امیرالمؤمنین علیه السّلام به فرزندشان بدین‌جا رسیدیم که حضرت فرمودند:

وَ لَا یُنْتَفَعُ بِعِلْمٍ‏ لَا یَحِقُّ‏ تَعَلُّمُهُ‏؛

از دانشى که فرا گرفتن آن شایسته نیست، سودى به‌دست نمى‌‏آید.

حضرت، گویا علوم را به دو دسته تقسیم می‌کنند:

۱) علومی که شایستهٔ تعلّم است.

۲) علومی که شایستهٔ تعلّم نیست.

و علمی که شایستهٔ تعلّم نیست، سودی به انسان نمی‌رساند.

محدودیّت ذهن و وقت انسان

ممکن است انسان مغز خود را از مطالبی آکنده کند که معلومات است یا به تعبیر امروزی‌ها «داده» است، امّا این داده‌ها کارایی ندارد و شایستهٔ تعلّم نیست. این‌گونه داده‌ها به یک معنا علم است؛ چون به‌هر‌حال دانستن است، ولی شایستهٔ تعلّم نیست؛ زیرا ظرفیّت انسان محدود است و نمی‌تواند هر چیزی را در این ظرف جا دهد؛ ازجمله ذهن انسان خسته می‌شود و نمی‌تواند هر مطلبی را فرا گیرد؛ علاوه بر اینکه وقت انسان هم محدود است:

إِنَّ هَذِهِ‏ الْقُلُوبَ‏ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ؛

این دل‌ها همچون بدن‌ها خسته مى‏شود، پس براى [رفع خستگی] آن، حکمت‌های تازه و شگفت‌ بجویید.

یعنی همان‌طور‌که بدن انسان خسته می‌شود و باید خستگی آن را برطرف کرد، دل و روح انسان هم خسته می‌شود و آن را نیز باید چاره‌جویی کرد. چارهٔ آن هم این است که انسان مطالبی را که تحفه‌تر و طرفه‌تر است، به ذهن بسپارد و آنچه ارزش بیشتری دارد، فرا بگیرد.

مهم‌ترین، ضروری‌ترین و کاربردی‌ترین علوم

بنابراین انسان باید همیشه به‌دنبال علوم مهم و کاربردی باشد و آن‌ها را برای فرا‌گیری انتخاب کند. البتّه فایده و کاربرد علوم بر‌اساس افراد، زمان‌ها و شرایط مختلف می‌تواند متفاوت باشد. ممکن است بعضی علوم در برخی شرایط یا برای برخی افراد هیچ فایده‌ای نداشته باشد، ولی در شرایط دیگر یا برای افراد دیگر فایده داشته باشد. بنابراین نمی‌توان یک قاعدۀ کلّی در‌این‌زمینه ارائه داد.

امّا به‌هر‌حال، آن علمی که مهم‌تر از سایر علوم، و آموختن آن بر همگان لازم است، علم مبدأ و معاد است؛ یعنی علمی که مسیر اصلی انسان را در هستی تعیین کند که:

عَلِمَ مِنْ أَیْنَ وَ فِی أَیْنَ وَ إِلَى أَیْنَ؛

بداند از کجا آمده، در کجاست و به کجا می‌رود.

و پس از علم مبدأ و معاد، علومی است که می‌تواند انسان را یاری کند که در عمل، سعادت اخروی را رقم بزند.

امّا اینکه بعضی از شارحان قدیم از غیر امامیّه در شرح این عبارت، برخی از علوم را نام برده و گفته‌اند: این علوم هیچ فایده‌ای ندارد و مصداق «لَا یَحِقُّ‏ تَعَلُّمُهُ» است، به‌خاطر سابقهٔ ذهنی خودشان بوده است؛ یعنی آن زمان‌ها بعضی فکر می‌کرده‌اند این علوم فایده‌ای ندارد، در‌حالی‌که چه‌بسا گاهی واجب باشد؛ مثلاً یکی از علومی که نام برده ریاضیات است و مقصودش ریاضیات خالص و پیشرفته بوده ـ چنان‌که امروزه نیز بعضی فکر می‌کنند ریاضیات هیچ فایده‌ای ندارد ـ در‌حالی‌که ریاضیات رکن علوم دیگر است و از علوم پایه به شمار می‌رود.

بنابراین مقصود حضرت، این‌گونه علوم نیست، بلکه علومی است که واقعاً هیچ تأثیری ندارد و یا مقصود، افراط در بعضی علوم است.

و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته