صبر و شکیبایی مایهٔ بقای ایمان و صفت پیامبران

صبر باید به حدّ اخلاق برسد و نوعی ملکه برای انسان شود. این‌گونه نباشد که انسان در جایی به‌طور اتّفاقی صبر کند و در جای دیگر صبر نکند! این روش درست نیست، بلکه هر صفت نیکویی و از‌جمله صفت تصبّر، صبوری و شکیبایی باید به مرحلهٔ اخلاق بودن برسد.

بیانات

آیت الله سیّد محمّد رضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته

درس اخلاق، سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲

جلسهٔ سوم (۲۳/۰۸/۱۴۰۱)

نامهٔ مبارک امیرالمؤمنین علیه السّلام به فرزندشان را شرح و توضیح می‌دادیم و تا اینجا رسیدیم که حضرت فرمودند:

عَوِّدْ نَفْسَکَ التَّصَبُّرَ عَلَى الْمَکْرُوهِ وَ نِعْمَ الْخُلُقُ التَّصَبُّرُ فِی الْحَقِّ؛

خود را به صبر و استقامت در برابر امور ناخوشایند عادت ده، که شکیبایی در راه حق، اخلاق نیکویى است.

مایهٔ استواری، پایداری و بقای ایمان

در جلسهٔ گذشته در‌مورد صبر و شکیبایی، بعضی مطالب را بیان کردیم، ولی این مسئله آن‌قدر مهمّ است که اگر انسان ساعت‌ها و ماه‌ها در تحقیق و تبیین صبر، روش‌های تخلّق به آن، فواید آن، مضرّات ترک آن و… فکر کند و کار نماید، ارزش دارد؛ چنان‌که در بعضی روایات آمده است:

الصَّبْرُ مِنَ‏ الْإِیمَانِ‏ کَالرَّأْسِ‏ مِنَ الْجَسَدِ؛

نسبت صبر به ایمان، مانند نسبت سر به تن است.

این خیلی مطلب مهمّی است! هر‌کسی می‌فهمد که قوام هر بدنی به سر آن است؛ اگر سر برود، بدن هم رفته و همه چیز می‌رود، ولی اگر سر سالم باشد، چه‌بسا بتواند بدن را پایدار کند.

صفت پیامبران اولوالعزم و فرمان ویژهٔ الهی

خداوند متعال به پیامبرش فرمان ویژه به صبر می‌دهد:

فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ؛

پس صبر کن، همچنان‌که پیامبران «اولوالعزم» صبر کردند.

این خیلی مهمّ است! صبر و شکیبایی، صفت همهٔ پیامبران اولوالعزم است و اگر پیامبری می‌خواهد به مقام برتر اولوالعزمی برسد، نمی‌تواند منفکّ از صبر باشد.

صبر برای همه یک رکن است؛ به‌ویژه برای اهل علم که پا جای پای پیامبران می‌گذارند. ما می‌خواهیم با عنایت پروردگار و توجّهات مولایمان امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف، جای پیامبران بنشینیم:

عُلَمَاءُ أُمَّتِی‏ کَأَنْبِیَاءِ بَنِی إِسْرَائِیلَ؛

علمای امّت من، مانند انبیای بنی‌اسرائیل‌اند.

اگر هم کسی در سند این روایت خدشه کند، مفاد آن درست است و با روایات دیگر تأیید می‌شود:

اللَّهُمَ‏ ارْحَمْ‏ خُلَفَائِی‏ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ خُلَفَاؤُکَ قَالَ الَّذِینَ یَأْتُونَ مِنْ بَعْدِی یَرْوُونَ حَدِیثِی؛‏

خداوندا! جانشینان مرا مورد رحمت قرار ده! اصحاب گفتند: اى رسول خدا! جانشینان شما کیان‌اند؟ حضرت فرمودند: آنان که پس از من بیایند و حدیث مرا روایت کنند.

که مقصود از «روایت» روایت از روی فهم است، پس علما خلفای پیامبران و حتّی خلفای پیامبر اعظم صلّی الله علیه وآله هستند. بنابراین صفتی را که پیامبران داشتند و فرمان ویژهٔ الهی برای آن بود، ما هم باید به‌قدر ظرفیّت خود آن را داشته باشیم.

لزوم تلاش برای نهادینه کردن صبر در وجود خود

نکتهٔ دیگری که در سخن امیرمؤمنان علیه السّلام وجود دارد، تأکید بر نهادینه شدن صبر در وجود انسان است. حضرت می‌فرمایند: عَوِّدْ نَفْسَکَ التَّصَبُّرَ عَلَى الْمَکْرُوهِ وَ نِعْمَ الْخُلُقُ التَّصَبُّرُ فِی الْحَقِّ؛ خود را به صبر و استقامت در برابر امور ناخوشایند عادت بده و چه نیکو اخلاقی است صبر در حق! یعنی صبر باید به حدّ اخلاق برسد و نوعی ملکه برای انسان شود. این‌گونه نباشد که انسان در جایی به‌طور اتّفاقی صبر کند و در جای دیگر صبر نکند! این روش درست نیست، بلکه هر صفت نیکویی و از‌جمله صفت تصبّر، صبوری و شکیبایی باید به مرحلهٔ اخلاق بودن برسد.

اخلاق در این‌گونه موارد یعنی آن هیئت راسخه‌ در نفس که به‌سهولت امر از آن صادر می‌شود؛ چنان‌که وقتی می‌گوییم: فلانی اخلاق تواضع یا سخاوت دارد، یعنی سجیّه و سرشت تواضع یا سخاوت دارد. صبر نیز باید به‌عنوان یک سرشت و سجیّه در جان انسان رسوخ کند. منتها چگونه؟! بعضی روایات، نکاتی در‌این‌زمینه دارد که اگر خداوند توفیق دهد، در جلسهٔ بعد بیان خواهیم کرد. ان‌شاء‌اللّه خداوند همهٔ ما را از صابران و اهل تصبّر در راه حق قرار دهد.

و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته