جلسۀ ۱۲، رمضان ۱۴۴۳ قمری، صدا و سیمای مرکز یزد

این تفکّر نادرستی است که برخی می‌گویند: من دیگر ازدواج نمی‌کنم! البتّه ممکن است گاهی نکات مثبتی در امتناع از ازدواج وجود داشته باشد، ولی اینکه چنین مسئله‌ای رویکرد اصلی باشد، به‌هیچ‌وجه درست نیست، بلکه انسان باید حتماً ازدواج کند، مگر در شرایط استثنایی، و اگر کسی بخواهد مجرّد زندگی کند، خلاف سنّت پیامبر (ص) عمل کرده است؛

بیانات

آیت الله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته

ماه مبارک رمضان ۱۴۴۳، جلسۀ دوازدهم

در جلسات گذشته مطالبی را دربارهٔ خدیجهٔ کبری علیها السّلام، مادر مادر ائمّهٔ هدی علیهم السّلام، همسر رسول خدا و افضل ازواج پیامبر صلّی الله علیه وآله بیان کردیم و گفتیم مقام خدیجهٔ کبری علیها السّلام آن‌قدر والاست که جزء زنان استثنایی است که در بالاترین درجات بهشت الهی جایگاه دارد و طبیعی است که باید روش، منش و رفتار این بانوی بزرگ حتّی برای امروز ما نیز الگو باشد. در‌این‌زمینه دو نکته را از زندگانی آن حضرت بیان کردیم: ۱) تشخیص و انتخاب راه درست، فداکاری، از‌خود‌گذشتگی و گذشتن از مال در راه حق؛ ۲) فرزندآوری و تربیت فرزند با وجود مشکلات و سختی‌ها. اکنون به نکات دیگری از زندگی آن حضرت می‌پردازیم:

۳) ازدواج در هر سنّ و شرایطی

نکتهٔ دیگری که می‌توان از زندگانی حضرت خدیجه علیها السّلام درس گرفت و لازم است خانواده‌های عزیز به آن توجّه فرمایند، آن است که حضرت خدیجه علیها السّلام بنابر آنچه معروف است، هنگام ازدواج دارای سنّ بالاتری نسبت به پیامبر عزیز اسلام صلّی الله علیه وآله بودند و حتّی شاید قبلاً هم ازدواج کرده بودند. البتّه اختلافاتی در‌این‌زمینه وجود دارد، ولی باید بدانیم که در امر ازدواج مسئلهٔ سنّ چندان مهم نیست و اگر سایر شرایط ازدواج ـ البتّه شرایط شرعی، نه شرایط توهّمی و بی‌جا ـ مهیّا و فراهم بود، نباید مسئلهٔ سنّ را مورد اهتمام زیاد و بیش‌از‌اندازه قرار داد و آن را مانعی برای ازدواج دانست. درواقع، نباید افراد به این بهانه‌ها خود را از تشکیل خانواده محروم کنند.

همچنین مطلب دیگری که از این قضیّه یا مثل آن باید درس بگیریم، آن است که اگر کسانی ـ چه مرد و چه زن ـ قبلاً ازدواج کرده‌اند، ولی به هر دلیلی فعلاً مجرّدند ـ مثلاً خدای‌نکرده همسرشان فوت کرده یا از یکدیگر جدا شده‌اند ـ نباید به‌خاطر اینکه یک‌بار ازدواج کرده‌اند، از ازدواج مجدّد خودداری کنند. این تفکّر نادرستی است که مخصوصاً گاهی در میان بانوان وجود دارد که می‌گویند: من دیگر ازدواج نمی‌کنم! البتّه ممکن است گاهی نکات مثبتی در امتناع از ازدواج  ـ مخصوصاً در ازدواج مجدّد ـ وجود داشته باشد، ولی اینکه چنین مسئله‌ای رویکرد اصلی باشد، به‌هیچ‌وجه درست نیست، بلکه انسان باید حتماً ازدواج کند ـ مگر در شرایط استثنایی ـ و اگر کسی بخواهد مجرّد زندگی کند، خلاف سنّت پیامبر صلّی الله علیه وآله عمل کرده است؛ چراکه پیامبر صلّی الله علیه وآله می فرمایند:

النِّکَاحُ‏ سُنَّتِی‏ فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی‏ فَلَیْسَ‏ مِنِّی‏؛

ازدواج سنّت من است، پس هرکه از سنّت من روی گرداند، از من نیست.

در روایت دیگری از آن حضرت نقل شده که دو رکعت نمازی که شخص همسردار می‌خواند، برتر است از هفتاد رکعت نمازی که شخص بدون همسر می‌خواند:

رَکْعَتَانِ‏ یُصَلِّیهِمَا الْمُتَزَوِّجُ‏ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِینَ رَکْعَهً یُصَلِّیهِمَا أَعْزَبُ؛

دو رکعت نماز که شخص متأهّل به‌جاى آرد، برتر است از هفتاد رکعت که شخص بى‏همسر به‌جاى آورد.

این‌ها مسائل بسیار مهمّی است که باید در جامعه مورد توجّه ویژه قرار گیرد و نباید ساده انگاشته شود. اوّلاً وقتی ازدواج رخ داد، نباید به‌این‌سادگی‌ها طلاق اتّفاق بیفتد. بسیاری از طلاق‌ها بی‌جا و ناشی از توقّعات غلط همسران از یکدیگر است و نباید اتّفاق بیفتد. مخصوصاً بعد از اینکه زوجین دارای فرزند می‌شوند، به‌هیچ‌وجه درست نیست که فرزندان معصوم را به دست تقدیر رها کنند و حدّاقل این است که آن‌ها را به‌درستی سرپرستی نکنند و از دیدار گرم خانواده محروم سازند. ثانیاً اگر درجایی چاره‌ای نبود و طلاق اتّفاق افتاد، نباید انسان خود را از ازدواج و تشکیل خانوادۀ مجدّد محروم کند و حتّی خیر و مصلحت فرزندان هم معمولاً در آن است که در یک خانوادۀ گرم و صمیمی زندگی کنند.

«اسماء بنت عمیس» نمونه‌ای جالب از ازدواج‌های مجدّد

نمونه‌های فراوانی در تاریخ اسلام وجود دارد که افرادی بعد از اینکه ازدواج کردند و بی‌همسر شدند، دوباره ازدواج کردند. یکی از نمونه‌های جالب آن «اسماء بنت عُمَیس» است که مکرّر اسم ایشان را شنیده‌اید. اسماء بنت عمیس شخصیّت بسیار والایی بوده که بنابر روایتی معتبر جزء خواهران هفت‌گانهٔ بهشتی است و در خدمت زهرای اطهر علیها السّلام و امیرالمؤمنین علیه السّلام و پیامبر صلّی الله علیه وآله بوده است.

او ابتدا به همسری جناب جعفر طیّار، برادر امیرالمؤمنین علیه السّلام درمی‌آید و از آن جناب دارای سه فرزند می‌شود. بعد از آنکه جناب جعفر رضوان اللّه تعالی علیه در جنگ موته شهید می‌شود، با ابوبکر ازدواج می‌کند و دارای فرزندی به نام «محمّد» می‌شود. بعد از اینکه ابوبکر فوت می‌کند، همسر امیرالمؤمنین علیه السّلام می‌شود و فرزندش محمّد بن ابی‌بکر در دامان امیرالمؤمنین علیه السّلام رشد می‌کند و به مقام بالایی دست می‌یابد؛ چنان‌که حضرت در نهج‌البلاغه دربارهٔ او می‌فرمایند: فَلَقَدْ کَانَ‏ إِلَیَّ حَبِیباً وَ کَانَ لِی رَبِیباً؛  نزد من محبوب و پسر همسرم بود؛ یعنی هرچند فرزند خود من نبود، امّا مثل فرزندانم دوستش می‌داشتم.

ببینید اسماء بنت عمیس وقتی شوهر اوّلش شهید می‌شود، ازدواج می‌کند؛ وقتی شوهر دومش فوت می‌کند، باز ازدواج می‌کند؛ آن‌هم با امیرالمؤمنین علیه السّلام و حتّی چنان‌که نوشته‌اند از امیرالمؤمنین علیه السّلام هم فرزندی به نام «یحیی» می‌آورد. این سنّت و روش بانویی است که به شهادت روایت معتبر، اهل بهشت و از اولیای الهی است، امّا چه شده که ما مسلمانان این سنّت‌ها را مورد توجّه قرار نمی‌دهیم و به این اولیای الهی اقتدا نمی‌کنیم؟! چرا اگر کسی پس از ازدواج به هر دلیلی بی‌همسر شده ـ مثلاً همسرش فوت کرده یا طلاق گرفته ـ می‌گوید: من دیگر ازدواج نمی‌کنم یا ازدواج را به تأخیر می‌اندازد یا با شرایطی ازدواج می‌کند که مناسب نیست یا پس از ازدواج جدیدش فرزند نمی‌آورد؟! این امور برخلاف سنّت اولیای الهی است که ما موظّفیم به آن‌ها اقتدا کنیم. البتّه همان‌طورکه اشاره کردیم، هر مسئله‌ای استثنایی هم دارد، ولی رویکرد اوّلی چنین است.

به‌هر‌حال این مسائل سیرۀ خدیجهٔ کبری علیها السّلام و دیگر اولیای الهی است و در این برهه از زمان که جاهلیّت مدرن می‌خواهد افکار ضدّ اسلام خود را به ما تحمیل کند، همگان ـ چه مردان و چه زنان و خصوصاً بانوان بزرگوار ـ باید این بزرگان را الگوی خود قرار دهند. البتّه برخی از این مسائل اختصاصی به این بزرگان ندارد و در سایر اولیای الهی هم وجود دارد؛ مثلاً فرزندآوری حضرت فاطمهٔ زهرا علیها السّلام نیز برای ما الگوست. اِن‌شاءاللّه خداوند متعال به همهٔ ما توفیق دهد تا بتوانیم آنچه را مرضیّ رضای خدا و مطابق مصالح اسلام و مسلمین است و آیندهٔ کشور در گرو آن است، به‌درستی به آن عمل کنیم و دربرابر هجمه‌ها و تبلیغات دشمن استوار و مقاوم باشیم و راه حق را با استحکام بپیماییم.

و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته