جلسۀ ۲۰، رمضان ۱۴۴۱ قمری، صدا و سیمای مرکز یزد

مؤمن به معنای واقعی کلمه، باید هم امیدوار باشد و هم ترسان؛ و امکان ندارد که فقط امیدوار یا فقط هراسان باشد؛ زیرا اگر فقط ترس داشته باشد و امید نداشته باشد، درجا می‌زند و بلکه سقوط می‌کند؛ اگر هم فقط امید داشته باشد ولی ترس نداشته باشد، باز درجا می‌زند و بلکه چه بسا سقوط کند.

خلاصه بیانات

آیت الله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته

ماه مبارک رمضان ۱۴۴۱، جلسه بیستم

کلمات نورانی و مبارک امیرالمؤمنین علیه السّلام در خطبۀ متّقین را توضیح می‌دادیم و به این فقره رسیدیم که حضرت در وصف انسان متّقی فرمودند: یَعْمَلُ الْأَعْمَالَ الصَّالِحَهَ وَ هُوَ عَلَى وَجَل‏؛ اعمال صالح انجام می‌دهد و درعین‌حال هراسان است. گفتیم ترس متّقین دلایل متعدّدی می‌تواند داشته باشد و دو دلیل را توضیح دادیم:

۱) ترس از خالص نبودن عمل و ۲) ترس از سوء عاقبت. اکنون به دلیل سوم می‌پردازیم:

۳) ترس از عُجب و خودپسندی

 دلیل دیگر برای هراس پرهیزکاران آن است که مبادا اعمال صالح آنها موجب خودپسندی و عُجب در آنان شود. عُجب از امور بسیار خطرناکی است که اگر خدای ناکرده دامنگیر انسان شود، موجب سقوط و یا حداقل درجا زدن او می‌شود. عُجب است که انسان‌ها را از پیمودن طریق کمال ـ به ویژه کمال‌های معنوی ـ بازمی‌دارد.

خوف و رجا، موتور محرِّک حرکت تکاملی انسان به سوی خدا
راهی که پیش روی انسان است، بی‌نهایت است؛ زیرا او باید به خدا نزدیک شود و خداوند وجود بی‌نهایت است، انسان هم قابلیت دارد که بی‌نهایت جلو رود و به خدا نزدیک و نزدیک‌تر شود و خداوند هر روز و هر آن، کمال بیشتری را به او عنایت فرماید. امّا موتور محرِّک این حرکت تکاملی آن است که عبد همیشه، هم خوف داشته باشد و هم رجا. خوف و رجا دو مقولۀ مهم در اسلام است که به عنوان علامت مؤمن معرّفی شده است:

لَا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ‏ مُؤْمِناً حَتَّى‏ یَکُونَ خَائِفاً رَاجِیا؛

مؤمن، مؤمن نیست مگر اینکه هم هراسان باشد و هم امیدوار.

مؤمن به معنای واقعی کلمه، باید هم امیدوار باشد و هم ترسان؛ و امکان ندارد که فقط امیدوار یا فقط هراسان باشد؛ زیرا اگر فقط ترس داشته باشد و امید نداشته باشد، درجا می‌زند و بلکه سقوط می‌کند؛ اگر هم فقط امید داشته باشد ولی ترس نداشته باشد، باز درجا می‌زند و بلکه چه بسا سقوط کند.

افراد متّقی هم چون فقط کار نیک انجام می‌دهند، این احتمال در آنان وجود دارد که به عجب مبتلا شوند و از خودشان، اعمالشان و موقعیتشان راضی شوند، درنتیجه صفت خوف و رجا در آنها نابود یا کمرنگ شود. بدین جهت پارسایان با اینکه عمل نیک انجام می‌دهند، امّا درعین‌حال هراسانند‌.

عُجب، مانع پیشرفت و موجب نابودی عقل و غضب الهی

انسانی که به خودش امیدوار و از خودش راضی باشد، رضایت و خودپسندی او مانع پیشرفت وی خواهد شد؛ چنان‌که در روایت آمده است:

الْإِعْجَابُ‏ یَمْنَعُ‏ الِازْدِیَاد؛

خودپسندی مانع ازدیاد می‌شود.

در روایت دیگر، عجب، نابودکنندۀ عقل دانسته شده است:

عُجْبُ‏ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ‏ أَحَدُ حُسَّادِ عَقْلِه؛

عجب و خودپسندی، از عوامل نابودی عقل است.

دلیلش این است که فرد خودپسند فکر می‌کند کامل است، لذا از عقول دیگران بهره‌ای نمی‌برد و مستبدّ به رأی می‌شود و کسی که مستبدّ به رأی شد، عقلش ناقص می‌شود. در روایت دیگری آمده است:

مَنْ‏ رَضِیَ‏ عَنْ‏ نَفْسِهِ‏ أَسْخَطَ رَبَّه‏؛

هر که از خود راضی شود، پروردگارش را به غضب آورده است.

تفاوت عُجب با کبر

تفاوت عُجب با کبر آن است که کبر انسان را در حالتی قرار می‌دهد که خودبزرگ بینی نسبت به دیگران دارد؛ یعنی نوعی مقایسه در آن وجود دارد که فرد خود را بزرگ‌تر و مهم‌تر از دیگران می‌بیند.

امّا عجب در ذاتش چنین مقایسه‌ای وجود ندارد و همین‌که فرد از خودش راضی باشد، گرفتار عجب و خودپسندی شده است. البته ممکن است عجب هم منجر به کبر شود، امّا در ذاتش با کبر متفاوت است. و کسانی که مبتلا به کبر باشند، قطعاً در وضعیت بدتری قرار دارند.

عُجب و کبر، در کمین همگان، به‌ویژه نیکوکاران

عُجب و کبر هر دو از صفات بسیار ناپسند است که چه‌بسا بیشتر از دیگران در کمین خوبان باشد و معمولاً نیکان، بیشتر در معرض خطر عجب و کبر هستند، ولی درعین‌حال چنین نیست که دیگران اصلاً مبتلا نشوند. در روایت بسیار جالبی قضیه‌ای نقل شده که از آن معلوم می‌شود کبر و عجب مختصّ افرادی مثل رئیس، وزیر، وکیل، دانشمند، عالم و… نیست، بلکه در همۀ رده‌ها ممکن است اتّفاق بیفتد و حتّی فردی که در نظر مردم جایگاه و موقعیتی ندارد نیز احتمال دارد گرفتار عجب و کبر شود. امام صادق علیه السّلام در این روایت می‌فرمایند:

روزی پیامبر صلّی الله علیه وآله با اصحاب خود از کوچه‌های باریک مدینه می‌گذشتند که در طول مسیر با زنی سیاه‌پوست مواجه شدند که مشغول جمع‌آوری فضولات حیوانات از میان کوچه بود ـ که از آن به عنوان کود یا سوخت استفاده می‌شد ـ اصحاب با ملایمت از او خواستند لحظه‌ای کنار برود تا پیامبر صلّی الله علیه وآله و یارانشان عبور کنند و سپس دوباره مشغول کارش شود. امّا او اعتنا نکرد که پیغمبر خدا می‌آیند و گفت: راه گشاد و وسیع است! طبیعی است که اصحاب ناراحت شدند و بعضی خواستند با تندی با او برخورد کنند و او را کنار بزنند، ولی پیامبر صلّی الله علیه وآله تنها یک کلمه فرمودند:

دَعُوهَا فَإِنَّهَا جَبَّارَهٌ؛

رهایش کنید! او زنی متکبّر است.

در آن فضای عربستان که با زنان و سیاه‌پوستان برخوردی تحقیرآمیز داشتند ـ و حتّی امروزه هم نوع مردم دنیا حتّی در کشورهایی که ادّعای توسعه‌یافتگی و تمدّن می‌کنند، با سیاه‌پوستان و رنگین‌پوستان برخوردی نادرست دارند ـ رفتار پیامبر صلّی الله علیه وآله و منطق اسلام در برخورد با این قضیه بسیار جالب و آموزنده است.

دقّت کنید! آن زن، زنی سیاه‌پوست بود و احتمال دارد حتّی کنیز بوده باشد و به‌علاوه شغلش جمع‌آوری فضولات بود و چنین فردی با این خصوصیات به سرور کائنات اعتنا نکرد، آن‌هم برای عملی  که هیچ سختی ندارد و تنها چند ثانیه یا حداکثر چند دقیقه طول می‌کشیده است! بااین‌حال، پیامبر صلّی الله علیه وآله با بردباری، بزرگ‌منشی و بخشش با او برخورد کردند و مانع تعرّض اصحاب به او شدند.

 بنابراین یکی از دلایلی که باعث ترس و هراس پارسایان ـ در هر جایگاه و طبقه‌ای ـ می‌شود، آن است که گرفتار عجب و کبر نشوند. بدین جهت ما باید همواره توجّه داشته باشیم که فقیر و محتاج خداوند هستیم: (أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى الله) و در هر حالی این فقر و ذلّت خود را به یاد داشته باشیم و دعای شب‌های قدر: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَمْسَیْتُ لَکَ عَبْداً دَاخِراً…» را فراموش نکنیم.

امیدواریم خداوند متعال به همۀ ما توفیق شب‌زنده‌داری، عبادت و التجاء به درگاه خود به‌ویژه در شب‌های نورانی و با عظمتِ قدر عنایت فرماید و توفیق دهد این دعای وارد شده در دهۀ آخر ماه مبارک را دائم تکرار کنیم که: «أَعُوذُ بِجَلَالِ‏ وَجْهِکَ‏ الْکَرِیمِ‏ أَنْ یَنْقَضِیَ عَنِّی شَهْرُ رَمَضَانَ أَوْ یَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَیْلَتِی هَذِهِ وَ لَکَ قِبَلِی ذَنْبٌ أَوْ تَبِعَهٌ تُعَذِّبُنِی عَلَیْهِ».

و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته