جلسه ۱۰، رمضان ۱۴۴۴ قمری، صدا و سیمای مرکز یزد

اگر فرد به مرتبه‌ای برسد که از غیر خدا واهمه‌ای نداشته باشد، دیگر در حوادث و مشکلات، دچار اضطراب و تشویش نمی‌شود و منشأ اینکه فرد متّقی در زلزله‌ها و تکانه‌های سخت و سهمگین استوار و ثابت است، همین است که از هیچ چیز غیر خدا خوف ندارد.

بیانات

آیت‌الله سیّد محمّد‌رضا مدرّسی طباطبایی دامت برکاته

ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ (۱۴۰۲ ش)، جلسه دهم

کلمات مولا و آقایمان، امیرمؤمنان و سرور پارسایان علیه السّلام را در خطبهٔ متّقین توضیح می‌دادیم و تا آنجا رسیدیم که حضرت در وصف پارسایان فرمودند: فِی الزَّلَازِلِ وَقُورٌ؛ فرد متّقی در تکانه‌های سخت دارای وقار است. در‌این‌زمینه توضیحاتی دادیم و گفتیم اساساً وقار امری پسندیده در فرهنگ اسلامی است و اینکه حضرت در اینجا وقار در تکانه‌های سخت را به‌عنوان ویژگی متّقین معرّفی فرمودند، به‌خاطر اهمّیّت مضاعف آن است، وگرنه اصل وقار نیز مورد سفارش است و انسان مؤمن باید در هر شرایطی باوقار باشد.

منشأ وقار متّقین در تکانه‌ها

امّا چرا انسان متّقی در تکانه‌های سخت و شرایط بسیار پرنوسان دارای وقار است؟ دلیل آن این است که فرد متّقی ایمان و علم صحیح دارد: ایمان به قدرت الهی و شناخت درست ذات اقدس حق. وقتی فردی ایمان به قدرت، رحمت و لطف خداوند، و ایمان به پیامبر الهی و اسلام داشته باشد و راه درست را بپیماید و وظیفهٔ خود را انجام دهد، چرا دچار اضطراب، وسوسه یا تشویش شود؟!

اعتماد به قدرت مطلق و خیر محض!

انسان مؤمن و متّقی می‌داند هیچ قدرتی جز قدرت خداوند وجود ندارد:

لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ؛

هیچ حول و قوّه‌ای جز قدرت خداوند متعال نیست.

و می‌داند وقتی وظیفه‌اش را انجام دهد، هرآنچه برای او مقدّر شود خیر است؛ زیرا خداوند متعال برای بندگانش جز خیر نمی‌خواهد و بنده‌ای که به وظیفهٔ خود عمل کرده است، مسلّماً در‌‌نهایت آنچه خیر است به او خواهد رسید، هرچند ممکن است سختی‌هایی برایش اتّفاق بیفتد و بدی‌هایی از ناحیهٔ دیگران به‌طور موقّت و جزئی به او برسد، امّا خیر و عافیت و پیروزی نهایی از آنِ او است و سختی‌ها و مشکلاتی که برایش رخ می‌دهد نیز برای او خیر است؛ چون ناشی از قضا و قدر الهی است و خداوند هم جز خیر برای بندگانش نخواهد خواست.

خداوند متعال خیر مطلق و خیر محض است و آنچه از خیر محض صادر می‌شود، آن هم خیر است. بله، انسان‌ها به‌واسطهٔ اختیار و قدرتی که خداوند در اختیار آن‌ها گذاشته، گاهی معصیت و ظلم می‌کنند. همچنین به‌واسطهٔ قضا و قدر الهی گاهی قضایای طبیعی برخلاف مراد انسان محقّق می‌شود، ولی اگر انسان به وظیفهٔ خود عمل کند، همهٔ این قضایا برای او خیر خواهد بود.

یقین و خوف الهی

اگر فرد به مرتبه‌ای برسد که از غیر خدا واهمه‌ای نداشته باشد، دیگر در حوادث و مشکلات، دچار اضطراب و تشویش نمی‌شود و منشأ اینکه فرد متّقی در زلزله‌ها و تکانه‌های سخت و سهمگین استوار و ثابت است، همین است که از هیچ چیز غیر خدا خوف ندارد.

در روایتی آمده که امام صادق علیه السّلام فرمودند: لَیْسَ شَیْ‏ءٌ إِلَّا وَ لَهُ حَدٌّ؛ هیچ‌ چیز نیست جز اینکه حدّ و اندازه و تعریفی دارد. شخصی فرصت را غنیمت شمرد و از حضرت سؤال کرد: فَمَا حَدُّ الْیَقِین‏؛ حدّ و اندازهٔ یقین چیست؟ حضرت جواب بسیار جالبی به او داده و فرمودند:

أَلَّا تَخَافَ مَعَ اللَّهِ شَیْئاً؛

اینکه با وجود خدا از چیزى نترسى‏.

مقام معظّم رهبری دام ظلّه در جلسه‌ای خصوصی و بعد هم در یکی از سخنرانی‌های عمومی خود فرمودند: من روزی خدمت امام قدس سرّه عرض کردم که اگر شما نسبت به فلان قضیّه خوفی دارید…، ولی امام علیه السّلام فرمودند: من از هیچ چیز خوف ندارم؛ یعنی خوفی که منشأ الهی نداشته باشد. و حضرت امام قدس سرّه مصداق این روایت بودند.

نترسیدن از غیر خدا

این مسئله خیلی مهمّ است که انسان غیر از خوف خدا ـ که خوف مقدّسی است و همه باید داشته باشیم ـ هیچ خوف دیگری در دل او راه نداشته باشد؛ اعمّ از خوف از حوادث طبیعی، خوف از ظلم ظالمان، خوف از جنایت جنایتکاران و….

البتّه نه اینکه انسان در برابر این مسائل بی‌تفاوت باشد، بلکه حتماً باید در مقابل متجاوزان و گناهکاران ایستادگی کند و وظایف خود را انجام دهد و برای پیشگیری از حوادث طبیعی تلاش کند، امّا خوف ـ به این معنا که واقعاً و بالأصاله از این امور بترسد ـ نباید داشته باشد؛ زیرا هر اتّفاقی می‌افتد، به ارادهٔ خداوند و قضا و قدر الهی است، حتّی ظلمی که ظالمی در حقّ دیگری مرتکب می‌شود، به‌واسطهٔ اختیار و قدرتی است که خداوند به آن ظالم داده و اگر می‌خواست از او می‌گرفت و این‌گونه امور یک امتحان است و حکمتی دارد که در کلّ آفرینش باید باشد تا انسان‌ها به کمال مطلوب خود برسند.

بنابراین نباید واقعاً از غیر خدا ترسید، بلکه ترس آنجا باید باشد که انسان به وظیفهٔ خود عمل نکند و لذا تعبیر این روایت خیلی بلند است که وقتی از حضرت سؤال می‌شود: اندازه، ملاک و تعریف یقین چیست، حضرت می‌فرمایند: اینکه با خدا از چیز دیگری نترسد.

نمونه‌های واقعی شجاعت و استواری

واقعاً شهدای ما، شهدای صدر اسلام، شهدای کربلا و همهٔ شهدایی که در‌‌حقیقت شهید واقعی تاریخ بوده‌اند، وقتی در مقابل ظلم ظالمان می‌ایستادند، مگر می‌ترسیدند؟! از امام حسین علیه السّلام که بگذریم که آن مقام امامت و عظمت بالا را داشتند، اگر سراغ سایر شهدایی برویم که در مراتب پایین‌تر بودند، حتّی شهدایی که در جبهه‌های ما بودند، شهدایی که از روحانیّت بودند، شهدای محرابی که داشتیم ـ مانند شهید آیت‌اللّه صدوقی أعلی اللّه مقامه که همین ایّام سالگرد شهادت این بزرگوار است ـ و… این‌ها همه نمونه‌های این مفهوم یقین هستند که: «أَلَّا تَخَافَ‏ مَعَ‏ اللَّهِ‏ شَیْئاً؛ اینکه با وجود خدا از چیزى نترسى»‏.

این شهدای بزرگوار چه‌بسا می‌دانستند وقتی در برابر ظالمان قرار می‌گیرند، به شهادت می‌رسند، امّا از شهادت نترسیدند و امثال آن‌ها هم در آینده نخواهند ترسید.

امیدواریم این کلماتی که از خطبهٔ متّقین در این سحر نورانی توضیح داده شد، برای گوینده و شنونده مفید باشد و با تسلیت وفات خدیجهٔ کبری رضوان اللّه تعالی علیها مادرِ مادر امامت و همسر پیامبر عظیم‌الشأن اسلام صلّی الله علیه وآله سخن را به پایان می‌بریم و ان‌شاءاللّه در جلسات آینده ادامهٔ سخن را پی می‌گیریم.

و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته