جلسۀ ۱۰، رمضان ۱۴۴۱ قمری، صدا و سیمای مرکز یزد
خلاصه بیانات
آیت الله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
ماه مبارک رمضان ۱۴۴۱، جلسه دهم
با تسلیت شهادت حضرت خدیجهٔ کبری، همسر رسول خدا و مادر بزرگ ائمّهٔ اطهار صلوات اللّه و سلامه علیها و علی زوجها الرسول و بنتها البتول مناسب است پیش از ادامهٔ بحث، کلماتی بسیار مختصر در شأن حضرت خدیجهٔ کبری علیها السّلام بیان کنیم.
خدیجهٔ کبری علیها السّلام یار و یاور همیشگی پیامبر صلّی الله علیه وآله
در عظمت امّ المؤمنین خدیجهٔ کبری علیها السّلام همین بس که آن حضرت کسی بود که قبل از بعثت و بعد از بعثت، یار و یاور و انیس پیامبر صلّی الله علیه وآله و همیشه در خدمت پیامبر صلّی الله علیه وآله بود و این فضیلت بزرگی برای آن حضرت است. در آن زمان که مردم اقبالی فیالجمله به پیامبر صلّی الله علیه وآله داشتند، حضرت خدیجه علیها السّلام عاشق و شیفتهٔ اخلاق و عظمت مقام پیامبر صلّی الله علیه وآله بود و آن زمان هم که مردم پیامبر صلّی الله علیه وآله را رها کرده بودند، در سختیهای شعب ابیطالب و سختیهای دیگر باز کنار پیامبر صلّی الله علیه وآله بود و آنقدر یاور بزرگی برای آن حضرت بود که پیامبر صلّی الله علیه وآله پس از وفات ایشان و وفات عموی بزرگوارشان جناب ابوطالب، پدر امیرالمؤمنین علیهما السّلام دیگر نتوانستند در مکّه بمانند و به مدینه مهاجرت کردند.
خدیجهٔ کبری علیها السّلام و افتخار مادری ائمّهٔ اطهار علیهم السّلام
در مقام حضرت خدیجه علیها السّلام همین بس که وقتی میخواهند ائمّهٔ اطهار علیهم السّلام را معرّفی کنند ـ ازجمله در زیارات و ادعیه ـ میگویند: ائمّه علیهم السّلام ، فرزند خدیجهٔ کبری و فاطمهٔ زهرا علیهما السّلام هستند؛ یعنی یکی از فضایل و مناقب امامان علیهم السّلام این است که فرزند خدیجهٔ کبری علیها السّلام هستند، پس معلوم میشود حضرت خدیجه علیها السّلام مقام بسیار والایی دارد.
چنانکه در دعای ندبه اینچنین میخوانیم: «أَیْنَ الْمُضْطَرُّ الَّذِی یُجابُ إِذا دَعا، أَیْنَ صَدْرُ الْخَلائِقِ ذُو الْبِرِّ وَ التَّقْوى، أَیْنَ ابْنُ النَّبِیِّ الْمُصْطَفى وَ ابْنُ عَلِیٍّ الْمُرْتَضى، وَ ابْنُ خَدِیجَهَ الْغَرَّاءِ وَ ابْنُ فاطِمَهَ الْکُبْرى». یکی از القابی که در متون و آثار وارد شده از معصومان علیهم السّلام به جناب خدیجه علیها السّلام داده شده، لقب «غرّاء» است؛ یعنی کسی که پاک و مطهّر و نورانی است.
همچنین وقتی امام سجّاد علیه السّلام در آن مجلس عظیم در شام خود را معرّفی کردند، فرمودند: «أَنَا ابْنُ مَکَّهَ وَ مِنًى، أَنَا ابْنُ مَرْوَهَ وَ الصَّفَا، أَنَا ابْنُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى … أَنَا ابْنُ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَى، أَنَا ابْنُ فَاطِمَهَ الزَّهْرَاءِ، أَنَا ابْنُ خَدِیجَهَ الْکُبْرَى»؛ …من فرزند خدیجهٔ کبری هستم. این نشان از مقام والای حضرت خدیجه به عنوان افضل ازواج نبی، امّ المؤمنین، همسر پیامبر، مادر زهرا و ائمّهٔ اطهار علیهم السّلام است.
امیدواریم خداوند متعال به برکت این بانوی بزرگ اسلام و به برکت دخترش فاطمهٔ زهرا و شوهرش رسول خدا و دامادش علیّ مرتضی و همهٔ ائمّهٔ اطهار علیهم السّلام در این ماه مبارک رمضان مشکلات را برطرف و خیر دنیا و آخرت را نصیب ملّت ما و همهٔ دوستداران حضرتش بگرداند.
بلا، موجب رشد و تکامل انسان
گفتیم بر اساس آنچه از آیات شریفهٔ قرآن و روایات معصومان علیهم السّلام استفاده میشود، بلا برای عموم مردم، نتیجهٔ اعمال خودشان و نوعی منبِّه و مذکِّر و برای این است که مردم به خود بیایند، امّا بلا برای اولیای خدا، ترفیع درجه و مقام است. یا حتّی برای بعضی افراد، میتواند موجب پاک شدن گناهان باشد. بنابراین بلاها دو نوعاند.
این مطلب در روایتی که جناب قطب راوندی رحمه الله در یکی از کتابهای نفیس خود از امام صادق علیه السّلام نقل کرده، به خوبی بیان شده و خیلی جالب است. روزی امام صادق علیه السّلام بیمار شده و در همان حال که در بستر بیماری قرار گرفته بودند، اینچنین دعا میکردند:
اللَّهُمَ اجْعَلْهُ عِلَّهَ أَدَبٍ لَا عِلَّهَ غَضَب؛
خدایا! این بیماری مرا، بیماری ادب قرار بده، نه بیماری غضب.
بیماری، نوعی بلا و سختی است و امام علیه السّلام از خداوند متعال میخواهند این بلا و سختی را در طریق تکامل و در راه بالارفتن در درجات قرب به سوی خودش قرار دهد. چراکه قرب الهی بینهایت است؛ چون ذات اقدس الهی از هر حیث، کمال بینهایت است و مخلوق در هر مقام و جایگاهی باشد، باز میتواند به خداوند نزدیکتر شود.
و معلوم است که بیماری امام معصوم علیه السّلام هرگز ناشی از غضب الهی نیست؛ چون امام علیه السّلام کاملاً در ارادهٔ خدا ذوب است و اصلاً از خودش هیچ ارادهای غیر از ارادهٔ خداوند ندارد: «إِنَّ اللَّهَ یَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَهَ وَ یَرْضَى لِرِضَاهَا»؛ اصلاً غضب و رضای حضرت فاطمه و سایر معصومان علیهم السّلام مساوی با غضب و رضای خداوند است.
بنابراین بیماری حضرت مسلّماً ناشی از غضب الهی نبود، ولی میتوانست ناشی از ادب باشد؛ البته ادب نه به این معنا که کسی را تأدیب کنند، بلکه به این معنا که برای تربیت و رفعت مقام و درجات اخروی باشد که این درجات میتواند بینهایت باشد. لذا حضرت در درگاه خداوند عرض میکنند: خدایا! این بیماری مرا، بیماری ادب (یعنی تربیت) قرار بده، نه بیماری که تنبیه میکند و ناشی از غضب توست. پس نکتهٔ مهمّی که از مثل این روایت به دست میآید، آن است که بلاها میتواند موجب رشد فردی و جمعی انسانها بشود.
دست یافتن به برخی مقامات، تنها از طریق ابتلائات
در روایتی دیگر، نکتهٔ بسیار عمیقی نهفته است:
إِنَّ فِی الْجَنَّهِ مَنْزِلَهً لَایَبْلُغُهَا عَبْدٌ إِلَّا بِالِابْتِلَاءِ فِی جَسَدِه؛
در بهشت، مقام و منزلتی است که هیچ عبدی ـ هرچه کار خیر هم انجام دهدـ به آن منزلت نمیرسد، مگر اینکه ابتلائی در بدنش پیدا کند؛ مثلاً بیمار یا مجروح شود و یا آسیبی ببیند. این مطلب خیلی مهمّی است که ابتلائات میتوانند چنین نقشی هم داشته باشند و انسان را به برخی مقامات بالا برسانند، منتها برای اهلش. انشاءاللّه در جلسهٔ آینده در این مورد بیشتر توضیح خواهیم داد.
و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰