جلسۀ ۲۶، رمضان ۱۴۴۳ قمری، صدا و سیمای مرکز یزد
بیانات
آیت الله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
ماه مبارک رمضان ۱۴۴۳، جلسهٔ بیست و ششم
کلمات نورانی و مبارک امیرالمؤمنین علیه السّلام را در وصف متّقین توضیح میدادیم و به این عبارت رسیدیم که حضرت فرمودند: الْخَیْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ؛ فرد متّقی کسی است که خیر او مورد انتظار است و نگرانی از شرّ او وجود ندارد. گفتیم نکتهٔ اصلیِ اینکه نگرانی از شرّ او وجود ندارد، آن است که او اعتقاد راسخ دارد که ایذاء مؤمنین بدترین نوع گناهان است، و بعضی روایات را دراینزمینه نقل کردیم و گفتیم هیچ نوع اذیّتی از فرد متّقی به دیگران نمیرسد؛ اعمّ از اذیّت زبانی، دستی، جسمی، روانی و….
غشّ و فریب دیگران
یکی از نکات مهمّی که باید به آن توجّه کنیم، این است که انسان متّقی حتّی کاری نمیکند که دیگران فریب بخورند و از ناحیهٔ فریب آسیب ببینند. یکی از مسائل مهمّی که در تربیت اسلامی مکرّر بر آن تأکید شده، ولی متأسّفانه در جامعهٔ ما کمتر مورد توجّه قرار میگیرد، مسئلهٔ فریب دادن دیگران است، بهگونهای که به آنها آسیب وارد شود. این مسئله در روایات معمولاً با لفظ «غشّ» آمده است؛ یعنی فریب دادنی که موجب آسیب شود، چه در معامله باشد و چه در کارهای دیگر. در روایات متعدّد ازجمله روایات صحیح آمده است:
لَیْسَ مِنَّا مَنْ غَشَّ مُسْلِماً؛
کسی که مسلمانی را فریب دهد، از ما نیست.
لَیْسَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ مَنْ غَشَّهُمْ؛
هرکس با مسلمانان غش روا دارد، از مسلمانان نیست.
فریب و غشّ در معاملات
متأسّفانه یکی از اموری که در میان بعضی افراد رایج است، فریب در معاملات است؛ مثلاً میوهها را بهگونهای در جعبهها میچینند که خریدار فکر کند همهٔ میوهها تازه، رسیده و عالی است، درحالیکه فقط ردیف بالای آن خوب است و ردیفهای زیرین نامرغوب و چهبسا کهنه و پوسیده است! این مصداق عالی غشّ است.
نقل شده که پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله در مسیری میگذشتند، به گندمفروشی برخوردند که در حال فروش گندمهایش بود. حضرت به فرمان خداوند متعال دست مبارک خود را درون گندمها بردند و وقتی بالا آوردند، دیدند زیر و روی آن متفاوت است. حضرت فرمودند: این کار تو خیانت و غشّ است و هر کس غشّ کند و مردم را فریب دهد، از ما مسلمانان نیست.
این مسئله درمورد همهٔ کالاها از غلّات و میوه و پارچه گرفته تا لوازم برقی، لوازم خانگی، خودرو و… صدق میکند؛ مثلاً صاحب خودرو اعلام میکند این خودرو را با این خصوصیّات میفروشم و ظاهر آن را هم به همان صورت درست کرده، ولی وقتی خریدار میخواهد از آن استفاده کند، میبیند آن خصوصیّات را ندارد. یا درمورد ساختمان نیز چنین است؛ ساختمان را درظاهر درست و سالم تحویل میدهند، ولی باطن آن سست و معیوب است و بدینترتیب خریدار را فریب میدهند. اینها همه غشّ و حرام است. حتّی در ازدواج نیز چنین است و اگر کسی خود را بهگونهای معرّفی کند که در واقعیّت چنان نیست و با این کار موجب شود دیگران فریب بخورند و آسیب ببینند، غشّ و حرام است.
بنابراین کلام امیرالمؤمنین علیه السّلام که فرمودند: «فرد متّقی نگرانی از شرّ او وجود ندارد» معنای بسیار گستردهای دارد و انسان متّقی نهتنها ایذاء و اضرار نمیکند، بلکه غشّ هم نمیکند؛ یعنی کاری نمیکند مسلمان دیگری حتّی با پای خودش در مهلکه و آسیب قرار گیرد.
همواره به یاد الهی
امیرالمؤمنین علیه السّلام در ادامهٔ وصف پرهیزکاران میفرمایند:
إِنْ کَانَ فِی الْغَافِلِینَ کُتِبَ فِی الذَّاکِرِینَ؛
اگر در میان غافلان باشد، جزء ذاکران محسوب میگردد؛
وَ إِنْ کَانَ فِی الذَّاکِرِینَ لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغَافِلِین؛
و اگر در میان ذاکران باشد، جزء غافلان محسوب نمیشود.
فرد متّقی کسی است که اگر در جمع ذاکران قرار گیرد، از غافلان نوشته نمیشود، بلکه او هم از ذاکران خواهد بود. مقصود از ذاکران، یعنی کسانی که یاد خدا هستند و چهبسا در اینجا مراد، ذکر به معنای اعم باشد؛ یعنی یاد خدا و هرآنچه مربوط به خداست؛ اعمّ از یاد خدا، رسول خدا صلّی الله علیه وآله، ائمّهٔ هدیٰ علیهم السّلام و احکام خدا؛ یعنی بهطور کلّی اگر انسان متّقی در جمع خوبان باشد، او هم خوب و همراه آنهاست، امّا اگر در جمع غافلان قرار گیرد، او از ذاکران خواهد بود. این خصوصیّت انسان پرهیزکار است که نه چنان است که همیشه با جامعه زاویه داشته باشد و نه چنین است که همیشه با همراهان و اطرافیان خود موافقت داشته باشد.
همراهی با ذاکران، خوبان و راستگویان
انسان متّقی اگر در جمع گروهی باشد که به یاد خدا و احکام خدا هستند، او نیز همراه آنان به یاد خدا خواهد بود و درحقیقت مصداق این آیهٔ شریفه است:
وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقینَ؛
و با راستگویان باشید.
در این آیهٔ شریفه، خداوند متعال امر میفرماید که با صادقان و راستگویان باشید و آنان را همراهی کنید، درحالیکه بعضی افراد در جامعه هستند که اساساً یک راه استثنایی را انتخاب میکنند و هیچ کاری هم ندارند که راهشان درست یا غلط است! فراموش نمیکنم فردی را که راههای کج میرفت و متأسّفانه عمامه هم به سر داشت، سالها قبل به او اعتراض کردم که چرا سخنانی میگویی که با هیچیک از معیارهای عقلی و شرعی و اقوال علما سازگاری ندارد؟! گفت: من دلم میخواهد همیشه خلاف جریان شنا کنم! درحالیکه این سخن بههیچوجه معقول نیست، بلکه اگر جریانی صحیح و به نفع اسلام و مسلمانان باشد، انسان باید همراه آن باشد؛ چراکه این امر خداوند متعال است که فرمود: Pکُونُوا مَعَ الصَّادِقینَO؛ با راستگویان باشید. چنانکه در آیهای دیگر میفرماید:
تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوىٰ؛
در نیکی و تقوا همکاری کنید.
بنابراین اصلاً معنا ندارد کسی بگوید: من دلم میخواهد همیشه خلاف جریان شنا کنم! متأسّفانه بعضی افراد عقدههای روانی و کمبودهایی دارند که میخواهند به هر نحو خودشان را مطرح کنند! امّا امیرالمؤمنین علیه السّلام میفرمایند: فرد متّقی چنین نیست، بلکه اگر با ذاکران باشد، از غفلتپیشگان نخواهد بود. و این مسئله درمورد مراتب متعدّد ذکر اعمّ از ذکر زبانی، ذکر قلبی، ذکر احکام الهی، ذکر اولیای الهی و… صدق میکند.
به ذاکران بپیوندید!
جالب اینکه به ما دستور دادهاند در هر حالتی هستید، اگر کسی را دیدید که ذاکر خداست، به او بپیوندید. در روایتی، جناب زراره ـ که از راویان مهم و شخصیّتهای فوقالعاده است ـ میگوید خدمت امام باقر علیه السّلام عرض کردم:
مَا أَقُولُ إِذَا سَمِعْتُ الْأَذَانَ؟
وقتى اذان را مىشنوم، چه بگویم؟
حضرت در جواب فرمودند:
اذْکُرِ اللَّهَ مَعَ کُلِّ ذَاکِرٍ؛
با هر ذاکرى ذکر خدا را بگو.
یعنی با هرکه یاد خدا میکند یاد خدا کن! وقتی میبینی کسی مشغول ذکر است ـ هرچند ذکر لفظی ـ تو نیز با او همراهی کن و یاد خدا باش. ببینید حضرت مسئلهٔ خیلی جالب و مهمّی را به ما یاد دادهاند. گاهی انسان غافل است و یاد خدا نیست، درحالیکه میدانیم ذکر خدا ـ اعمّ از ذکر قلبی و ذکر زبانی ـ همیشه خوب است، لذا حضرت به ما یاد داده و فرمودهاند: اگر زمانی یادت رفت و مشغول ذکر نیستی، ولی میبینی کسی ذکر میگوید، تو هم با او همراه شو و ذکر بگو؛ مثلاً اگر صدای اذان را میشنوی که مؤذّن میگوید: «اللَّهُ أَکْبَرُ»، تو هم بگو: «اللَّهُ أَکْبَرُ».
ذکر الهی همواره و در هر حالی نیکوست
جالب اینکه در روایتی آمده در هر شرایطی هستی، این کار را انجام بده! حتّی در بعضی شرایط که طبق برخی روایات اساساً سخن گفتن خوب نیست، امّا گفتهاند حتّی در آن شرایط هم اگر صدای مؤذّن را شنیدی، ذکر خدا را بگو:
لِأَنَّ ذِکْرَ اللَّهِ حَسَنٌ عَلَى کُلِّ حَالٍ؛
زیرا ذکر خداوند در هر حالی پسندیده و نیکوست.
در روایت صحیحی در کتاب شریف کافی به نقل از امام باقر علیه السّلام چنین آمده است:
مَکْتُوبٌ فِی التَّوْرَاهِ الَّتِی لَمْ تُغَیَّرْ أَنَّ مُوسَى سَأَلَ رَبَّهُ فَقَالَ إِلَهِی إِنَّهُ یَأْتِی عَلَیَّ مَجَالِسُ أُعِزُّکَ وَ أُجِلُّکَ أَنْ أَذْکُرَکَ فِیهَا فَقَالَ یَا مُوسَى إِنَّ ذِکْرِی حَسَنٌ عَلَى کُلِّ حَالٍ؛
در توراتى که تغییر داده نشده، نوشته است که موسى علیه السّلام از پروردگارش پرسید و چنین گفت: بارالها! گاهى براى من مجالسى پیش میآید که تو را عزیزتر و والاتر میدانم از اینکه در آنها نامت را ببرم. خداوند فرمود: اى موسى! نام بردن من در هر حال خوب است.
حضرت میفرمایند: در توراتی که تغییر نکرده، چنین آمده است؛ چون میدانید کتابهای پیامبران گذشته تحریف و کم و زیاد شده است. اگرهم بعضی از آنها بنابر ادّعایی تحریف نشده باشد، معلوم نیست چقدر قابل اعتماد باشد. لذا امام باقر علیه السّلام میفرمایند: در توراتی که تحریف نشده بود، اینچنین بوده است که جناب موسی علی نبیّنا و آله و علیه السلام به درگاه خداوند عرض کرد: خدایا! گاهی من در شرایطی هستم که خجالت میکشم یا حیا میکنم از اینکه تو را یاد کنم ـ فرضاً کسی مشغول تطهیر است ـ به حضرت موسی وحی شد: ای موسی! یاد من در همه حال ـ حتّی در آن حالی که حال نامناسبی است ـ نیکوست. این نشان از آن دارد که خداوند چقدر به بندگانش محبّت دارد.
بههرحال مؤمن متّقی چنین است که إِنْ کَانَ فِی الذَّاکِرِینَ لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغَافِلِین؛ اگر در جمع ذاکران باشد، از غافلان نوشته نمیشود. امّا عکس آن که إِنْ کَانَ فِی الْغَافِلِینَ کُتِبَ فِی الذَّاکِرِینَ؛ اگر در میان غافلان باشد، جزء ذاکران محسوب میگردد، را اِنشاءاللّه در جلسهٔ آینده توضیح خواهیم داد. امیدواریم خداوند متعال همهٔ ما را از ذاکران خود و اولیای خود در همه حال قرار دهد.
و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰