جلسه ۱۸، رمضان ۱۴۴۵ قمری، صدا و سیمای مرکز یزد

یک مسئلهٔ اساسی وجود دارد که در نظام اسلامی و بلکه در جامعهٔ بشری نباید حتّی یک نفر از حدّ استاندارد زندگی از‌لحاظ بهداشت، خوراک، پوشاک، مسکن و سایر نیازهای اوّلیّه محروم باشد؛ چنان‌که از امیرالمؤمنین علیه السّلام ...

بیانات

آیت‌الله سیّد محمّد‌رضا مدرّسی طباطبایی یزدی دام ظلّه

ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵، جلسهٔ هجدهم

اهتمام ویژهٔ اسلام در‌مورد اطعام گرسنگان و نیازمندان

دربارهٔ عامل هفتم که موجب کمال و رشد انسان‌ها در ماه مبارک رمضان می‌شود، توضیح می‌دادیم و گفتیم در این برنامهٔ آموزشی و تربیتی یک‌ماهه با استفاده از این عامل می‌توان بسیاری از مشکلات جامعه را حل کرد. در‌این‌زمینه روایتی را که با سند صحیح از امام صادق علیه السّلام نقل شده بود، ذکر کردیم که می‌فرمود: علّت وجوب روزهٔ ماه رمضان آن است که اغنیا با احساس گرسنگی، درد فقرا و گرسنگان را بفهمند تا نسبت به آن‌ها عطوفت، محبّت و رحمت پیدا کنند و به آنان کمک و یاری رسانند.

اشاره کردیم که اسلام در‌رابطه‌با اطعام و سیر کردن گرسنگان اهتمام ویژه‌ای دارد و از راه‌های مختلف و با بیان‌های گوناگون این امر را دنبال کرده است. در قرآن کریم در آیات متعدّد از اطعام نیازمندان سخن گفته شده و راه‌های گوناگون تعبیه شده تا مردم این وظیفه را انجام دهند، وگرنه اگر انسان به حال خود رها شود، چه‌بسا کسانی عکس آنچه وظیفه‌شان است، انجام دهند.

وظیفهٔ بسیار مهمّ اطعام مساکین

این مسئله برای ما روشن است که اطعام مساکین و غذا دادن به درماندگان و گرسنگان وظیفه‌ای بسیار مهمّ است، امّا قرآن کریم نقل می‌کند که عدّه‌ای چنین عقیده‌ای نداشتند و منکر این قضیّه بودند:

وَ إِذا قیلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللهُ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لِلَّذینَ آمَنُوا أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ یَشاءُ اللهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ فی‏ ضَلالٍ مُبینٍ؛‏

و چون به آنان گفته شود: از آنچه خدا به شما روزى داده انفاق کنید، کسانى که کافر شده‏اند به آنان که ایمان آورده‏اند مى‏گویند: آیا کسى را بخورانیم که اگر خدا مى‏خواست [خودش] وى را مى‏خورانید؟! شما جز در گمراهى آشکارى [بیش] نیستید.

هر‌گاه به عدّه‌ای گفته می‌شود: در راه خدا انفاق کنید و به نیازمندان غذا بدهید، چنین جواب می‌دهند: اگر خدا می‌خواست، خودش به آن‌ها غذا می‌داد! حال که او نداده، ما هم نباید بدهیم! بلکه پر‌مدّعا هستند و می‌گویند: شما در گمراهی هستید که می‌گویید باید گرسنگان را سیر کنیم!

رژیم سفّاک و بی‌رحم صهیونیستی و حامیان مدّعی حقوق بشر

امروزه هم ممکن است چنین فکری در ذهن عدّه‌ای باشد؛ بلکه نظیر آن خیلی وجود دارد و در عمل هم دیده می‌شود. ببینید الآن در غزّه چه خبر است! چگونه این رژیم سفّاک صهیونیستی مردم را از سال‌ها پیش و به‌ویژه در جنگ اخیر در گرسنگی نگه داشته است! این‌ها عاطفهٔ انسانی ندارند و خودشان مدّعی هستند که ما در جنگ هستیم، امّا آن‌ها که فریاد حقوق بشر سر می‌دهند و دم از رعایت قوانین جنگی می‌زنند و خود را حامی انسانیّت معرّفی می‌کنند، آن‌ها هم از این رژیم و جنگ او پشتیبانی می‌کنند و قطعنامه‌هایی را که در سازمان ملل مطرح می‌شود، وتو یا بی‌اثر می‌کنند. این‌ها از همان عدّه‌ای هستند که می‌گویند: شما در گمراهی هستید که می‌گویید باید گرسنگان را سیر کنیم!

عاملی برای جهنّمی شدن انسان

خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: وقتی از مجرمان پرسیده می‌شود:

ما سَلَکَکُمْ فی‏ سَقَرَ؛

چه چیز شما را در آتش در‌آورد؟

آن‌هایی که در جهنّم قرار گرفتند، چنین جواب می‌دهند:

لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ Q وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکینَ؛

از نماز‌گزاران نبودیم و بینوایان را غذا نمی‌دادیم.

یعنی یکی از عواملی که باعث می‌شود انسان جهنّمی شود، این است که درماندگان و گرسنگان را اطعام نکند.

لزوم ترغیب و تشویق دیگران به اطعام مساکین

ما نه‌تنها خودمان باید مساکین را اطعام کنیم، بلکه باید دیگران را نیز به این کار دعوت کنیم. خداوند متعال در آیات متعدّد از قرآن کریم کسانی که دیگران را به اطعام مساکین ترغیب نمی‌کنند، مؤاخذه می‌کند؛ از‌جمله در سورهٔ مبارکهٔ حاقّه و نیز سورهٔ ماعون می‌فرماید:

وَ لا یَحُضُّ عَلىٰ‏ طَعامِ الْمِسْکینِ؛

و به اطعام مسکین ترغیب نمى‏کند.

یا در سورهٔ فجر می‌فرماید:

وَ لا تَحَاضُّونَ عَلىٰ طَعامِ الْمِسْکینِ؛

و بر خوراک [دادن] بینوا همدیگر را بر‌نمى‏انگیزید.

بنابراین انسان مسلمان بلکه هر انسانی که وجدان انسانی دارد، باید هم خودش در‌مورد اطعام مساکین اقدام کند و هم دیگران را به آن ترغیب نماید.

و خداوند متعال علاوه بر اینکه به این مسئله دستور داده و امر کرده، فرمان امتناع و خودداری از خوردن و آشامیدن هم در ماه رمضان برای ما قرار داده تا رنج گرسنگی را بفهمیم و آثار آن را درک کنیم و در‌نتیجه به فکر فقرا باشیم و بر آنان رحم آوریم؛ چنان‌که در صحیحهٔ هشام بن سالم آمده بود: لِیَسْتَوِیَ‏ بِهِ‏ الْغَنِیُّ‏ وَ الْفَقِیرُ؛ تا با روزه، انسان غنیّ و فقیر مساوی شوند و در یک سطح قرار گیرند.

آزمایش فقر و دارایی

در اینجا لازم است دو نکته را تذکّر دهیم:

۱) اینکه در آیهٔ شریفه آمده بود: بعضی از کفّار می‌گویند: «چرا ما باید اطعام مساکین کنیم و اگر خدا می‌خواست، خودش آن‌ها را اطعام می‌کرد؟!» جوابش روشن است:

دنیا دنیای آزمایش است و اصلاً جهان آفریده شده تا انسان در آن آزمایش شود. آزمایش‌ها هم گوناگون است و از‌جملهٔ آن‌ها آزمایش فقر و دارایی است. خداوند متعال افرادی را به‌واسطهٔ غنایشان، و افرادی را به‌واسطهٔ فقرشان آزمایش می‌کند. از طرفی به انسان غنیّ و دارا، دارایی داده تا وظیفهٔ خود را در مقابل فقیران انجام دهد و آزمایش شود که آیا فقیران را اطعام می‌کند یا نه؟ و از طرف دیگر به فقیر دارایی نداده تا او هم با ناداری آزمایش شود که آیا صبر می‌کند یا دست به کارهای ناشایست می‌زند؟ زیرا هرچند ما وظیفه داریم به فقرا و نیازمندان کمک کنیم، امّا آن‌ها هم وظیفه‌های خاصّی دارند و تنها در حدودی که شارع فرموده، می‌توانند از حکومت و افراد دیگر، آن‌هم به روش درست و در قالب صحیح، درخواست کمک داشته باشند، وگرنه نظام اجتماعی مختل می‌شود.

معنای تساوی غنیّ و فقیر، و حکمت تفاوت میان انسان‌ها

۲) اینکه در روایت آمده بود: روزه برای آن است که غنیّ و فقیر مساوی شوند و در یک سطح قرار گیرند، مقصود در ماه رمضان و در مسئلهٔ گرسنگی کشیدن در حدّ روزه است، نه اینکه معنایش این باشد که همه از‌لحاظ اقتصادی باید مساوی و در یک سطح باشند. این شدنی نیست، بلکه دنیا چنین ساخته شده و نظام احسن چنین اقتضا داشته که افراد با ظرفیّت‌ها  و توانایی‌های متفاوت آفریده شوند و به همدیگر نیاز داشته و هر‌کدام وظیفه‌ای را انجام دهند.

اگر همهٔ انسان‌ها در یک سطح باشند، آثار سوئی خواهد داشت؛ ازجمله اینکه موجب می‌شود کسی که توانایی بالایی دارد، با کسی که توانایی چندانی ندارد، بهره‌مندی هر‌کدام، از مواهب یکسان باشد، درحالی‌که این امر انگیزۀ کار و تلاش را از فرد سلب می‌کند. چه‌بسا افرادی هستند که اصلاً توانایی و استعداد کار ندارند. اگر بگوییم بهره‌مندی این افراد باید به اجبار ـ نه به اختیار، که اگر به اختیار باشد، خوب است ـ با دیگران مساوی باشد، انگیزه‌های تولید، تلاش و کار اقتصادی از افراد توانا سلب می‌شود، در‌نتیجه تولید و توزیع و در‌نتیجه مصرف در مجموع کم می‌شود و همه از آن ضرر می‌کنند. بدین‌جهت در روایت آمده است که:

لَا یَزَالُ النَّاسُ بِخَیْرٍ مَا تَفَاوَتُوا فَإِذَا اسْتَوَوْا هَلَکُوا؛

پیوسته مردم به خیر و خوبى زندگى می‌کنند تا آن زمان که‏ با هم متفاوت‌اند، پس اگر با هم مساوى شوند، هلاک می‌گردند.

تازمانی‌که مردم با یکدیگر تفاوت داشته باشند و ظرفیّت‌ها و توانایی‌های مختلف در میان آنان وجود داشته باشد؛ مثلاً یکی مهندس باشد، یکی طبیب، یکی روحانی، یکی عکّاس، یکی هنرمند، یکی معلّم، یکی استاد دانشگاه و…، نیازهای یکدیگر را بر‌طرف می‌کنند و زندگی‌شان به خیر و خوبی می‌گذرد، امّا اگر همه یکسان بودند، کارها بر زمین می‌ماند و همه هلاک می‌شدند.

توجّه ویژهٔ اسلام به برخورداری همگان از حدّ استاندارد زندگی

البتّه در‌عین‌حال هیچ‌کس نباید از استاندارد زندگی معقول محروم باشد و همه باید نیازهای اساسی‌شان تأمین شود. این جزء مسلّماتی است که از تعالیم اسلام استفاده می‌شود. خداوند متعال می‌فرماید:

نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعیشَتَهُمْ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا؛

ما [وسایل] معاش آنان را در زندگى دنیا میانشان تقسیم کرده‏ایم و برخى از آنان را به درجاتی، بالاتر از برخی [دیگر] قرار داده‏ایم تا بعضى از آن‌ها بعضى [دیگر] را به خدمت گیرند.

یعنی ما امکانات زندگی را میان مردمان تقسیم کردیم و بعضی را بر بعضی دیگر برتری دادیم؛ برای اینکه در خدمت یکدیگر باشند. همه که نمی‌توانند کارفرما یا کارگر باشند؛ چنان‌که همه نمی‌توانند مهندس، پزشک، روحانی و… باشند. اگر همهٔ انسان‌ها سلیقه، ظرفیّت و کار یکسان داشتند، کار بشر روی زمین می‌ماند و همه نابود می‌شدند. باید میان افراد تفاوت باشد و ظرفیّت‌ها و کارهای متفاوتی وجود داشته باشد، در‌نتیجه بهره‌مندی‌ها هم تفاوت خواهد داشت.

امّا یک مسئلهٔ اساسی وجود دارد که در نظام اسلامی و بلکه در جامعهٔ بشری نباید حتّی یک نفر از حدّ استاندارد زندگی از‌لحاظ بهداشت، خوراک، پوشاک، مسکن و سایر نیازهای اوّلیّه محروم باشد؛ چنان‌که از امیرالمؤمنین علیه السّلام نقل شده که می‌فرمایند: من بر خود سخت می‌گیرم و به خود گرسنگی می‌دهم؛ لَعَلَّ‏ بِالْحِجَازِ أَوْ الْیَمَامَهِ مَنْ لَا طَمَعَ لَهُ فِی الْقُرْصِ وَ لَا عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ؛ شاید در حجاز یا یمامه کسی باشد که حتّی امید به گرده‌نانی ندارد و سیرى شکم را به یاد نداشته باشد.

بنابراین یکی از عواملی که خداوند متعال قرار داده تا مردم و جامعه رشد کنند و در‌نتیجه جامعهٔ سالمی داشته باشیم، روزه‌داری در ماه رمضان با آن اثراتی است که تبیین کردیم. امیدواریم خداوند متعال به همهٔ ما توفیق دهد آن‌چنان‌که او می‌خواهد روزه‌دار باشیم و رنج و درد فقرا را در همهٔ زمینه‌ها به‌ویژه در مسئلهٔ تغذیه و گرسنگی احساس کنیم و به وظیفهٔ خود در‌این‌زمینه عمل نماییم.

و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته