جلسه ۲۳، رمضان ۱۴۴۵ قمری، صدا و سیمای مرکز یزد

درست است که اسلام رسیدگی به فقرا و نیازمندان را لازم دانسته و برنامه‌های فراوان و مهمّی برای آن در‌نظر گرفته است، ولی این کار از راه درست و صحیح باید انجام گیرد. مبادا کسی از راه حرام و باطل یا از راهی که شایسته نیست، بخواهد به فقرا ...

بیانات

آیت‌الله سیّد محمّد‌رضا مدرّسی طباطبایی یزدی دام ظلّه

ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵، جلسۀ بیست و سوم

خدا را شکر می‌گزاریم که توفیق فرمود بار دیگر شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان را درک کنیم؛ شبی که بنابر روایات متعدّد، از‌جمله روایت معروف «لیلهٔ جُهَنی» احتمال شب قدر بودن آن جدّی است. البتّه شب قدر را طبق روایات، بر ما مخفی داشته‌اند تا ما در عبادت، شب‌زنده‌داری و دعا، به خصوص یک شب اکتفا نکنیم و از عبادت‌های بیشتر در شب‌های دیگر محروم نشویم؛ زیرا شب‌های نوزدهم و بیست و یکم هم فضیلت‌ها، خاصّیّت‌ها و ویژگی‌های خود را دارد. به‌هر‌حال امیدوارم خداوند متعال در این لحظات بسیار نورانی و با‌برکت، دعاها و عبادت‌های شما شب‌زنده‌داران را پذیرفته باشد و بنده هم مشمول دعاهای شما باشم؛ کما اینکه بنده هم دعاگوی شما عزیزان هستم و ان‌شاء‌اللّه خواهم بود.

ضابطه‌ای مهم در رسیدگی به نیازمندان و گرسنگان

در جلسات گذشته توضیح دادیم که اسلام برای رفع گرسنگی گرسنگان و نیاز نیازمندان برنامه‌ریزی وسیعی دارد، در حدّی که همهٔ گرسنگان سیر، و تمامی نیازمندان بی‌نیاز شوند؛ چنان‌که در دعا آمده بود: اللَّهُمَّ‏ أَشْبِعْ‏ کُلَّ‏ جَائِعٍ‏؛ خدایا! هر گرسنه‌ای را سیر کن! و اللَّهُمَّ أَغْنِ کُلَّ فَقِیرٍ؛ خدایا! هر فقیری را بی‌نیاز کن! و گفتیم رسیدگی به گرسنگان و نیازمندان، هم وظیفهٔ نظام اسلامی و هم وظیفهٔ آحاد مردم است و هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید دولت باید انجام دهد یا دولت بگوید مردم باید انجام دهند، بلکه همه وظیفه دارند و اگر یک نفر وظیفهٔ خود را در‌این‌زمینه انجام ندهد، این امر به‌درستی محقّق نخواهد شد.

همان‌طور‌که در پایان جلسهٔ گذشته اشاره کردیم، این قضیّه ضابطه‌ای دارد که باید رعایت شود. درست است که رسیدگی به نیازمندان و رفع گرسنگی گرسنگان، آن‌همه اجر و ثواب دارد، امّا چنین نیست که مجاز باشیم از هر طریقی نسبت به این مسئله اقدام کنیم. چه‌بسا شما مثال‌های متفاوتی را در‌این‌زمینه شنیده باشید، ولی من می‌خواهم خطبه‌ای از امیرالمؤمنین علیه السّلام را که در نهج‌البلاغه آمده، خدمت شما نقل کنم. امیرالمؤمنینی که فرمودند: من خلافت را پذیرفتم تا در مقابل شکم‌بارگی ستمکاران و گرسنگی مظلومان بایستم، امّا در‌عین‌حال همان امیرالمؤمنین در این خطبه ضابطه‌ای را برای این قضیّه بیان می‌فرمایند.

داستان امیرالمؤمنین علیه السّلام و برادرشان عقیل

اصل خطبه فوق‌العاده است و حضرت در ابتدای آن می‌فرمایند:

وَ اللَّهِ لَأَنْ أَبِیتَ عَلَى حَسَکِ‏ السَّعْدَانِ‏ مُسَهَّداً أَوْ أُجَرَّ فِی الْأَغْلَالِ مُصَفَّداً أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أَلْقَى اللَّهَ وَ رَسُولَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ ظَالِماً لِبَعْضِ الْعِبَادِ وَ غَاصِباً لِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْحُطَامِ وَ کَیْفَ أَظْلِمُ أَحَداً لِنَفْسٍ یُسْرِعُ إِلَى الْبِلَى قُفُولُهَا وَ یَطُولُ فِی الثَّرَى حُلُولُهَا؛

به خدا سوگند، اگر شب را تا بامداد بر بسترى از خار سخت بیدار بمانم یا بسته به زنجیرم بر روى زمین بکشانند، مرا دوست‌داشتنى‌تر از آن است که در روز قیامت به دیدار خدا و پیامبرش روم، در‌حالى‌که به یکى از بندگانش ستمى کرده یا پشیزى از مال مردم را به غصب گرفته باشم. چگونه بر کسى ستم روا دارم، به‌خاطر نفسى که به‌سرعت به‌سوى کهنگى و پوسیدگى پیش مى‌رود و اقامتش در زیر تودهٔ خاک طولانى مى‌شود؟

حضرت می‌فرمایند: به خدا قسم، اگر شب را بر بوته‌های خار بیابان سر کنم و از شدّت ناراحتی تا صبح بیدار بمانم، یا دست و پایم را در غل و زنجیر ببندند و مرا بکشند، نزد من محبوب‌تر از آن است که به کسی ظلم کنم یا چیزی از متاع دنیا غصب نمایم! سپس می‌فرمایند: چرا باید به دیگری ظلم کنم، برای نفسی که به‌زودی نابود شود و دوران درازی را در دل خاک به ‌سر ‌برد؟! مهم، بخش بعدی کلام حضرت است که مورد نظر ماست:

وَ اللَّهِ لَقَدْ رَأَیْتُ عَقِیلاً وَ قَدْ أَمْلَقَ حَتَّى اسْتَمَاحَنِی مِنْ بُرِّکُمْ صَاعاً وَ رَأَیْتُ صِبْیَانَهُ شُعْثَ الشُّعُورِ غُبْرَ الْأَلْوَانِ مِنْ فَقْرِهِمْ کَأَنَّمَا سُوِّدَتْ وُجُوهُهُمْ بِالْعِظْلِمِ وَ عَاوَدَنِی مُؤَکِّداً وَ کَرَّرَ عَلَیَّ الْقَوْلَ مُرَدِّداً فَأَصْغَیْتُ إِلَیْهِ سَمْعِی فَظَنَّ أَنِّی أَبِیعُهُ دِینِی وَ أَتَّبِعُ قِیَادَهُ مُفَارِقاً طَرِیقَتِی؛

به خدا سوگند، عقیل را در نهایت بینوایى دیدم، از من خواست تا یک صاع از گندم شما مردم را به او ببخشم، در‌حالى‌که فرزندانش را از شدّت فقر آشفته‌موى و گردآلود با چهره‌هایى نیلین مى‌دیدم. چند بار نزد من آمد و خواهش خود مکرّر کرد و من همچنان به او گوش مى‌دادم و او پنداشت که دینم را به او مى‌فروشم و شیوهٔ خویش وامى‌گذارم و از پى هواى او مى‌روم.

حضرت می‌فرمایند: به خدا قسم، برادر بزرگ‌ترم عقیل نزد من آمد و از من درخواست کرد یک صاع گندم (حدود سه ‌کیلو) از مال شما مردم (بیت‌المال) به او بدهم و من فرزندانش را دیدم، در‌حالی‌که موهایشان پریشان و چهره‌هایشان از شدّت فقر و ناداری کبود و رنگ‌پریده شده بود. او چند بار نزد من آمد و اصرار کرد و درخواست خود را مکرّر مطرح نمود و من به سخنانش گوش ‌می‌دادم، پس گمان کرد من بناست دینم را بفروشم و از حرف او پیروی، و شیوهٔ خود را رها کنم و از بیت‌المال چیزی اضافه به او بدهم. سپس حضرت می‌فرمایند:

فَأَحْمَیْتُ‏ لَهُ حَدِیدَهً ثُمَّ أَدْنَیْتُهَا مِنْ جِسْمِهِ لِیَعْتَبِرَ بِهَا فَضَجَّ ضَجِیجَ ذِی دَنَفٍ مِنْ أَلَمِهَا وَ کَادَ أَنْ یَحْتَرِقَ مِنْ مِیسَمِهَا فَقُلْتُ لَهُ ثَکِلَتْکَ الثَّوَاکِلُ یَا عَقِیلُ أَ تَئِنُّ مِنْ حَدِیدَهٍ أَحْمَاهَا إِنْسَانُهَا لِلَعِبِهِ وَ تَجُرُّنِی إِلَى نَارٍ سَجَرَهَا جَبَّارُهَا لِغَضَبِهِ أَ تَئِنُّ مِنَ الْأَذَى وَ لَا أَئِنُّ مِنْ لَظَى؛

پس پاره‌آهنى را در آتش گداختم و تا مگر عبرت گیرد، به تنش نزدیک کردم. عقیل همانند بیمارى ناله سر داد و بیم آن بود که از حرارتش بسوزد. گفتم: اى عقیل! نوحه‌گران در عزایت بگریند! آیا از حرارت آهنى که انسانى به بازیچه گداخته است، مى‌نالى و مرا از آتشى که خداوند جبّار به خشم خود افروخته بیمى نباشد؟! تو از این درد مى‌نالى و من از حرارت آتش ننالم؟!

حضرت می‌فرمایند: من تکّه آهنی را داغ کردم و نزدیک بدن او بردم، از شدّت حرارت آن صدایش بلند شد (گویا در آن زمان عقیل چشمانش نابینا بود). به او گفتم: آیا از تکّه آهنی که انسانی از روی شوخی و بازی آن را داغ کرده و فقط نزدیک تو آورده و حتّی بر بدن تو نگذاشته، صدایت بلند می‌شود و تو از من تقاضای کاری می‌کنی که مرا به آتش سوزان جهنّم می‌کشاند که خداوند جبّار به خشم خود افروخته است؟! آیا تو از یک اذیّت مختصر ناله‌ات بلند می‌شود و من از زبانه‌های آتش جهنّم ناله‌ام بلند نشود؟!

پرهیز از راه‌های حرام و باطل، و رعایت ضوابط شرعی و قانونی، در کمک به فقرا

این مطلبی است که امیرالمؤمنین علیه السّلام در‌رابطه‌با یک فقیر می‌فرمایند؛ آن‌هم فقیری که برادرشان است! امیرالمؤمنینی که حکومت را برای کمک به فقرا و جلوگیری از پرخوری ستمگران پذیرفته‌اند، در اینجا وقتی به برادرشان می‌رسند، هرچند بسیار فقیر است و فرزندانش از شدّت فقر موهای پریشان و چهره‌های غبارآلود و زرد پیدا کرده‌اند، امّا چون از راه غیر صحیح و از روی غصب از ایشان تقاضا کرده و درخواست بیجا دارد، از آن احتراز می‌کنند و این‌چنین با او برخورد کرده، وی را به‌شدّت توبیخ نموده و می‌فرمایند: این‌گونه کمک کردن به فقرا نتیجه‌اش جهنّم است!

بنابراین درست است که اسلام رسیدگی به فقرا  و نیازمندان را لازم دانسته و برنامه‌های فراوان و مهمّی برای آن در‌نظر گرفته است، ولی این کار از راه درست و صحیح باید انجام گیرد. مبادا کسی از راه حرام و باطل یا از راهی که شایسته نیست، بخواهد به فقرا کمک کند یا حتّی گرسنه‌ای را سیر نماید! این روش در اسلام جایز نیست. هر کاری باید با روش خودش و طبق قانون خودش انجام گیرد و برنامه‌هایی که فقهای عظام و ولیّ‌فقیه که مسئول انتظام کشور است، ارائه داده‌اند و قوانینی که در‌این‌زمینه وجود دارد، همه باید در نظر گرفته شود و با روش صحیح این کار انجام شود.

امیدواریم خداوند متعال همهٔ ما را در این ساعات نورانی و پر‌برکت مشمول رحمت‌های خود قرار دهد، دعاهای ما را مستجاب گرداند و ما را مشمول الطاف ویژهٔ این شب بزرگ قرار دهد، بحقّ النبیّ (ص) و آله الأطهار علیهم السّلام. از همهٔ شما عزیزان حیّاً و میّتاً التماس دعا دارم.

و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته